سیانور، ترور، انفجار ... خوانش مفهومی عملکرد سازمان تروریستی مجاهدین خلق در جامعه ایران دهه ۶۰
یادداشت هایی از درون مناسبات مجاهدین ۱۲ سال حضورم در تشکیلات – قسمت دوم
افشاگری جدا شده ها تأثیرگذار بوده سازمان مسعود هر روز رسواتر از قبل
آفتاب پرست هایی به نام مجاهدین خلق
در سال 2003، پس از حمله آمریکا به عراق و سقوط صدام حسین هنگامی که کمپ اشرف توسط نیروهای آمریکایی بمب باران شد، مسعود رجوی بار دیگر خط مشی سازمان را دور زد و این بار مستقیماً به سمت غرب چرخید. مجاهدین با آمریکایی ها توافق نامه امضاء کردند و دیگر زمان آن رسید که توجه غرب را به سوی خود جلب کنند. سازمان در غرب به عنوان گروه تروریستی شناخته می شد و رجوی مجبور بود جریان تبلیغاتی خود را سرعت بدهد تا بتواند نظر غربی ها را جلب کند. بنابراین این بار ژست دمکراتیک و سکولارسم بسیار به کار می آمد.
شباهت سازی های انتقام جویانه مجاهدین با اوضاع منطقه
آنچه در عراق می گذرد اساساً با هیچکدام از موارد موجود در منطقه قابل مقایسه نیست. آنچه در عراق می گذرد در واقع تلاش بیهوده و سازماندهی شده و فرصت طلبانه برای بازگرداندن عراق دمکراتیک به دوره دیکتاتوری صدام است. مجاهدین در این اوضاع دست به بزرگ نمایی تجمعاتی می زنند که عمدتاً ریشه در اختلافات قومی و قبیله ای داشته و بعضاً توسط گروه و افرادی سازماندهی می شود که خواهان بازگشت عراق به دوران گذشته هستند.
مجاهدین و جرقه و جنگ
مجاهدین خلق سازمانی است که همه این سالها نقش مخربی در صحنه سیاسی و اجتماعی ایران بازی کرده است. آنها گفته اند و نشان داده اند که خمار و تشنه قدرت هستند و بس ؛ دفاع از خلق ؛ امپریالیسم ؛ جنگ ؛ صدام ؛ شیوخ متزلزل منطقه ؛اسلام ؛ مارکسیسم ؛همجنسگراو حتی قاتلین و جنایتکاران همه و همه برای دفع این خماری است. سازمان مجاهدین نه معتقد و نه خواهان هیچ تغییری در راستای دمکراسی در ایران است ؛ و این را در مناسبات داخلی وبیرونی خود بخوبی نشان داده اند ؛ آنها میخواهند به قدرت برسند و آنهم یکشبه
فرصت طلبی رجوی های خائن از فتنه گران
مسعود رجوی که چشم دیدن پیشرفت های علمی ایران در زمینه های مختلف را ندارد و از آنها به ستوه آمده است، در حالی که اربابان جدیدش جز استفاده اطلاعاتی از او (مریم) و فرقه اش، ارزش بیشتری برای آنها قائل نشده و حتی حاضر نیستند نام فرقه او را از لیست تروریستی خود خارج کنند، در حالی که خود می داند او و فرقه اش در معادلات سیاسی آنقدر بی ارزش هستند که کسی آنها را به حساب نمی آورد، ناگهان گندگویی کرده و از سران کشورهای جهان ملتمسانه درخواست قطع رابطه با ایران را می کند!
تحولات مصر و مواضع فریبکارانه و متناقض رجوی و رسانه های سازمان مجاهدین
مریم عضدانلو رئیس جمهور انتصابی مسعود رجوی در یک اقدام دنباله روانه به تأسی از مواضع اوباما در خصوص انتقال قدرت از سقوط مبارک در مصر حمایت کرد. رجوی که در هفته های اخیر در رابطه با اوضاع مصر کاملاً دست به عصا شده بود با شفاف شدن مواضع آمریکا سعی در همسو نمودن مواضع خود با اوباما نمود. دلیل اصلی رویکرد مزدورانه رجوی ترس از واکنش های تند اسرائیل و آمریکا در قبال تحولات احتمالی در مصر بود.
اهانت به هموطنانمان از جانب رسانه فرقه رجوی
یادتان رفت که برای فریب شهروندان عراقی خصوصا سران عشایر به دفعات بیشمار در زمین صبحگاه و یا سالنهای اجتماعات اشرف بساط پذیرایی ازنوع عربی (بخوروبریزوبپاش)مهیا میکردید!؟ ودرپایان به هریک ازحامیان! خود یک تراول صد دلاری اهداء میکردید و….شخصا انگیزه ندارم ازاین دست فاکت ونمونه و… مثال بیاورم چرا که طرف مورد بحث لایق نیست واهمیتی ندارد ولیکن از بابت اهانتی که به هموطنمانم از جانب رسانه فرقه رجوی شده است بی نهایت متاثر شده و دست به قلم بردم.
شگرد جدید مجاهدین در به دام انداختن و فریب هنرپیشهها
مجاهدین با حضور در صفحات فیسبوک برخی از هنرپیشههای مطرح و محبوب سینما، تلاش میکنند ردپای سرکردگان فراموش شده خود را در صفحات ثبت کنند. نفوذ در صفحات افراد معروف داخل کشور از طریق درج پیام مریم و یا مسعود رجوی و یا درج اخبار مجاهدین، با این هدف صورت میگیرد که هنرپیشهها و هنرمندان به دلیل حمایت از مجاهدین، با نظام دچار تعارض شوند.
آیا تشکیلات مجاهدین به فرانسه باز می گردد؟
پس از حمله پلیس فرانسه به پایگاه های سازمان مجاهدین در پاریس و اوور، شبکه نیرویی آنان متلاشی شده و همزمان با دستگیری مریم رجوی و تعدادی از سران مجاهدین، افراد زیادی از آنان به سایر کشورهای اروپایی و آسیایی فرار کردند.17 ژوئن 2003 میلادی روز از همگسیختگی تشکیلات مجاهدین در فرانسه بود. اما از سال2010 میلادی پس از رای اتحادیه اروپا و خارج کردن مجاهدین از لیست تروریستی، مریم رجوی دستور تجمع مجدد تشکیلات مجاهدین در اوور و استان والدواز را صادر کرده است.هم اکنون شبکه های مالی و نیرویی سازمان مجاهدین در قالب ها و چهره های جدید به فرانسه بازگشته و مجددا برای فعالیت های تروریستی و ارعاب ایرانیان سازماندهی شده اند.
بهره برداری از خانواده ها، طرح کهنه رجوی در صحنه سیاسی ایران
مسعود رجوی معتقد بود که خانواده های مجاهدین و آنهایی که تاکنون زنده مانده اند دین بزرگی به مجاهدین دارند که باید پرداخت کنند.او می گفت که میزان بهره برداری از خانواده ها به میزانی است که ما بتوانیم از آنها بیرون بکشیم.در این مسیر اگر کشته شدند شهدای ما محسوب می شوند و اگر هم زندانی شدند به افتخارات ما اضافه می شود.از این رو تمامی اعضای مجاهدین در این دوران فرم های اطلاعاتی و امکان یابی در رابطه با خانواده ها و دوستانشان پر کردند.سیل تماس های تلفنی و نامه نگاری اعضای مجاهدین به خانواده هایشان از عراق به ایران سرازیر شد.
ورزش ایران و کینه رجوی دجال از آن
حدودا چند ماه پیش بود که بازیهای آسیایی در کشور چین برگزار شده و ورزشکاران ایران به موفقیت هایی دست پیدا کرده بودند و تا رده سوم رده بندی آمار مدالها به لحاظ طلا و نقره و برنز دست یافتند ولی این پیروزی ها اصلا توسط تلویزیون فرقه انعکاس داده نشد و انگار ایران اصلا در بازیهای آسیایی شرکت نداشته. اخیرا هم با شروع بازیهای جام ملت های آسیا سران فرقه مانند قبل بازهم اشاره ای به حضور ایران و اینکه در مرحله قبل چه پیروزی هایی داشته نکردند فقط به این بسنده کرده که ایران در مقابل کره جنوبی شکست خورده و مسبب این شکست حکومت ایران می باشد
بازخوانی مواضع رجوی در قبال سفارت آمریکا در ایران
در مرحله اول اصرار سازمان بر قطع روابط سیاسی و افشای وابستگان سیاسی و فکری به آمریکا است. در این مرحله سازمان بیشترین توان اش را بر روی تشدید تظاهرات و مواضع ضدآمریکایی می گذارد و تا آنجا پیش می رود که نزدیکی و دوری با هر جریان و گروه سیاسی را به مواضع آن گروه در قبال آمریکا و نماد عینی این مبارزه یعنی اشغال سفارت آمریکا منوط می کند.
استراتژی بقا در شکاف رجوی، همان استراتژی چسبیدن به ریش این و آن است
از زمانی که رجوی تلاش های گسترده ای برای جلب احزاب و دولت های به اصطلاح چپ گرا و سوسیالیستی و شخصیت های چپ مطرح در عرصه بین المللی آغاز کرد. اما زمانی که رجوی پی برد حمایت این احزاب دردی از او درمان نمی کند، به جذب و جلب حمایت سیاسی دولت های اروپایی و پارلمانترها و احزاب دست راستی و بعضاً نژادپرستی مثل حزب سبزها در آلمان دل بست. اما اینها تمامی پیش درآمدی بود برای پیدا کردن راه و مسیر اصلی وابستگی و به نوعی بسته شدن به ریش کسانی که بتوانند در معامله به اصطلاح قوای جهانی نقش تعیین کننده ای داشته باشند.

