خاطره ای از پروژه زیر می نیمم شکنجه گر فرقه رجوی مهوش سپهری (نسرین)

پروژه زیر می نی مم پروژه ای بود که توسط مهوش سپهری استارت آن زده شد در نشست می گفت من تیتر این پروژه را خلق کردم. که شما را از منجلاب فردیت بیرون بکشم. که بایستی هر فرد از زندگی خود در ایران و چه گناهانی در ایران مرتکب شده باشد را روی کاغذ مکتوب و به مهوش سپهری تحویل بدهد زمانی که در پادگان اشرف بودم به من ابلاغ شد که نشست داری آمادگی داشته باش. نشست لایه ای ست و محدود است. همان روز بعد از ظهر با تعداد نفرات اندکی به سالن اجتماعات رفتیم وارد سالن که شدیم یک سری از زنهای شورای رهبری رجوی در سالن بودند. همهمه در بین نفرات بود که چه کسی می خواهد با ما نشست بگذارد. بعد از کمی صبر مهوش سپهری وارد سالن شد طبق معمول از جایمان بلند شدیم و برای مهوش خانم دست می زدیم بعد از اتمام دست زدن نسرین شروع به سخنرانی کرد مثل همیشه تعریف کردن از مریم و مسعود که اگر این دو نبودند ما الان زندگی حیوانی داشتیم. در ادامه گفت ما نشست های لایه ای داشتیم که الان نوبت لایه شماست. در ادامه ما روی شما شناخت کافی نداریم منظورم اخلاقیات و رفتار شما در ایران است شما همان رفتارهایتان را به مناسبات ما آوردید بی خود نیست که دارید مناسبات ما را شخم می زنید. برای شما یک پروژه دارم نام این پروژه زیر می نی مم است. هر کسی برود یک گزارش کامل از رفتار و کردار خودش در ایران را بنویسد ما بیشتر به دنبال کارهای زشت شما که در ایران انجام دادید و دارید همان کارها را در مناسبات ما انجام می دهید هستیم تا بتوانیم شما را در مناسبات اصلاح کنیم. هر کسی واقعی گزارش ننویسد معلوم می شود که رهبری را نفهمیده و می خواهد مناسبات ما را شخم بزند. که ما چنین فردی را تحمل نمی کنیم در واقع در نشست از حرفهای نسرین قفل کرده بودیم نمی دانستیم این کار برای چیست و چه مشکلی از مناسبات حل می کند به ما یک هفته زمان دادند که گزارشمان را تکمیل و تحویل دهیم. این یک عمل زشتی بود که مهوش سپهری آن را خلق کرده بود که در آینده گزارشها را بر سر افراد خورد کند. یک هفته گذشت زنی بنام مهتاب که مسئول ارکان بود مرا صدا زد و گفت گزارشت را نوشتی گفتم بله گزارشم را تحویل دادم آنهم دو ورق مهتاب در تعجب مانده بود و با پرخاشگری گفت این همه سال در ایران بودی و گند کاری کردی و الان همان گند کاری رادر مناسبات پیاده میکنی همش دو ورق گزارش نوشتی فکر کردی ما خریم از اتاق من برو بیرون. دو سه روزی گذشت چشمتان روز بد را نبیند به من گفتند که فلان ساعت اتاق خواهر فروزان باش من هم سر ساعت اتاق خواهر فروزان حاضر شدم وارد اتاق شدم چند تا از زنان و چندتا از مردان باصطلاح رده بالا در اتاق نشسته بودند می خواستم روی صندلی بنشینم یکی از زنان گفت چه کسی به تو گفت روی صندلی بنشینی و شروع کردند به داد و بیداد شگرد همیشگی زنان در نشست ها فحش می دادند یکی می گفت ما می دانیم که در ایران چکاره بودی دیگری می گفت افکار پلیدش را همراه خودش به مناسبات ما آورده و مناسبات ما را دارد شخم می زند من به این فحش ها و دادو بیدادها عادت کرده بودم در چنین مواقعی گوشهایم را می بستم و توجهی نمی کردم. دوساعتی دادو بیداد و فحش بود در پایان نشست به آنها گفتم من نه گزارش دارم بنویسم و نه حرفی دارم که بزنم روز بعد مجددا فروزان مرا خواست به اتاق او مراجعه کردم وارد اتاق شدم گفت چند روزی تو را جایی می برند من هم حرفی نزدم و از اتاق آمدم بیرون چند ساعتی گذشت فردی بنام مجید سراغم آمدو گفت وسایل فردی خودت را به مدت یک هفته جمع کن وسایلم را جمع کردم مرا سوار ماشین کردند و به طرف مجموعه اسکان بردند و مرا در یکی از مجموعه ها اسکان دادند. از قبل مجموعه را آماده سازی کرده بودند چند روزی در اسکان بودم در این رابطه خیلی مرا اذیت کردند برق را قطع می کردند شیر فلکه آب را می بستند و وعده های غذایی را کامل نمی دادند و با خودم می گفتم این هم عاقبت من در مناسبات رجوی. چند روزی گذشت فردی بنام جهانگیر به مجموعه آمد و در رابطه با گزارش با من صحبت کرد و گفت چرا اینقدر لج بازی می کنی در جواب گفتم از خودم تولید کنم گفت بله از خودت تولید کن گزارش بنویس به من بده و خودت را راحت کن. من هم برای اینکه از شر اسکان راحت شوم دو ورق به گزارشاتم اضافه کردم با دادن گزارش مرا از اسکان به مقر انتقال دادند انگیزه ماندن در فرقه رجوی را از دست داده بودم متاسفانه روزنه ای نبود که خودم را نجات دهم. خلاصه کنم. در نشست طعمه اساسی به من توپیدند در سالن میله ای یک سری از زنان از جمله مهوش سپهری. گزارشاتی در رابطه با من می خواندن که موهای بدنم سیخ شده بود معلوم نبود گزارش تولید از خود را از کجا آورده بودند. فی المثل یکی از زنان می گفت. این در داخله با زنها رابطه نامشروع داشته و مشروبات الکلی مصرف می کرده و چاقو کشی می کرده. من هم جوش آوردم به او گفتم شما راست می گویید که مهوش سپهری با صدای بلند گفت خفه شو بشین سر جات هر چه شورای رهبری بگوید درست است ما انسانهای درستی هستیم و در دنیا تک هستیم. شمایید که نادرست هستید و مثل غده در مناسبات ما هستید. آنقدر زنان شورای رهبری رجوی وقیح بودند هیچ مرزی را برای خودشان نگه نمی داشتند زنهای بد کاره برای خودشان کادر و چارچوبی دارند ولی زنان شورای رهبری رجوی این را هم ندارند از افراد می خواهند که از خودشان گزارش بنویسند و به آنها می گویند می خواهیم شما را اصلاح کنیم بر عکس گزارش را برای سرکوب می خواهند که فرد را در نشست های جمعی بکوبند و آن را تحقیر کنند. باشد که روزی این شکنجه گران حساب خودشان را پس دهند همانطور که در 10 شهریور تعدادی از آنها حساب خودشان را پس دادند. به امید آن روز.

فواد بصری

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا