آلترناتیوی که با درخواست ملاقات خانواده ها بهم می ریزد!
این سخنان کلیشه ای فرقه ی رجوی است که به هرکس یاد داده اند که بر علیه خانواده اش بگوید وبنویسد ومورد آنچنان تشویقی قرار گیرد که این تشویق ها حاصلی جز ازدست دادن عمر و قربانی شدن درراه بوالهوسی های مسعود رجوی نخواهد بود! اعتبار این سخنان شما- اگر واقعا خودتان نوشته باشید- درحکم حرف های یک زنجیری غیر آزاد و محروم ازحق ملاقات، وکیل وتهدید شده بوده وخانواده ها به شنیدن وخواندن این سخنان تکراری وفحاشی های مربوطه اش عادت کرده و اهمییتی برای آن نمیدهند که اگر میدادند، اینهمه برای ملاقات عزیزان دربندشان صف نمیکشیدند وظاهر امر نشان میدهد که این بار باعزمی راسخ تر به این مراجعات ادامه خواهند داد ومانند سیلی خروشان، موجب حواس پرتی ودیوانگی رجوی خواهند بود.
ازیادادشت های سیروس غضنفری عضو سابق ارتش رهائی بخش – قسمت ۲۵
یاسر مادرش را در سال 1367 در جریان عملیات فروغ جاویدان از دست داده بود. یاسر به همراه برادر و خواهرش سال 1369 در جریان جدایی فرزندان از اولیاء از پدرشان جدا شدند و به آلمان فرستاده شدند. یکی ازپادوهای مجاهدین در اروپا به نام غلام در سال 1377 به آنها مراجعه کرده و به اصرار از آنها خواست که برای دیدن پدرشان به عراق بروند. علیرغم مخالفت یاسر و برادر کوچکترش موسی، سرانجام آنها را به عراق آوردند و سپس در یگانهای رزمی سازماندهی کردند. آنها فقط توانستند برای مدت یک ساعت پدرشان را که در آشپزخانه کار می کرد ملاقات کنند.
زندانیان عامل سیاست های دشمنان، سیاسی حساب نمی شوند!
حقوق ملت با طرز تفکری که رهبر عقیدتی تان مسعود رجوی دارد، ابدا ربطی بشما ها نداشته وزندانی شدن شما مسلما بخاطر فعالیت برای تحقق اهداف ضد میهنی وغیر انسانی مسعود رجوی بوده و اتفاقا برعلیه منافع اکثریت قاطع مردم است وبنابراین دشمنی خود با مردم را بحساب خیر وصلاح آنها نگذاشته وخود را زندانی سیاسی مردمی محسوب نکنید!
خاطراتی از عمر هدر رفته در فرقه رجوی – قسمت اول
وضع روحی من در آن زندان بدتر شد طوری که 3 روز چیزی نمی توانستم بخورم و حتی تصمیم به خودکشی داشتم. ولی با دلداری های ابو ولید و دلسوزی های او کمی روحیه گرفتم و توانستم تا زمانیکه از آنجا خارج می شوم شرایط وحشتناک آن بازداشتگاه را تحمل کنم. ما فقط هفته ای نیم ساعت حق هواخوری آن هم به صورت انفرادی داشتیم. بالاخره بعد از 13 روز مرا به طبقه ی پایین آوردند و تحویل یک فرد دیگری دادند تا او مرا به سازمان وصل کند. آن موقع هیچ ذهنیتی در مورد سازمان، چگونگی برخورد آنها و اینکه بالاخره چه خواهد شد نداشتم. بعد از خارج شدن از آن بازداشتگاه من جلوی دفتر سازمان (فرقه مجاهدین)تحویل آنها داده شدم.
و شربت گوارایی بود برای شما؟!
اگر به هژمونی رهبران ایران لطمه میزند، پس چرا غافل نشسته وبه جشن وچراغانی مشغول نمیشوید وبرعکس صدایتان آنقدر گرفته وخاموش شده که تشکیلات تان حکم استخر قورباغه هایی رادارد که سنگی بدان پرتاب کرده وباعث خموشی قورباغه ها شده باشند!!
آقای ارژنگ داوودی، مقتدای تو که بیش ازدیگران برخورد جدول ضربی با تاریخ دارد!
بدین ترتیب، آقای ارژنگ داوودی با طرح این نظر جدید ملزم است که دردرجه ی اول این رهبر عقیدتی ومراد خود را تنقید کند وسپس برسد به ایراداتی که درمورد تاکید مسئولین کشور برصلح امام حسن (ع) گرفته است و…! من ازاین بابت که زمینه های فکری خلاف تئوری های شیادانه ی مسعود رجوی دراین هموطنم پیدا شده اظهار خوشحالی کرده وتوصیه ام بایشان این است که با پربارترکردن این نوع طرز تفکر های خلاف آموزه های مسعود رجوی، اول تیر برق را درچشمان خود دیده وآنگاه سراغ واکاوی تارمویی درچشم طرف دیگر باشد!
سناتور محترم! شما قانونا حق ورود نداشتید که تعهدی هم داشته باشید!
تجاوز نظامی شما به عراق غیر قانونی بود وبعدها هم غیر قانونی تر بودن آن مسلم گشت وبه جنایت ونسل کشی علیه بشریت تغییر یافت وبا این وجود شما قراردادهایی با این وآن امضاء کردید وسرانجام براثر مبارزات خونین مردم عراق مجبور به ترک آنجا شده و زمام امور آن کشور را بدست دولتی دادید که درانتخابات تحت نظارت شما بقدرت رسید وبنابراین شما مخلوع شده ها درعراق طبعا نباید دیگر کاره ای باشید و این دولت عراق است که تصمیم میگیرد که چه باید بکند یانکند! اما بموجب قوانین عراق، جماعت رجوی یک فرقه ی تروریستی بشمار میآیند وهم اینک دخالت خشنی دراوضاع عراق دارند که طبعا این دولت خواهان حضور آنها نیست!
فعلا آثار سرنگونی های قبلی را جمع کنید!
پس نتیجه ی این صغرا کبری چیدن های شما این است که سرنگونی واجب؟! رژیم ایران بدست فرقه ی رجوی که دراینجا” مقاومت ایران” لقب گرفته، انجام شود! ایراد این پیشنهاد این است که شما قبل ازروشن کردن مسائلی که من مطرح کرده وقاعدتا جوابی برای آنها دریافت نخواهم کرد که مثلا چرا دیگرانی که هزاران بار تند تر ازایران رفته ومنطقه رابه ویرانی کشیده اند، نباید سرنگون شوند!!
با کفاف ندادن رسانه های رجوی، سراغ روزنامه های کویتی رفته اند!
روند مذاکرات هسته ای بگونه ای این گروه ضد ملی را سراسیمه کرده که علاوه بر بکارگیری رسانه های متعدد خود، لازم دیده اند ازدیگرانی مانند کویتی ها، اردنیها وعربستانی ها هم کمک بگیرد! روزنامه ی الحیات یکی از این رسانه هاست که با رجوی ها بده وبستانی کرده ونوشته ای تحت عنوان” مریم رجوی بعنوان بازیگر اصلی در موضوع ایران را نمیشود نادیده گرفت” با امضای حسیب الصالحی منتشر کرده
خودتان را بیهوده مطرح نکنید، با شما نبود!
علیرضا خان بدون توجه به عدم امکان بهره برداری از این سخنرانی، با پر رویی خاص فرقه مخربی که منسوب به آن است، خواسته است که با زبان رهبر ایران به ستایش سازمان خود وبزرگنمائی ازآن بپردازد که موفقیتی نداشته وتنها توانست یاد آن شخص فقیر ودرعین حال بسیار جاه طلبی رادرذهن من تداعی کرد: این مرد درگزافه گویی مویی بافرقه ی رجوی نمیزد وفرقی که داشت این بود که حرف های بی ضرر وزیان میزد وآزارش بمردم نمیرسید که هیچ، بلکه موجب خنده وتفرج خاطر مردم هم میشد واهالی اورا” خان” خطاب میکردند دربرابر پاداش خوشمزگی هایش!
تمایل و اشتیاق شدید فرقه ی رجوی به وارونه دیدن اخبار!
بعید نبود که حکومت عربستان به نقض آتش بسی که اهمیت انسانی زیادی برای مردم یمن داشت، اقدام کند که کرد! فرقه ی رجوی که خود را سمبل اسلام دموکراتیک ومداراگر اعلام میکند، بدون توجه به اینکه سایر رسانه ها چه اخباری را دراین مورد منتشر کرده اند، بعنوان” سخن چین بدبخت وهیزم کش” وارد گود شد تا برائتی برای اسلام وهابی حاصل کند!
استاد گنجه ای اسلام را بانظر مریم رجوی تفسیر میکند!!
حیرت انگیز تر اینکه شخص به هرحال حوزه دیده ای مانند جلال گنجه ای با قبول حرف های این خانم – که صلاحیت اش عمدتا درتبعیت کامل ازمسعود رجوی بوده و کارهای دیگری مانند خوب وباشکوه لباس پوشیدن وجواهر شناسی را بلد بوده و انصافا در مشاطه گری ودلالی محبت سررشته وتجربه ی عظیمی دارد- چنین الهامی ازسخنان او بگیرد!!