پنجشنبه, ۴ دی , ۱۴۰۴
سالگرد انقلاب ایران و درد بی درمان رجوی 18 بهمن 1400

سالگرد انقلاب ایران و درد بی درمان رجوی

اخیرا به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی در سال 1357، سایت های منتسب به سازمان مجاهدین خلق اقدام به پخش سخنرانی های مسعود رجوی کرده اند که در سالهای قبل به مناسبت سالروز 22 بهمن منتشر شده بودند. مسعود رجوی کلا زیاد حرف میزند اما در تمام این سخنرانی ها یک طلبکاری آشکار دارد و هر […]

طلوع و غروب یک زندگی – قسمت بیست و هفتم 18 بهمن 1400

طلوع و غروب یک زندگی – قسمت بیست و هفتم

مانور «سیمرغ رهایی» که از سی خرداد تا ۱۵ تیر ۱۳۷۳ آماده سازی های آن به طول انجامید از جمله مانورهایی بود که رجوی در آن شرکت داشت. به عبارتی آخرین مانور نظامی رجوی در خاک عراق بود. رجوی به خاطر حضور مریم در فرانسه، نیاز به یک قدرت نمایی نظامی در خاک عراق داشت […]

پیام تسلیت انجمن نجات به مناسبت درگذشت مادر محسن شعبانی 18 بهمن 1400

پیام تسلیت انجمن نجات به مناسبت درگذشت مادر محسن شعبانی

انا لله و انا الیه راجعون درگذشت مادر چشم انتظار حاجیه خانم بلقیس سحر خیز مادر محسن شعبانی (اسیر در فرقه رجوی) را به خانواده محترم شعبانی تسلیت عرض می کنیم. خانم شعبانی تا آخرین لحظه حیات دنبال دیدن فرزندی بود که صدام او را در جنگ اسیر کرد. در دوران اسارت او از طریق […]

حقیقت یا خیانت، چرا مجاهدین خلق فرزندان خود را مزدور می نامند؟ 18 بهمن 1400

حقیقت یا خیانت، چرا مجاهدین خلق فرزندان خود را مزدور می نامند؟

مسعود رجوی همیشه در نشستها می گفت انقلاب نیروهای خودش را می بلعد و حالا باید از او پرسید شما که میگفتی رژیم جمهوری اسلامی فرزندان انقلابش را میخورد (منظور مسعود رجوی به اعدام قطب زاده در سال 1359 بود) و حالا باید پرسید چرا دستگاه پوسیده فرقه شما با فرزندان خود این کار را […]

ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت اول 17 بهمن 1400

ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت اول

تا سقوط حکومت صدام، من و دیگر اعضای خانواده ام هیچ نامه ای یا تماس تلفنی از طریق برادرم سید مرتضی که از سال 1363 ایران را از طریق پاکستان ترک کرده و به همراه همسر و سه فرزند خردسال 5 و 3و 2 ساله اش به اردوگاه های مجاهدین رجوی در مرزهای ایران رسیده […]

اعلام جدایی رسمی ابراهیم مرادی از فرقه مجاهدین خلق 17 بهمن 1400

اعلام جدایی رسمی ابراهیم مرادی از فرقه مجاهدین خلق

اینجانب ابراهیم مرادی متولد 1336 از استان کرمانشاه شهرستان «روانسر» جدایی رسمی خود را سازمان مجاهدین اعلام میکنم. در سال 1380 ایرانشهر مشغول کار بنایی بودم که با فردی بنام فرید در ایرانشهر از استان سیستان و بلوچستان آشنا شدم. این شخص به من گفت آیا میخواهی به کشورهای اروپایی بروی؟ پیش خود فکر کردم […]

خاطرات فتح الله اسکندری از دوران اسارت در فرقه مجاهدین 17 بهمن 1400

خاطرات فتح الله اسکندری از دوران اسارت در فرقه مجاهدین

“یک طرف نام پاسدار و در طرف دیگر مجاهد را نوشت و به من گفت انتخاب سومی نداری بگو کدام هستی و اگر انتخاب نکنی امشب پایان زندگیت خواهد بود و با ایجاد شرایط رعب و وحشت و دشنام های حاضرین و ضرب و شتم مرا به زور مجبور کردند که بگویم از آنها هستم..” […]

از آغاز تا پایان فریب بزرگ – قسمت اول 17 بهمن 1400

از آغاز تا پایان فریب بزرگ – قسمت اول

سال 1380 به صورت قانونی و از طریق مرز زمینی جهت پیدا کردن شغلی مناسب به ترکیه عزیمت کردم و در یکی از هتل های شهر استانبول ترکیه مستقر شدم. در هتل محل اقامتم تعدادی ایرانی ساکن بودند که بعضی از آنها اصلا از هتل بیرون نمیرفتند ولی چند نفر مشخص همیشه تردد داشتند. من […]

مادران؛ منتظران بدرود یافته – قسمت بیست و هفتم 17 بهمن 1400

مادران؛ منتظران بدرود یافته – قسمت بیست و هفتم

خیانت و جنایت رجوی در حق ملت ایران و اعضای اغفال شده اش گستره و پهنای زیادی دارد که زبان و قلم از بیان تمام عیار آن قاصر و ناتوان است. در این میان خانواده های اعضای گرفتار در فرقه بدنام رجوی خاصه مادران از قربانیان اصلی خباثت رجویها محسوب می شوند که در این […]

نجات در هفته ای که گذشت – شماره ۲۴ 17 بهمن 1400

نجات در هفته ای که گذشت – شماره ۲۴

*شنبه 9 بهمن در روز شنبه جمعاً 5 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود: سوزش شدید فرقه رجوی از گسترش عنوان فرقه برای آن ها در داخل و خارج کشور اخیراً فرقه رجوی در یکی از سایت هایش برای اولین بار به […]

خاطره ای از کریم علی یاری 17 بهمن 1400

خاطره ای از کریم علی یاری

در خبری خواندم کریم علی یاری در منزلش در هلند سکته قلبی کرده و فوت کرده است. قبل از هر چیز به خانواده کریم علی یاری تسلیت گفته و خود را در غم آنها شریک می دانم. کریم در پادگان اشرف در مقر ما بود. در ارکان و در آشپزخانه کار می کرد. در آن […]

خاطره محمد رضا مبین از اولین دیدار با خانواده – قسمت ۱۱ 16 بهمن 1400

خاطره محمد رضا مبین از اولین دیدار با خانواده – قسمت ۱۱

در قسمت دهم توضیح دادم که خانواده ام به بغداد فرستاده شدند و بعداز ظهر برگردانده شدند به اشرف. برادرم بعد از برگشت در فرصتی مناسب، آن بوکس سیگار وینستون را به من داد و من در گوشه ی کیف خودم آنها را پنهان کردم، غافل از اینکه بعد از رفتن خانواده ام ، این […]

blank
blank
blank