قاسم جان زندگی را دریاب پیام عسگر نجف زاده به برادر اسیرش قاسم نجف زاده
به مناسبت روز زن تقدیم به مادران چشم انتظار اسیران تشکیلات رجوی
نامه صدیقه نجفی به فرزندش محمد جعفر نجفی در کمپ آلبانی پسرم سالهاست چشم انتظار آمدنت هستم
آکسیون دو پدر معترض در فرمانداری اورسورواز فرانسه
بعد از ظهر دوشنبه ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۵ آقایان مصطفی محمدی و قربانعلی حسین نژاد پدران سمیه محمدی و زینب حسین نژاد و خانم حوریه محمدی خواهر سمیه محمدی بعد از حضور در شهر اورسوراواز محل اقامت مریم رجوی و فرقه اش ضمن تسلیم نامۀ سپاسگزاری از خانم شهردار به علت استقبال از این دو خانواده در دیدار روز ۸ سپتامبر از آنان و گوشزد کردنشان به سران فرقۀ رجوی مبنی بر حضور در محل شهرداری و پاسخ دادن به این خانواده ها که خواستار آزادی عزیزانشان از چنگ فرقۀ رجوی هستند
نامه محمد اکبرزاده به برادر اسیرش
عیسی جان برادرمن خوشحالم که یک قدم به سوی آزادی وشاید تولدی دیگر نزدیک شدی بعد از فوت پدرومادرمان خبر انتقال شما از اسارتگاه لیبرتی به کشور آلبانی خوشایندترین خبر بود واز اینکه یک قدم به آزادی نزدیک تر شده ای به شما تبریک می گویم. برادرعزیزم، با اینکه حرف های زیادی دردل دارم ولی سعی میکنم مختصرومفید مطالبم را بیان کنم عیسی جان تو خودت خوب می دانی که چه قدر برای من عزیزبوده وهستی عیسی جان به هیچ عنوان نگران مطالب و اراجیفی که سازمان از قول تو و از زبان تو در این سالها در شوهای مسخره سیمای زندانی و در سایت های پر از نیرنگ ودروغش منتشر نموده نباش
نامه شماری ازخانواده های ساکنان لیبرتی به دبیرکل ملل متحد
تا دیرنشده وعزیزانمان به کام مرگ وقربانگاه نرفته که مسبب اصلی اش کسی جزشخص رجوی متواری نیست به دادمان برسید وفریادرس ما باشید. حق مشروع وانکارنشدنی مان دریک کلام دیداروملاقات با عزیزانمان درکمپ لیبرتی است همین وبس. اطمینان خاطرداریم عزیزان زندانی ما با یک دیدارخانوادگی چونان سیل به جانب کانون پرمهرخانواده هایشان بازخواهند گشت وآنروزنوید اضمحلال نهایی فرقه بدنام رجوی است که دلهای ما آرام خواهد گرفت.
تقدیر و تشکر خانواده ها (اشتباه در اسامی خانواده های خراسان رضوی)
خانواده ها با محدودیت های فراوان اقدام به حضور در پشت دروازه های بسته لیبرتی کردند. تقریبا هیچ امکانی برای استقرار در محل در اختیار آنان گذاشته نشد. به خبرنگاران و عکاسان و همراهان اجازه حضور ندادند. خانواده ها اجازه تحصن و تجمع در هیچ نقطه بغداد از جمله مقابل مقر ملل متحد را هم نداشتند. مقامات محلی ملل متحد حتی به تکرار دروغ بزرگ فرقه رجوی که بیان شده بود افراد گرفتار در دست رجوی در لیبرتی از طریق شبکه های اجتماعی با بستگان خود در خارج از اردوگاه ارتباط دارند متوسل شدند.
نامه خانواده بزرگمهر به نخست وزیر عراق
خانواده ما سالها از سرنوشت برادران و خواهرم بی خبر بودیم تا اینکه در سالهای اخیر تعدادی از اعضای جداشده از سازمان مجاهدین به ایران بازگشتند که در ملاقاتهایی که با این افراد داشتم متوجه شدم که متاسفانه برادر بزرگم بنام جلیل به علت داشتن تضاد با سازمان روانه زندان داخل پادگان اشرف گردیده که موردشکنجه و آزار و اذیت جسمی و روحی قرار گرفته و برادرم زیر شکنجه های عناصر شکنجه گر سازمان مجاهدین کشته می شود.
حمایت از تحصن خانواده های چشم انتظار مقابل درب قرارگاه لیبرتی
سران فرقه رجوی تشنه خون خانواده ها بودند. تردد خانواده ها دور پادگان عنکبوتی اشرف باعث شده بود که اسیران ذهنی و فکری فرقه رجوی روحیه خود را از دست بدهند و اقدام به فرار از پادگان اشرف کنند و این برای فرقه رجوی یک شکست بود مادامی که خانواده ها در کنار پادگان اشرف بودند فرارها ادامه داشت و از کنترل سران فرقه خارج بود. در این رابطه بایستی به خانواده ها دست مریزاد گفت که سختی های زیادی در عراق متحمل شدند و در نهایت پادگان عنکبوتی اشرف به تعطیلی منجر شد و تا ابد به زباله دان تاریخ پیوست و بقیه اعضای فریب خورده این تشکیلات تروریستی به کمپ لیبرتی در بغداد منتقل شدند تا به صورت گروه گروه از آنجا به کشورهای اروپایی اعزام شوند.
اقتدار خانواده ها رجوی را وادار به تسلیم نمود
ناگزیر شدند در اوج افلاس و درماندگی خوار و خفیف پادگان اشرف را ترک کنند و امروزه نیز در لیست افراد اعزامی با آلبانی افرادی را مشاهده میکنیم که خانواده هایشان در صدر افراد فعال و تاثیر گذار بودند که سالها در رسوا کردن و افشاگری سازمان و رهبران آنرا بزانو دراورده اند و این رها نمودن افراد نه از راه خیر خواهی و نیات انساندوستانه و آزادی خواهی بل فقط بخاطر رهایی از فشار غیر قابل تحمل خانواده ها میباشد و لذا نگارنده ضمن تبریک به خانواده ها بخاطر پیروزی در مقابل رجوی دیکتاتور، خائن و وطن فروش ؛ تقاضا دارم سایر خانواده ها در صفوفی فشرده با عزمی جزم تر به فعالیت خود ادامه دهند و تا رهایی همه فرزندان؛ خواهران و برادرانمان از چنگال رجوی از پای ننشینند. پیرو ز باشید.
دوباره برای نجات عزیزانمان به پشت دیوار نفرت و تباهی لیبرتی بازخواهیم گشت
خانواده های اسیران توضیح دادند نمایندگان کمیساریا ویونامی درپاسخ به سئوالات بحق ما می گفتند: ما نگرانی شما را درک می کنیم وازاینکه شما مرتب به امید دیدار با عزیزانتان به این کشور سفرمی کنید ومتاسفانه هربارهم دست خالی برگشتید متاسف هستیم،اما متاسفانه بدلیل وجود برخی مسائل دست ما برای فشار آوردن به مسئولان کمپ برای مهیا کردن ملاقات شما با فرزندانتان بازنیست فقط می توانیم خواسته های شما را دوباره به آنها منتقل کنیم البته قبلا چندباربه مسئولان کمپ گفتیم ولی پاسخی به ما ندادند
دیدار با عزیزان حق مسلم خانواده هاست
خانواده ها هم اکنون در مقابل دروازه اردوگاه لیبرتی به شعار دادن و فراخواندن عزیزانشان مشغول هستند و البته حق استفاده از بلندگو را ندارند. همچنین امروز نامه ای خطاب به کمیساریای عالی پناهندگان به عربی و انگلیسی و فارسی با امضای ۲۱ تن از خانواده های حاضر در محل تنظیم و به کمیساریا تحویل داده شد. اسامی ۳ نفر از ۲۴ نفر محفوظ می باشد.
خانواده های گلستانی نگران زندانیان در بند فرقه رجوی
براستی این دیو بی شاخ و دم چه فکر کرده و بدنبال چه می باشد که اینگونه خانوادها را اسیر و گرفتار نموده و فرزندان آنها را به هر نحوی که میخواهد بدور خود می گرداند؟ آیا این همه خونخواری و کشتن انسانهای بی گناه و زندانی نمودن افرادی که در طول عمرشان حتی یکبار هم با نام سازمان مجاهدین آشنا نبودند کافی نیست و حتما باید خونهای بیشتری ریخته شود تا این شیطان سرمست شود؟
بازهم باطلاع خانواده های متحصن رسانده و از آنها کمک بخواهید!
جواب همیشگی ما دربرابر این ادعاها این بوده که اولا قرار نبود که این فرزندان مظلوم ما که عالم دوزخ را در زمین خاکی تجربه کرده اند، جز برای مدت دو سه ماهی دراین کمپ لیبرتی مانده وقراربود برای حفظ جانشان به خارج ازمرزهای ایران منتقل گردند که اعزام قطره چکانی این عزیزان باوضع موجود وحرکات مشکوک رجوی، سه سال طول خواهد کشید که دراین مدت عده ی زیادی ازفرط دوری ازمردم وزندگی درقفس رجوی، دست اززندگی نکبت بار خود خواهند شست!
نامه خانم ثریا عبداللهی به فرزندش (امیر اصلان تحت اسارت فرقه رجوی در آلبانی)
امیرجان خبر انتقال تو از لیبرتی به آلبانی برای من بهترین هدیه بود. سرانجام از اسارتگاه لیبرتی در عراق رها شدی و به آلبانی منتقل شدی. این یک گام به جلوست چون یکی از گام های رهایی و نجات همیشگی ات ازحصارهای فیزیکی و ذهنی فرقه رجوی است. من یک مادرم و سرشار از احساسات مادرانه، سالهاست که در تلاش برای رهایی تو از اسارت فرقه سراز پا نشناختم همه سختی ها، مشکلات و مصائب را با همه ی وجودم تحمل کردم تا تو، فرزند عزیزم را باردیگر بعد از ۱۴ سال دوری و فراق در آغوش پرمهرم بگیرم

