جمعه, ۵ دی , ۱۴۰۴
همه خانواده منتظر شنیدن خبر آزادی تو هستند 23 آبان 1403

همه خانواده منتظر شنیدن خبر آزادی تو هستند

برادرم رضا سلام امیدوارم حالت خوب باشد. می دانی بعضی وقتها به چه دلیل اشکم در می آید؟ به این دلیل که برادرم برای کار رفته بود ترکیه، آن اوایل در ترکیه با هم در تماس بودیم و خیالم راحت بود برادرم مشغول کار است. اما چندین سال است برادرم فریب کسانی را خورده که […]

دیدار مسئول انجمن نجات اراک با برادر جعفر مملوکی 22 آبان 1403

دیدار مسئول انجمن نجات اراک با برادر جعفر مملوکی

روز یکشنبه 13 آبانماه 1403 مسئول انجمن نجات اراک با حسین مملوکی برادر جعفر مملوکی از اعضای گرفتار در تشکیلات مجاهدین خلق دیدار کرد. جعفر مملوکی بیش از سه دهه است که در اسارت سازمان رجوی به سر می برد و به دنیای آزاد دسترسی ندارد. او همچون دیگر اعضای فرقه اجاز دیدار  و تماس […]

دیدار مسئول انجمن نجات اراک با فرزند محمد هادی یونسی 20 آبان 1403

دیدار مسئول انجمن نجات اراک با فرزند محمد هادی یونسی

روز پنج شنبه 17 آبان ماه 1403،  مسئول انجمن نجات اراک با محسن یونسی، فرزند محمد هادی یونسی دیدار کرد. محمد هادی یونسی سالهاست که در اسارت ذهنی و فیزیکی فرقه رجوی به سر می برد و ارتباطی با خانواده و با دنیای بیرون ندارد. خانواده یونسی و به خصوص پسر ایشان همواره در تلاش […]

عیادت اعضای انجمن نجات اراک از مادر پروانه ربیعی 19 آبان 1403

عیادت اعضای انجمن نجات اراک از مادر پروانه ربیعی

مهین حبیبی، مادر چشم انتظار پروانه ربیعی از اعضای گرفتار در تشکیلات رجوی هفته گذشته به دلیل کسالت در بیمارستان بستری شد. اعضای انجمن نجات اراک با آگاهی از این موضوع، برای دلجویی از این مادر رنج دیده به عیادت ایشان در بیمارستان رفتند. غم دوری فرزند، روز به روز این مادر چشم انتظار را […]

نامه عبدالرضا قلعه ای به عباس گل ریزان در کمپ آلبانی 13 آبان 1403

نامه عبدالرضا قلعه ای به عباس گل ریزان در کمپ آلبانی

عباس جان سلام. حالت چطور است؟ چندین سال است از شما بی خبرم. زمانی که با هم بودیم من شما را برادر زن نمی دیدم و یک دوست صمیمی می دیدم. خودت هم بهتر می دانی که شما را خیلی دوست داشتم. با شناختی که از شما داشتم فکر نمی کردم فریب بخوری. چی شد […]

بازدید مدیر عامل انجمن نجات از نمایشگاه موزه عبرت اراک 09 آبان 1403

بازدید مدیر عامل انجمن نجات از نمایشگاه موزه عبرت اراک

نمایشگاه موزه عبرت، روایتی از ۶ دهه تاریخ معاصر ایران روز یکشنبه 22 مهرماه در اراک گشایش یافت. این نمایشگاه به ۶ دهه تاریخ معاصر ایران و روند شکل‌گیری انقلاب اسلامی می پردازد. ابراهیم خدابنده؛ مدیرعامل انجمن نجات در سفری که به اراک داشت از این نمایشگاه دیدن کرد. ایشان در حاشیه بازدید از نمایشگاه، گفتگویی […]

دیدار برادر محمد جعفر نجفی با اعضای انجمن نجات اراک 09 آبان 1403

دیدار برادر محمد جعفر نجفی با اعضای انجمن نجات اراک

روز چهارشنبه دوم آبانماه 1403 علی نجفی برادر محمد جعفر نجفی از اعضای در بند فرقه رجوی با اعضای انجمن نجات استان مرکزی دیدار و گفتگو کرد. محمد جعفر نجفی در دوران جنگ ایران و عراق، در حال گذراندن خدمت سربازی در جبهه های جنگ بود که به اسارت نیروهای مجاهدین خلق درآمد. او سپس […]

پروانه جان سالهاست چشم به راهت هستم 08 آبان 1403

پروانه جان سالهاست چشم به راهت هستم

دختر عزیزم پروانه سلام . امیدوارم که حالت خوب باشد. دخترم وقتی جواب نامه مرا نمی دهی بیشتر در فکر فرو می روم چون از وضعیت جسمی ات اطلاعی ندارم. پروانه جان چرا جواب مادرت را نمی دهی؟ چه بدی از مادرت دیدی غیر از این که عمرم را به پای تو گذاشتم؟! زمانی که […]

عمه جان مادر بزرگ منتظر شماست 08 مهر 1403

عمه جان مادر بزرگ منتظر شماست

عمه جان سلام امیدوارم خوب باشی. عمه جان ای کاش با مادر بزرگ تماس می گرفتید. آیا خبر داری که مادرت در بیمارستان است و مریض احوال است؟! یادت می آید که چند سال پیش که من دوازده سالم بود شما با مادر تماس گرفتید و گوشی را به من دادند. به من گفتید که […]

مخالفت مجاهدین خلق با تفریح و زندگی آزاد در کنار خانواده 07 مهر 1403

مخالفت مجاهدین خلق با تفریح و زندگی آزاد در کنار خانواده

زندگی چقدر شیرین است، آنهم در کنار خانواده. با دوستمان فاضل فرهادی از رهایافتگان فرقه رجوی، همراه با خانواده تصمیم گرفتیم به گردش و تفریح برویم. با شادی مردم در کنار خانواده هایشان، من و فاضل هم خود را در این شادی شریک می دیدیم و احساس شادمانی داشتیم و در کنار خانواده احساس خوشبختی […]

پدر جان می دانی بدون تو بر سمانه ات چه گذشت؟ 04 مهر 1403

پدر جان می دانی بدون تو بر سمانه ات چه گذشت؟

پدر جان سلام امیدوارم حالت خوب باشد. پدر جان خیلی دلم برای شما تنگ شده است. نمی دانم این دل تنگی چه زمانی به اتمام می رسد؟! چندین سال است صدایت به گوشم نرسیده است. من از شما انتظار دارم پدر جان. چرا با من تماس نمی گیری؟ من سمانه دخترت هستم . من در […]

عباس جان، اول مهر خاطرات تو را برایمان زنده کرد 04 مهر 1403

عباس جان، اول مهر خاطرات تو را برایمان زنده کرد

برادر عزیزمان عباس سلام امیدواریم حالت خوب باشد و در سلامت بسر ببری. برادر عزیز نبود شما بسیار ما را می آزارد. ما خیلی دلتنگ شما هستیم. دیروز خواهرم خانه ما بود و با هم صحبت می کردیم. به یاد شما و خاطرات گذشته افتادیم. یادت می آید در مهر ماه چقدر داستان داشتیم. لباسهایت […]

blank
blank
blank