مریم با کبوترهایی که به هوا پرتاب می کند فرزندان ما را فراموش می کند
مریم قجر با کبوترهایی که به هوا پرتاب می کند فرزندان مارا فراموش می کند. او کمر به کشته شدن تمام فرزندان ما بسته، می گوید تا یک نفر مانده من با کشور ایران مبارزه می کنم.چراخودش اونجا در عراق نمانده که ببیند بچه ها چه می کشند؟ ما بچه هامان را با بدبختی بزرگ کردیم اگر من مادر می دانستم که فرزندم عاقبتش اینجور می شود اصلا بچه دار نمی شدم.
پشت پرده مرگ مسعود دلیلی
مشخص است که مسعود دلیلی پس از جدایی از سازمان توسط همین سازمان و به فرمان شخص رجوی مجددأ ربوده شده و به اشرف برگردانده شده و پس از تحمل شکنجه ها در نهایت نیز توسط فرقه کشته شده است واین احتمال وجود دارد که برای رد گم کنی و نسبت دادن خود زنی دهم شهریور92 و نسبت دادن این واقعه به نیروی بیرونی و خارج از قرارگاه اشرف مسعود دلیلی را هم در همان زمان به قتل رسانده
عاقبت ۴۶سال نوشتن مشق غلط و غلوط
رجوی خشت کج را در روز اول ورودش به تشکیلات با تمرد و قدرت طلبی بنا کرده است و این اعتراف خودش است. او هرگونه خیانت و جنایت را محترمانه با انشای مشق غلط و غلوط توجیه می کند. دقت کنید رجوی پیوستن به صدام و شرکت در قتل عام ملت ایران در دوران جنگ هشت ساله را اینگونه توجیه می کند: وقتی ما با صاحب خانه (منظور او صدام است) و سید الرئیس طرح صلح امضا کردیم و به عراق آمدیم همه با دید و عینک جزام به صدام نگاه می کردند ولی چون مجاهدین مسئله شان آزادی ایران بود هرنوع تهمت و مارکی را پذیرا شدند.
۱۰ شهریور ۹۲ نقطه عطفی برای اسیران فرقه مجاهدین
واقعیت این است که تمامی اعضا و کادرهای کنونی فرقه مجاهدین هرکدام به شکلی اسیر ترفندهای سالیان تکرارشده در تشکیلات رجوی شده اند و آنقدر این سناریوها تظاهر شده و تکرار شده که آنها مرز بین عالم واقع و ترفندهای رهبری را تشخیص نمی دهند. یعنی که تهی شدن در یک سرطیف و بی خیال شدن در سر دیگر طیف به عنوان مرز گم شده ای بر مغز این اسیران مستولی شده است.
این بار هم، جداشدگان و خانواده ها برنده شدند
این مجموعه یعنی جداشدگان و خانواده ها طی چند سال گذشته بر سر هر بزنگاهی وقتی به دجالگری و ترفند های جدید رجوی می رسند با روشنگری و افشاگری افسار و دهنه رجوی ها را می کشند و مانع از ادامه سرکوب گری و شکنجه در حق اسیران می شوند و جلو این گونه سناریوهای آنها می ایستند.
تابلو محتمل در درگیری ۱۰ شهریور اشرف
رجوی به احتمال قوی در اشرف بوده و مریم به خاطر اینکه او را جابجا کند و از آنجایی که آن افرادی که می توانسته اند سرنخی از وجود او به خارج و یا درون مناسبات فرقه ای انتشار یا لو دهند. لذا تصمیم به قتل عام آنها با سناریوی مشخص می گیرد و آن افراد عمل کننده را تحت عنوان مفقود و گروگان معرفی می کند.
ایستگاه آخر و پیاده شدن جاسوسان
فرقه تروریست و مرگبار رجوی ها شبانه روز به طور هیستریک و کینه ای در ضدیت با ملت ایران بودند و در این جهت و راستا هیچ چیز کم نگذاشتند و رهبری فرقه تمامی وعده ها و برنامه ریزی های خود را روی نتیجه دادن همین دو نکته بنا نهاده بود.
جلسه ای با حضور چند تن از جداشدگان در انجمن نجات کرمانشاه
آقایان جهانشاه صید محمدی، علی محمدی (وحید) و شهریار اسماعیلی در تاریخ 19 و 25 آبان در دفتر انجمن استان کرمانشاه حضور بهم رساندند و بعد از تازه کردن دیدار و بحث حول آخرین وضعیت فرقه در غرقاب گرفتاری ها و معضلات رجوی بحث و بررسی خود را پیرامون مقوله اعتصاب غذا و زجر وشکنجه افراد، راه بند جدایی و ریزش ها و کنترل اوضاع در آخرین تابلوی باقی مانده متمرکز کردند.
مجاهدین و آنسوی بد قولی آمریکا
رجوی ها همه ی دار و ندار خود را بسیج کردند تا سایت هسته ای و چاله و چاه اتمی و… کشف کنند و روی میز آقای اوباما بگذارند تا یک شبه به رژیم حمله کند و ملت ایران را مانند دوران صدام زیر بمب و موشک ببرد و آنها را قتل عام کند اما اینگونه نشد. اینهم بدقولی دیگری، مگر اینطور نیست؟
اعتصاب غذا تاکتیک شکست خورده فرقه رجوی
رجوی زرنگ دماغ سوخته است او در جنگ با واقعیت ها فکر می کند می تواند برنده شود. اکنون در لیبرتی و چند کشور اروپایی تعدادی را بر روی صندلی با کاورهای اعتصابی مثل مجسمه قرار داده است. طبق اطلاعات دقیق سران و گردانندگان این ترفند لو رفته این افراد را شیفتی کرده و هر دو ساعت یا چند ساعت آنها را تعویض و نیروی غذا لمبانده و تازه نفس به زیر کاورها و روی صندلی ها می گذارد تا این اعتصاب دروغین بتواند ماه ها و سالها دوام داشته باشد.
دیدار صمیمی اعضای انجمن نجات کرمانشاه با خانواده علی اشرف ملکی
خواهر علی اشرف نیز که چندین بار برای دیدار با برادرش به عراق سفرکرده بود اظهار داشت که هربار به پشت دربهای پادگان و اسارتگاه اشرف مراجعه کردم و برادرم را صدا زدم اما تنها پاسخی که از آنطرف اسارتگاه به مامیدادند سنگ هایی بود که به سوی ما می آمد و ماموران اسارتگاه اشرف باسنگ و آهن از ما پذیرایی می کردند.
مسعود رجوی و آخرین تابلو
رجوی رهبری فرقه آدمکش مجاهدین، آخرین تابلویی که امروز در حال رو شدن است همان روزها دیده بود و برای همین بود این همه سماجت و سناریوهای عجیب و غریب می ساخت تا ولو چند صباحی رسوایی و پایان غم انگیز هیتلر وار خود را عقب اندازد.این آخرین مهره و ورق در پایان راه فرقه که خود رجوی است اکنون می بایست لاجرم به جای خالی بازی گرفته شود و به طور اجتناب ناپذیری می بایست توسط غیر از فرقه هم که شده پیدا شود و به کار گرفته شود.