هم خطی شرم آور فرقه رجوی با داعش!
مدتی است که گروهی بنام داعش که از انسانیت بویی نبردند مشغول کشتار در عراق می باشد گروهی مزدور و وابسته به غرب. در این میان فرقه رجوی از آب گل آلود ماهی گرفته و این گروه خشن که هدفی بجز کشتار انسانها ندارد را نیروی انقلابی می نامد و با آنها اعلام همبستگی می کند از آنجایی که فرقه رجوی مزدوری را کار خود می داند بیش از این نبایستی از این فرقه انتظار داشت. مزدوری فرقه رجوی فقط در عراق ختم نمی شود در رابطه با سوریه هم صادق است
زهره قائمی جنایتکار بود!!!
طولی نکشید که زهره قائمی وارد سالن شد و بدون مقدمه گفت خبر دارید که محمد آبروان شهید شده اکثر نفرات از جمله من از شنیدن این خبر گیج شده بودیم و در ادامه گفت ما آن را کاملا توجیح کرده بودیم در داخل خط خودش را رفت و شهید شد در واقع به کسانی که به عملیات می روند و خط خودشان را پیش می برند نبایستی گفت شهید وقاهت این زن آنقدر زیاد بود که مرز نمی شناخت نفرات را به کشتن می داد و از طرفی زیراب آنها را هم می زد. کلا شورای رهبری عامل کشتار افراد بودند فقط برای اینکه در مقابل رجوی خائن پیشی بگیرند و کرسی بالاتری نصیب آنها شود.
فرقه رجوی و باز هم همایش پوشالی در پاریس
همایش های مریم قجر در خارجه تبدیل شده به شوهای مضحک که هر مرغ پخته را به خنده می اندازد سئوال این جاست که تا به حال کدام خارجی دلش به حال مردم ایران سوخته که این همه از سیاه پوست، سفید پوست، زرد پوست و… در همایش مریم قجر شرکت کنند و با آن در رابطه با مردم ایران هم دردی کنند
مالکی ماندگار شد، مریم رجوی در حسرت باقی ماند!
کاسه لیسان در حسرت باقی ماندند، رجوی و همسرش به مفت خوری عادت دارند و روی انتخابات عراق سرمایه گذاری کرده بودند و به ذهنشان نمی زد که مجددا مالکی نخست وزیر عراق شود. باز هم سرشان به سنگ خورد وعده های دروغین به اسیران که بعد از انتخابات عراق همه چیز تعیین تکلیف می شود
داستان من در فیس بوک با حقوق بگیران فرقه رجوی در خارج!
در فیس بوک تحمل یک انتقاد ساده را هم ندارند و اگر انتقادی به آنها شود برچسب مامور وزارت اطلاعات به نفر مقابل می زنند و انبوهی فحش های رکیک به آن می دهند اگر فرد نجات یافته از فرقه رجوی باشید ضریب می خورد برچسب ها و فحش های رکیک چند برابر می شود.
درب دیزی باز است، حیای گربه کجا رفته!
چندین سال است که مریم قجر و شوهرش سنگ سرنگونی را به سینه می زنند و تا به حال به خواب پنبه دانه خود نرسیده اند تا آنجایی که یادم می آید از سال 67 تا به حال کار این زن و شوهر نا مشروع همین است هر ساله با پیامهای آب دوغ خیاری یک سری آدمها را سر کار می گذارند و وعده های دروغین به آنها می دهند که امسال سال آخر است.
پیام به دوستان اسیر در لیبرتی!
رهبران فرقه با وعده های دروغین چندین سال عمر ما را به تباهی کشیدند و طی این چندین سال فقط از ما بیگاری کشیدند و همیشه زیر ضرب آنها بودیم و جالب این جاست که این همه شکستی که رهبران فرقه و سرانشان در عراق خوردند و خودشان خوب می دانند که استراتژی به بن بست رسیده
نامه مادری که چندین سال در حسرت دیدن دخترش است!
سلام دخترم! نمی دانم از کجا شروع کنم و چه کسی را نفرین کنم. چندین سال است از تو خبر ندارم در چنگال دیوی بنام رجوی اسیر شده ای و نمی توانی خودت را از دست این دیو خلاص کنی تا به حال نه نامه و نه تماس تلفنی با من داشته ای عواطف مادری به من اجازه نمی دهد آرام بگیرم همیشه در دلم هستی نمی دانم رجوی از جان ما چه می خواهد که این قدر ما را اذیت می کند آیا رجوی در رابطه با خانواده خودش همین کار را می کند
خانواده ها و پادگان اشرف
چند سالی بود که خانواده ها برای دیدار با فرزندانشان با کلی مشکلات مالی و جسمی به عراق سفر می کردند تا شاید بتوانند بعد از چندین سال دوری از فرزندانشان با آنها ملاقات کنند. وقتی خانواده ای به درب پادگان اشرف مراجعه می کرد به مثابه خاری در گلوی رجوی فرو می رفت در مقابل سران فرقه رجوی عناصر دست نشانده خود را توجیه می کردند که با خانواده ها برخورد تند کنند که دیگر خانواده جرات نکند به درب پادگان اشرف مراجعه کند
ملاقات صمیمی اعضای انجمن نجات اراک با خانواده طیبه نوری
. دختر من شناختی از اینها نداشت خودم هم نمی دانم چرا در دام اینها افتاد و الان خودش را اسیر آنها کرده است برای چی و چه هدفی نمی دانم فقط این را می دانم که زندگی خودش را نابود کرد. مادر طیبه چندین سال از نبود دخترش حصرت می خورد یکی دو ساعتی در منزل آنها بودیم فقط رجوی و سرانش را نفرین می کرد در ادامه می گفت اگر اینها انسان بودند این بلا را بر سر فرزندان ما نمی آوردند و ما مادران را داغدار نمی کردند خدا رجوی را لعنت کند
بارش باران سیاه بر سر فرقه رجوی!
الان با کوچکترین باد کشتی ما در حال چپ شدن است و خودمان بایستی مقاومت کنیم و از چپ شدن کشتی جلو گیری کنیم و اخیرا تعطیلی پادگان اشرف شکست پشت سر شکست برای فرقه رجوی و کلی کشته و زخمی رجوی بعد از سرنگونی اربابش صدام شکستهای بزرگی را متحمل شد و تا همین الان اعضاء از مناسبات سکت فرقه در حال فرار هستند.
درد دل مادری دلسوخته از فراق فرزندش
زمانی که در پادگان اشرف بود با کلی مشکلات جسمی که داشتم به عراق سفر کردم که شاید بتوانم با پسرم دیداری داشته باشم و بعد از چند سال آن را در آغوش بگیرم ولی متاسفانه به جای اینکه پسرم را در آغوش بگیرم آدمهای توجیح شده فرقه رجوی با سنگ و فحش های رکیک از من مادر استقبال کردند. خبردار شدم بعد از بسته شدن پادگان اشرف او را به کمپ موقت (لیبرتی) منتقل کرده اند و هیچ اطلاعی از وضعیت او ندارم.