مجاهدین در کجای طیف؟
هیچ شکست سیاسی و نظامی و استراتژیکی و ایدئولوژیکی برای سازمان بدتر از این شکست نبود اما متاسفانه سازمان و در راس آن رجوی نمی خواهد این را بیاموزد که نمی توان روی پاهای بیگانگان راه رفت و پیروز شد. بعد از فروغ تا حالا بارها و بارها این سازمان این خط را تجربه کرده اما باز از آن دست بردار نیست! که نمی توان در زمین بیگانه کاشت و خود محصول آنرا درو کرد نتیجتا از این سازمان یک سازمان مزدور ساخته شده که حاضر است برای هر کسی کار کند
خاطرات و حقایق از وطن فروشی مجاهدین
پس از خرداد سال 60 این موضوع دیگر برای این سازمان به صورت قانونی و مشروع در آمد. چون از رسیدن به حکومت باز مانده بود و هر کاری را بی پرده انجام میداد تا آنجا که خیانت به کشور در مرام سازمان امری عادی بود و نمونه های بسیاری است که سر فرصت به آن خواهم پرداخت زیرا بسیار خوب است حقایقی که در قلب و درون ما خفه شده را بازگو کنیم اما باید در اینجا اضافه کنم اگر خیانت حزب توده را به شماره 10 نشان دهیم خیانت رجوی را باید به 100 نشان داد.
آنچه در فرقه رجوی فراموش شده!
اصلا بحث اخلاق در سازمان مطرح نیست یعنی اصلا اخلاق معنایی ندارد. ترویج به ترور و کشتار، اجبار کردن اعضا به اعترافات جنسی در جمع، ممانعت از ملاقات اعضا با خانواده هایشان و صدها موضوع دیگر نشان دهنده این است که اخلاق در سازمان از بین رفته و با رهبری این دو نفر به این فضاحت افتاده است.
جام جهانی فوتبال و خاطره هایی از درون فرقه رجوی
گفتم فضا باز شده و دیگر مشکلی نیست من هم نتایج را زدم خب من قبلا فوتبالیست بودم. گفتند باید بری عادی گریت را بخوانی این فوتبال را که ما نشان میدهیم برای افراد پایین است نه مسئولین سازمان گفتم خواهر… مگر ما آدم نیستیم و دل نداریم این که دیگر نه ج هست و نه ف ورزش است. اما قبول نکردند و گفتند مسابقه ایران و امریکا را هم به دلیل اینکه کار سیاسی سازمان بود نشان دادیم! بله این شد که ما جزو مخالفین در لیست سیاه قرار گرفتیم.
مجاهدین و نفس نفس زنان در انتهای مسیر
به هر حال ما باید باز هم منتظر این دست و پا زدنها باشیم زیرا سازمان به دلیل هویت درونی خود چیزی جدا از تروریسم نیست و نمی تواند باشد. اگر چه فضای کنونی ایران برای آنها که سالها دور از وطن خود هستند فضایی بیگانه است و نمیتوانند به نیات شوم خود برسند اما با این کار سعی دارند بگویند ما هم هستیم اما به زبان خودشان که باز هم چیزی جدا از خشونت و بمب گذاری و تروریسم نیست.
کودک پروری در فرقه رجوی
به هر حال این کودک سرای بزرگ که سازمان مجاهدین نام دارد اینگونه عده ای را اسیر خود میکند و اجازه رشد عقلی را از افراد میگیرد. شاید تعجب کنید که قدرت حل مسئله یک فرد در آنجا علی رغم بالا رفتن سنش هر روز تنزل می یابد. این هم یک راه دیگر کنترل و یک فن تشکیلاتی برای افرادی است که در آن محل آرزوی محبت و توجه را دارند اعمال میشود.
آیا به دروغ میتوان چیزی را اثبات کرد؟
رهبران سازمان از ملاقات خانواده ها با اعضا جلوگیری می کنند چون باور دارند که وجود خانواده ها و ملا قات با آنها باعث بهم ریختگی و ضعف عنصر درونی افراد ثابت قدم!!؟؟ سازمان میشود و علت فرار آنها را از سازمان فراهم میآورد و کاسه تشکیلات سازمان را با سوراخ بوجود آمده خالی میسازد. این موضوع با ادعاهای سازمان و لم یرتابو بودن افراد انقلاب کرده و جهانی شدن ایدئولوژی سازمان مغایرت دارد.
اعضاء مجاهدین گوشت دم توپ
هر کجا ببینید همین کار را با ما و شما کرده اند پس حالا چرا برای مصاحبه های ساختگی میآیید. ماجرای اعتصاب ها یادتان هست تا به حال به کدام خواست رسیده اید؟ تا بوده سازمان همه را مصرف کرده و جز راحتی برای رهبری بر هیچکس دیگر روا نبوده. آب و هوای خوب اروپا برای رهبری و مگس و پشه و گنداب عراق برای اعضا! این رسم کسانی است که خود را رهبر انقلابی میدانند. چرا این سر همیشه از بدنه جداست؟ این سئوالیست که همه اعضا باید از او بپرسند.
مجاهدین در آستانه ۳۰ خرداد
ما در استانه 30 خرداد هستیم جنگ سازمان با خانواده های اعضا خودش است آیا کسی فکر میکرد؟ هر کس آمده تا بچه اش را پس بگیرد. و فی الواقع سازمان کاملا در محاصره است. این سازمان که میخواست جهانی را فتح کند امروز در این ایام نفس های آخرین تشکیلاتی خود را در عراق میزند و برای این پسرفت هر روز به جنایت بزرگتری در ساحت انسانی دست می یابد.
اصرار مجاهدین بر حرف و عقیده اشتباه
وقتی در مناسبات سازمان نگاه میکردم می دیدم که واقعا اصرار بر انقلاب ایدئولوژیک درونی سازمان توسط رهبران و اعضا و هواداران آن تنها یک خریت بود.عقیده و حرفی که معنی و مفهومی نداشت و راهی به جلو برای آن باز نشد و همیشه نیز سازمان ما را مسئول به جلو نرفتن این حرف اشتباه میدانست.
بر چسب های مجاهدین به خانواده های زندانیان اشرف
از قدیم الایام سازمان ادعا میکرد که ما برای این نمی توانیم بگذاریم شما ها با خانواده هایتان صحبت تلفنی کنید چون خط ها کنترل میشوند و برای این نمی توانید نامه بفرستید چون نامه ها باز میشود. اما حالا بعد از این همه ادعاهای پوچ و مسخره میگوید ما به دلیل این نمی گذاریم شماها با خانواده هایتان ملاقات کنید چون آنها اصلا خانواده های شما نیستند؟! و از طرف اطلاعات فرستاده شده اند! بله پدر و مادر های سالخورده و پیر و خواهران و برادران بچه ها معلوم نیست چطور اطلاعاتی شده اند
شکستی دیگر برای سازمان و اندیشه رهبران آن
خانواده های انجمن نجات بو شهر همراه و همصدا با دیگر خانواده ها در اشرف خواهان دیدار با فرزندان خود و آزادی آنان هستند. و قلبشان هنوز برای فرزندانشان که سالهاست آنها را ندیده اند میطپد. البته خانواده های عضو انجمن مبارزه ای را برای ازادی فرزندانشان شروع کرده اند کی طی این چند سال هر روز شاهد پیشروی آنان هستیم و ما نیز برای ازادی رفقای خود دوشادوش آنان در این مبارزه هستیم.