پنجشنبه, ۱۳ آذر , ۱۴۰۴
پیامدهای سقوط اشرف برای رجوی 24 فروردین 1393

پیامدهای سقوط اشرف برای رجوی

اشرف بود و نبود رجوی بود و اشرف خط آخر و دژ آخر این دیکتاتوری محسوب می شد رجوی صراحتا می گفت اگر اشرف را از دست بدهیم سرنوشتمان مانند حزب توده و مابقی گروه های سیاسی می شود که به دلیل نداشتن پایگاه (اشرف) به مرور به اندازه ی انگشتان دست و فعالیت و اکتیویته آنها در حد یک اطلاعیه ناقص می شود.

فرقه ای که ماهیتا تنها در ترور و بحران امکان بقا دارد 21 فروردین 1393

فرقه ای که ماهیتا تنها در ترور و بحران امکان بقا دارد

اخیرا نامه جمعی از نجات یافتگان از فرقه تروریستی مجاهدین را در یکی از سایت ها خواندم مبنی بر این که رجوی طی فرمان و فتوای تشکیلاتی، اسیران در لیبرتی را موظف و مجبور به خودسوزی نموده و کتبا نیز از آنها تعهد گرفته است. و اضافه شده این فرمان به مثابه فرمان در فروغ جاویدان 2 است

انتظار برای مادری مثل من که سالهاست فرزندش را ندیده خیلی سخت است 17 فروردین 1393

انتظار برای مادری مثل من که سالهاست فرزندش را ندیده خیلی سخت است

خانم حیدریان که بارها برای نجات فرزندش و با تحمل سختی های فراوان راهی عراق شد و هر بار ماه ها شب و روز را در پشت دربهای قلعه مخوف اشرف سپری می کرد که شاید بتواند فرزندش را نجات دهد.این مادر رنج دیده هربار که به سیم خاردارهای اطراف این قلعه نزدیک می شد با فحاشی و سنگ پرانی از طرف گشتاپوی رجوی از وی پذیرایی می شد

مصاحبه مطبوعاتی دو تن از جداشدگان از فرقه مجاهدین در کرمانشاه 26 اسفند 1392

مصاحبه مطبوعاتی دو تن از جداشدگان از فرقه مجاهدین در کرمانشاه

در مورد مسئله زنان در سازمان نیز آقای خدابنده اظهار داشتند: من تا قبل از خروج از سازمان فکر می کردم این یک بحث نظری است اما زنانی که از سازمان جدا شدند و شروع به افشاگری کردند مشخص شد که سازمان و شخص رجوی هیچ ارزشی برای زنان قائل نیست.حتی در درون این سازمان زنان را وادار به انجام کارهای سخت می کنند به طوری که شکل ظاهری این زنان تغییر کرده و فرم زنانه آنان نیز به هم می خورد. زنانی که از این سازمان جداشده اند اذعان کرده اند که به مراتب بیشتر از بقیه اعضا و سایرین تحت فشار بوده اند. تا جایی که حتی خروج یک زن از سازمان مرز سرخ بوده است

حرف آخر جداشدگان خطاب به رجوی: بند از بندت بگسلیم رذل نابکار 20 اسفند 1392

حرف آخر جداشدگان خطاب به رجوی: بند از بندت بگسلیم رذل نابکار

رجوی در تهدید آخر و پارس کردن به سوی جداشدگان و خانواده های اسرای لیبرتی شروع به طلبکاری و زنجیر پاره کردن بی مرزی نمود. این جرثومه فساد و ترور و جنایت که که کثیف ترین و جنایتکارترین موجود روی کره زمین است دست پیش گرفته که پس نیافتد.

در فراق فرزند 14 اسفند 1392

در فراق فرزند

این مادر که اعضای انجمن نجات کرمانشاه پای صحبت هایش نشستند، می گوید: در یکی از حضورهایش در پشت خاکریز زندان اشرف مصادف بوده با تجمع اجباری ساکنان اشرف در آنسوی خاکریز به قصد فحاشی و سنگ پرانی به خانواده ها که در این روز او پسرش را می بیند.

دارویی که خودی را کور کرد و دشمن را شفا داد 11 اسفند 1392

دارویی که خودی را کور کرد و دشمن را شفا داد

انقلاب درونی مجاهدین با بندهای رنگارنگ و ترفندها و تاکتیک های انسان کش نوعی استراتژی اورژانسی بود که رهبری فرقه آنرا به عنوان داروی جدید و اکسیری نجات دهنده و شفا بخش برای کنترل مناسبات مسئله دار درونی تشکیلات خود اختراع کرد.اما این دارو بجای شفا بخشی در رابطه با درد بی درمان و لا علاج رجوی برعکس خودی را کور کرد و دشمن و آنطرف میز فرقه را شفا داد.

از پوسته شکنی تروریستی تا”مجاهد گلخانه ای” 04 اسفند 1392

از پوسته شکنی تروریستی تا”مجاهد گلخانه ای”

کار این مجاهدین گلخانه ای از مسئله داری و پاسیویزم و منفعل شدن گذشته. اکنون آنها به دلیل نبودن و نداشتن هیچگونه چشم انداز مثبت و امید به آینده مثل پرنده قفسی شده اند که مالک و صاحب و خدای خود را همان کسی می بینند که ذره ای آب و دانه به آنها می دهد این هم از سر استیصال و ناچاری است.

اوج کینه و نفرت خانواده ها به رجوی 26 بهمن 1392

اوج کینه و نفرت خانواده ها به رجوی

در مجموع وقتی پای درد دل خانواده های اعضای اسیر در چنگال رجوی می نشینیم چه آنهایی که فرزندانشان هنوز در فرقه اسیر هستند و چه آنهایی که بستگانشان چه فرزند و چه پدر و مادرشان را در ترفندهای تروریستی رجوی باخته اند یک وجه مشترک و اتفاق نظر وجود دارد این وجه مشترک این طرف و آن طرف ایران هم ندارد.

مجاهدین با سزارین از اشرف خارج شدند 19 بهمن 1392

مجاهدین با سزارین از اشرف خارج شدند

سزارین همان خروج اجباری و اضطراری است که مجاهدین خلق پس از مقاومت ها و ترفند ها برای ماندن در اشرف بوسیله آن خارج شدند. قطعا تیغ جراحی این سزارین در دست ائتلاف خانواده ها و خیل جداشدگان از فرقه بود و بخوبی این عمل زایمان اجباری و خروج را به مجاهدین تحمیل کردند.

درخواست همیاری خواهر شهاب فروزنده از نهادهای حقوق بشری 14 بهمن 1392

درخواست همیاری خواهر شهاب فروزنده از نهادهای حقوق بشری

شهاب شهاب کردیم ولی شهاب جواب نداد آخر او اسیر بود نه میزبان – از این قبیل مادر و خواهر و برادرآنجا کم نبودند. من وقتی پدرهای پیر را می دیدم که با التماس بچه ها را صدا می زدند من هم برای چند دقیقه خود را فراموش می کردم. این مادرها تنها جرمشان مادربودنشان بود و بس. آیا سازمان حقوق بشر عراق پاسخی برای این زجه زدنها دارد؟ آیا برای این خانواده ها کاری انجام داده اند.

مریم قجر و صدای گوشخراش انفجار موشک ها 08 بهمن 1392

مریم قجر و صدای گوشخراش انفجار موشک ها

راستی آتش باری و آتش تهیه کاتیوشاها و توپ های 130 و 122 میلیمتری و انواع خمپاره و مینی کاتیوشاها که در میدان های مرکزی شهر خالص – بعقوبه – طوزخرماطو- منصوریه – سعدیه و جلولا و کفری و کلار در عراق در سالهای 69 و 70 که با عملیات کردکشی نام گرفت برای شهروندان عراقی خوشایند بود و صدای آن انفجار ها گوشخراش نبود؟ بلکه سمفونی دلنواز و گوش نواز بود چون از طرف گوهران بی بدیل تو روانه می شد؟

blank
blank
blank