دوشنبه, ۱۷ آذر , ۱۴۰۴
جمعبندی تحصن موفقیت آمیزخانواده ها دراطراف لیبرتی دردفتر انجمن ماهشهر 24 اسفند 1394

جمعبندی تحصن موفقیت آمیزخانواده ها دراطراف لیبرتی دردفتر انجمن ماهشهر

ولی اینباربرعکس دفعات قبل افرادی که درمقابل ما قرارگرفته بودند حرکات خشونت آمیزی علیه ما نداشتند که به گفته خانواده ها تا حالا سابقه نداشته.البته عوامل سرسپرده رجوی پارچه های سفیدی را جلوی ما نصب کردند تا ما نتوانیم داخل کمپ را ببینیم،ولی اکثرنفرات آرام وساکت روبروی ما ایستاده بودند.درچند مورد خانواده ها به محل استقرار زنان اسیر نزدیک شدند که برخی ازآنها مرتب می آمدند سرکشی می کردند ومی رفتند

خاطرات آقای عادل کشمیری بعد از بازگشت ازعراق 20 اسفند 1394

خاطرات آقای عادل کشمیری بعد از بازگشت ازعراق

بنابراین ما طی سه روز دراطراف لیبرتی جمع شده وفریاد ملاقات سردادیم وبخاطرلجبازی رهبران مجاهدین موفق به دیداربا عزیزانمان نشدیم.وقتی داشتیم به ایران برمی گشتیم همه دراتوبوس ناراحت ودرفکر فرورفته بودند پدران ومادران سالخورده طوری گریه وناله می کردند که دل هرانسانی را به درد می آورد

درد دل های خانم شجاعی مادر محمد رضا راکی بعد از بازگشت ازعراق 18 اسفند 1394

درد دل های خانم شجاعی مادر محمد رضا راکی بعد از بازگشت ازعراق

بهرحال هرچند وضعیت جسمی خوبی ندارم ولی تصمیم گرفتم هرطورشده اینباربه همراه خانواده ها به عراق وبه اطراف لیبرتی بروم.وقتی جلوی لیبرتی رسیدیم گریه کردم وگفتم خدایا کمک کن تا من بتوانم پسرم را ببینم خواستم بروم داخل لیبرتی تا هرطورشده دست پسرم را بگیرم وبا خود بیرون بیآورم.اما سربازان عراقی مانع می شدند من که متوجه نمی شدم چه می گوید یکی از خانواده های عرب زبان حرف آنها را برایم ترجمه کرد وگفت می گویند جلوترازاین نمی توانید بروید! گفتم به او بگوفرزندم دراینجا گرفتاراست، من یک مادرم که سالهاست ازدیدن او محروم شدم باید بروم داخل تا اورا ببینم.که بازمی گفت نمی شود!

بازگشت سرافرازانه خانواده های اسیران دربند فرقه رجوی به خاک میهن 12 اسفند 1394

بازگشت سرافرازانه خانواده های اسیران دربند فرقه رجوی به خاک میهن

خانواده ها دراین سفر علاوه بر فعالیت های افشاگرایانه دراطراف کمپ لیبرتی توانسنتد نمایندگانی را ازجانب خود برای ملاقات با نمایندگان یونامی بفرستند.نمایندگان خانواده ها در دیدار خود با نمایندگان یونامی علاوه بر بیان خواسته های به حق خانواده ها یعنی حق ملاقات آنها با عزیزانشان گوشه هایی ازفریبکاریها وجنایات فرقه درحق اسیران را به اطلاع آنها رساندند

تبریک به دوست و هم بند سابقم در فرقه رجوی علی اصغر بابا پور 12 اسفند 1394

تبریک به دوست و هم بند سابقم در فرقه رجوی علی اصغر بابا پور

خبر رهایی ات را ازفرقه رجوی به تازگی شنیدم که ازاین بابت بسیارخوشحال شدم.اصغر جان اگرچه سالها طول کشید تا تو بتوانی بالاخره خودت را ازجهنم مناسبات فرقه رجوی نجات دهی ولی هم اینکه دراین مرحله نجات پیدا کردی جای بسی تبریک هم به خودت وهم خانواده ات که سالها درانتظار بازگشت دوباره ات بودند دارد.

پیام تبریک انجمن نجات خوزستان به خانوده های اسیران دربند فرقه رجوی 12 اسفند 1394

پیام تبریک انجمن نجات خوزستان به خانوده های اسیران دربند فرقه رجوی

شما تا لب چشمه رفتید ولی تشنه برنگشتید.شما با حضورتان، فریادهایتان، التماس هایتان، گریه هایتان وخنده هایتان و بالاخره دعاهای خالصانه تان بذری کاشتید که مابه ازای هردانه و بذر چنانچه خداوند بزرگ وعده داده هزاران بذر و دانه برداشت خواهید کرد.

حضور خواهران محترم ایران پور در دفتر انجمن نجات خوزستان 11 اسفند 1394

حضور خواهران محترم ایران پور در دفتر انجمن نجات خوزستان

خانم ایرانپور متقابلا ازحضور و دیدارخودشان با اعضای انجمن خوزستان که خود سالیان از قربانیان این فرقه تروریستی بودند ابرازخوشحالی نموده و درباره سفر اخیر خانواده ها به عراق وتحصن دراطراف کمپ لیبرتی و ضرورت حضور فعال ومستمرخانواده ها دراطراف کمپ لیبرتی اظهارداشت: ما در سفر اخیر به دست آوردهای زیادی دست یافتیم ازجمله افشاگریهای خانواده ها علیه فرقه بخصوص در دیدار با نمایندگان کمیساریا و برخی رسانه های عراقی امید به رهایی را به افراد اسیر ساکن درلیبرتی در دل آنها زنده کردیم. وی اضافه کرد که بدلیل شور واحساسات خانواده ها علیرغم تلاش های مذبوحانه سرکردگان فرقه برای خنثی کردن تاثیرات تلاش آنها برخی افراد اسیر به نوعی تحت تاثیر حضور گرم و امیدوارکننده خانواده ها قرارگرفته بودند

تشبثات ابلهانه باند رجوی در مقابل خانواده های چشم انتظار اسیران 10 اسفند 1394

تشبثات ابلهانه باند رجوی در مقابل خانواده های چشم انتظار اسیران

بعد از حضور دور جدید خانواده های اسیران دربند فرقه تروریستی رجوی دراطراف کمپ لیبرتی همانطور که درعکس ها مشاهده می کنید مزدوران رجوی برای مقابله با حضور خانواده ها اینبار اقدام به نصب پارچه های بزرگ جلوی دیدگان آنها کردند! بنابراین همانطورکه در تصاویر پیداست بخوبی می توان دریافت که سرکردگان مزدور و بی منطق رجوی تا به چه میزان درمقابل اقدامات انسانی خانواده های چشم انتظار اسیران درمانده و متاصل شدند که به چنین جست وخیزهای میمون واری روی آوردند.

به راستی چرا رجوی از ملاقات خانواده ها با عزیزانشان وحشت دارد؟ 08 اسفند 1394

به راستی چرا رجوی از ملاقات خانواده ها با عزیزانشان وحشت دارد؟

بارزترین خصیصه فرقه ها مبارزه با عواطف و احساس می باشد و خانواده که کانونی ترین نماد جاذبه وعشق و احساس است اصلی ترین دشمن فرقه ها محسوب می شود.انقلاب موسوم به ایدئولوژیک مجاهدین به منظور کشتن عشق وعواطف خانوادگی و نهادینه کردن کیش شخصیت و آئین سکت رجوی درقلوب اعضا شکل گرفت.تا بقول خودش عشق به مریم را بجای خانواده در دل و ضمیر اعضا بنشاند.

دومین سری از خانواده های خوزستانی اسیران فرقه رجوی راهی کشور عراق شدند 06 اسفند 1394

دومین سری از خانواده های خوزستانی اسیران فرقه رجوی راهی کشور عراق شدند

به کوری چشم رجوی که همواره با تهدید و ارعاب خانواده های اسیران دربند فرقه وبا بکارگیری انواع تشبثات مذبوحانه سعی نموده تا هرطور شده مانع ازتجمع آنها دراطراف کمپ لیبرتی شود، دومین سری ازخانواده های خوزستانی اسیران دربند فرقه روز سه شنبه مورخه 4/12/94 برای بار دوم به همراه تعدادی از خانواده های اسیران دربند ازدیگر استانها برای تجمعی دوباره دراطراف اسارتگاه فرزندانشان راهی کشور عراق شدند.

خاطرات جلیل آلبوغبیش: سراب زندگی دراروپا، اسارت درکمپ اشرف – قسمت پایانی 05 اسفند 1394

خاطرات جلیل آلبوغبیش: سراب زندگی دراروپا، اسارت درکمپ اشرف – قسمت پایانی

به تحریک مسئول نشست جمعیت ازصندلی هایشان بلند شدند وبا مشت های گره کرده فریاد زدند مزدور مزدور، خائن خائن وآب دهان به صورتم ریختند!! من هنوزنمی دانستم علت اینکارشان چیست ومجالی به من ندادند که حرفم را بزنم.دراین طی این هیجده سال عمرم با چنین صحنه ایی مواجهه نشده بودم.روزبعد مسئول یگان مرا صدا زد وگفت آیا هنوز هم هوس جدایی ازسازمان را در سر داری؟!!

خاطرات جلیل آلبوغبیش: سراب زندگی دراروپا، اسارت درکمپ اشرف 02 اسفند 1394

خاطرات جلیل آلبوغبیش: سراب زندگی دراروپا، اسارت درکمپ اشرف

شوق رسیدن به اروپا باعث شده بود تا ما همچنان درسکوت باشیم وسئوالی نپرسیم!بنابراین بعد ازعبور ازشهرخالص ساعتی بعد درمیانه راه خودروی ما به سمت یک جاده فرعی رفت که کمی جلوتر ازآن عده ای ازسربازان عراقی ایستاده بودند. بعد ازکمی توقف نزد آنها جلوتر رفتیم ودرکمال تعجب ماشین ما جلوی یک پادگان نظامی توقف کرد عده ای با سلاح و لباس نظامی درمقابل درب ورودی آن درحال نگهبانی بودند که برج های بلند،سیم های خاردار اطراف آن بدجوری توی ذوق می زد وبرای اولین باربود که ترس ما را فرا گرفت

blank
blank
blank