چرا پول توجیبی داد و چرا قطع کرد؟ پول توجیبی رجوی به نیروها
نشست های شستشوی مغزی در تشکیلات رجوی تخریب روحی – روانی اعضا در مناسبات مجاهدین
مستمری ۱۰ دلاری اعضای مجاهدین خلق شواهد تازه از استثمار نیروها در مجاهدین خلق
فرقه ها چگونه عمل می کنند – قسمت ششم
فرقه رجوی، پس از آن که اعضا را از همه روابطشان با بیرون فرقه و خانواده و دوستان جدا کرد و فردیت را از آن ها گرفت، تکنیک های کنترل ذهن را روی آن ها به کار می گیـرد. ان سینگلتون می گوید: « من عاشق پادگان بودم و احساس می کردم تبعیت از دستورات به من آزادی می بخشد، زیرا شما همه مسئولیت خود بر رفتارتان را از دست می دهید… اگر رهبـر می گفت خودت را بکش، من حاضر بودم خود را بکشم. »
داستانی تکان دهنده از اوج خشونت در فرقه رجوی
جوان 26 ساله سیستان و بلوچستانی که مدت شش سال با گروه مجاهدین فعالیت کرده و حدود شش ماه قبل از گروه جدا شده است، در گفت وگوی اختصاصی با خبرنگار ایرنا گفت:”سران گروه مجاهدین برای اینکه از حمایت همیشگی آمریکا برخوردار شوند و زیر سلطه دولت عراق قرار نگیرند، مرا مکلف به ماموریتی برای انجام این نقشه کردند. براساس این نقشه مقرر شده بود که بعد از اینکه نیروهای آمریکایی من را تحویل نیروهای عراقی، با هدف انتقالم به ایران دادند، من در زندان عراقیها با زدن شاهرگ خود دست به خودکشی بزنم.
کاخ مریم رجوی در فرانسه، مرکز فرماندهی این فرقه
البته مقر ایشان در خاک فرانسه که مرکز فرماندهی این فرقه ومحلی برای ترویج افکار فرقه ای در بین ایرانیان فرانسه و مردم فرانسه تبدیل شده است از اهمیت خاصی برای دستگاه رجوی برخوردار است. در این پادگان شهری از یونیفورم و پوتین خبری نیست ولی تمامی مظاهر فرقه ای که در پادگان اشرف وجود دارد در این کاخ فرقه ای هم حکم فرماست
فاجعه انسانی پشت فاجعه انسانی در فرقه رجوی
رهبران خائن فرقه رجوی برای خانواده ها برنامه ها و ترفندهای خاصی را دارند. هرگاه لازم باشد با تماس تلفنی جمعی را تحریک و تهیج می کنند، از آنان دعوت می نمایند تا جهت دیدار فرزندانشان به عراق بروند. راه و مسیر حرکت و پرواز را به گونه ای برایشان دیکته می کنند که در روز و ساعت مشخص شده ای دستگیر شوند، دستگیری خانواده ها همان و استارت تبلیغاتی و مظلوم نمایی در سطح بین المللی هما،
فرقه ها چگونه عمل می کنند – قسمت پنجم
مسعود رجوی درسال 1990 خود را به عنوان « فردی که قدرتش رامستقیماً ازخداوند دریافت می کند. » اعلام کرد. بنابراین به اعضا گفته شد که اراده آزاد خود را تسلیم نماینده خود کنند و درصورت عدم پیروی، احمق یامجرم خوانده می شوند. با این ادعا، مسعود رجوی خود را در برابر هرگونه انتقاد و مخالفتی بیمه می کند زیرا اعضا ازاین که ازدستورات خداوند سرپیچی کنند، احساس گناه می کنند وهمچنین آن ها درنشست های « فشارجمعی » یعنی جائی که شخصیتشان تخریب می شود، توسط مسؤولان بالاتر خود مرعوب می شوند.
شمارش معکوس برای فاجعه انسانی در اشرف
مریم قجر عضدانلو و مسعود رجوی همچنان مشغول بازی سیاسی با اشباح گذشتگان هستند و این تراژدی انسانی و سیاسی است که در اردوگاه اشرف در شرف وقوع است به فرمان مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو. این بار رجوی هدف نهایی خود را نه در سوء استفاده از عواطف و احساسات اسیران خود، که به جد در اهتمام به قربانی کردن تمامی آنها متمرکز کرده است. وقتی رجوی پیشاپیش دم از یک فاجعه انسانی می زند.
استقبال سرکرده گان مجاهدین از فاجعه آفرینی
پرواضح است که تعطیلی اردوگاه کار اجباری اشرف در تضاد کامل با خواسته ها و اهداف غیرانسانی رجوی و عمالش بوده و با بسته شدن اردوگاه، تسلط رجوی بر روی نیروها برداشته شده و این افراد فرصتی برا اندیشیدن آزادانه خواهند یافت، امری که رجوی از آن بیم فراوان داشته و وی بر این امر واقف بوده که برداشته شدن حصار تشکیلاتی از روی اعضای فرقه منجر به فروپاشیده شدن تشکیلات ضد بشری مجاهدین خلق خواهد شد.
پادگان اشرف یا جیمز تاون؟
فرقه ها با روش های شناخته شده و مشخص عمل میکنند و در جهان علمی کنونی، شناخت عملکردهای آقا و خانم رجوی نه تنها دور از پیش بینی و انتظار نبوده بلکه آثار بیمارگونه یک دون کیشوت فرضی را نیز نمی توان بر سیمایش مشاهده کرد. جدای از تمامی کم و کاستی ها، راه حل دولت عراق راه حلی انسانی و بین المللی برای تمامی اعضاء محصور در پادگان اشرف است.اگر چه رجوی آن را دانسته و با ابزار کهنه شده” جیم جونز” و با استعاره”فاجعه انسانی” نوید”جیمز تاون” را در پادگان اشرف بلوف می زند!
ذهن بیمار رهبری عقیدتی مجاهدین (مسعود رجوی)
بنا به اذعان تعداد بیشماری از جداشدگان و کادرهای زن و مرد مجاهدین، مسعود رجوی در هزارتوی تشکیلات خویش و مناسبات درونی آن واقعیت ذاتی و ماهوی نیروهای و کادرهای تشکیلاتی را در مسیر اهداف تروریستی و خشونت طلبانه ی خویش مخدوش کرده است. افراد مستقر در قرارگاه اشرف از دیدگاه کادرهای جدا شده مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی در تنگنای شرایط و موقعیت پدید آمده از سوی سردمداران مجاهدین مبدل به بردگانی شدند که جز به کشتار و ترور نمی اندیشیدند.
اشرفی ها و اوری ها – قسمت دوم
وابستگان سازمان و بخصوص افراد مستقر در اشرف چنان بزرگ نشان داده میشدند که هرکس در مقابل آن کارها احساس خودکم بینی کند و کم کم اشرفی بودن به عنوان یک ارزش نشان داده میشد؛افراد جذب شده که حالا وارد یک مناسبات دوستانه شده بودند ؛ باید نشان میدادند که کارهایی که میکنند در مقابل کارهای اشرفی ها هیچ است و به حساب نمیاید, پس مجبور بودند که یا تن به کار بیشتر بدهند و یا درخواست کنند که به اشرف بروند.
فرقه ها چگونه عمل می کنند – قسمت چهارم
رهبران فرقه نیاز دارند تا شما را وادار کنند باور کنید که هیچ جای دیگری نمی توانید بروید و باز هم رستگار شوید، و حتی اگر زمانی فرقه ی آن ها را ترک کنید، به جهنم خواهید رفت. رهبران فرقه ی مجاهدین، مانند رهبران هر فرقه ی دیگری سعی می کنند اعضا را متقاعد کنند که عقیده ی سازمانی آن ها بهترین در همه ی دنیاست و متعاقباً آن ها برتر از دیگر افراد دنیا هستند چرا که رهبران شان آن ها را رستگار کرده اند و بنابراین آن ها می تواند ناجیان دنیا باشند.
آی دزد آی دزد این فرقه
واقعیت این فرقه همین است. فرقه ای که برای ادامه حیات ننگین خود حتی از بی حرمتی و مارک زدن به خانواده ها نیز ابایی ندارد. فرقه ای که دستش به خون مردم عراق اغشته است. فرقه ای که در مناسباتش خودکشی و قتلهای مشکوک صورت گرفته است. فرقه ای که مسعود رجوی را نماینده خدا بر روی زمین ومریم رجوی را زینب زمان میداند وتحمل هیچ انتقادی را ندارد.

