در تئوری مجاهدین، خدا مثل کلاه روی سر است

“به رجوی گفتم تو مرد همیشه پیروز در تاکتیک یا کوتاه مدتی، اما همیشه در دراز مدت یا استراتژی بازنده ای”. این جمله را محمد محمدی گرگانی در کتاب خاطرات زندان و گفت و گوهایش با مسعود رجوی در سال های آخر دهه پنجاه که منتهی به انقلاب اسلامی می شود، می نویسد.

محمد محمدی گرگانی در 31 فروردین 1351 به عنوان یکی از اعضای نسبتا رده بلای سازمان مجاهدین خلق توسط ساواک دستگیر و تا انقلاب ایران در زندان بود. دوران زندان برای محمدی گرگانی فرصتی بود برای بازنگری در مشی مسلحانه تشکیلات مجاهدین خلق. او که در 25 سالگی مانند بسیاری دیگر از همرزمانش با نیتی پاک عضو مجاهدین خلق شد، در کتاب خاطراتش نشان می دهد که خیلی زود و پیش از همه نسبت به مشی چریکی –که هر گونه عمل اجتماعی اخلاقی و غیر اخلاقی را برای رسیدن به هدف مبارزه توجیه می کرد– منتقد شد.
گرگانی درباره اولین جرقه های مسئله داریش پس از ضربه سال 1350 می نویسد:” بهترین و صادقانه ترین کار پس از دستگیری های سال 1350 این بود که به کناری بکشیم و صادقانه با خود خلوت کنیم و بپذیریم که برداشتن این چنین بار سنگینی از عهده ما بر نمی آید.” (ص. 111)
او به سادگی اعتراف می کند که استراتژی مبارزه مسلحانه از اساس اشتباه بود و تنها باعث شد که فضا پلیسی تر و فشارها بر مردم بیشتر شود. به عقیده گرگانی ضربه سال 1354 و قتل فجیع مجید شریف واقفی نتیجه تغییر ایدئولوژیک نبود بلکه نتیجه طبیعی روندی بود که سازمان از آغار پیش گرفته بود.”تنها جسد مجید نبود که در شعله های آتش سوخت، این وهم ها و تصورات برای ساختن مدینه فاضله بود که دود شد.” (ص. 277)
از پی این ماجراها، شدید ترین بحث ها میان گرگانی و دیگر سران اعضای رده بالای سازمان چون مسعود رجوی و موسی خیابانی در زندان در گرفت چنانکه نهایتا به انزوا و بایکوت شدن وی در زندان انجامید به طوریکه خود از مسئولین زندان می خواهد که وی را به انفرادی ببرند تا دمی از بند انتقاد ها و برخوردهای دیکتاتورمآبانه رجوی و خیابانی بیاساید.
گرگانی از همان سال های آغازین، روند تبدیل شدن مجاهدین خلق به یک فرقه مخرب را به روشنی می دیده است. چنانچه در خاطراتش می خوانیم از همان دهه پنجاه می دید که راهی که تشکیلات برگزیده است مسیر انفکاک از مردم است:” ما مثل ماهی ای هستیم که داریم از آب بیرون می افتیم. اگر مردم به معنای عام آن برای ما همانند آب هستند، هر روز داریم از آن ها جداتر می شویم.” (ص. 114)
محمد محمدی گرگان درباره این خود نوشت می گوید:”عمل سیاسی و اجتماعی، به‌اصطلاح «استراتژی» یا خط مشی، بسیار پیچیده است. در بسیاری موارد، آن‌چه در پس ذهن فرد می‌گذرد گفته نمی‌شود و یا در مواردی قابل گفتن نیست. افرادی در اعماق ذهنِ خود، محاسباتی دارند. گاه زمانه چنان است که قادر نیستند چیزی بگویند، لذا دردمندانه و هشیارانه و یا فرصت‌طلبانه، مهر سکوت بر لب می‌گذارند، اما در گوشه و کنارِ بعضی خاطره‌ها، مسائلی مطرح می‌شود که می‌تواند در مواردی، ریشه و مبنای بعضی «مواضع» را روشن کند و تجربه‌های گران‌قیمتی را به نسل‌های بعدی انتقال دهد. همواره نگران بوده‌ام که خاطرات به‌اصطلاح «حدیث نفس» و یا از خود تعریف‌کردن است، و چه سخت است از این خودستایی رها باشی. اما قانع شدم که این مسئله را باید با خود و خدا حل کرد و نباید به این دلیل از گفتن تاریخ اجتناب نمود، هرچند از یک نگاه و یا از یک زاویه باشد.”
کتاب” خاطرات و تاملات در زندان شاه” توسط نشر نی در قطع رقعی، با 588 صفحه و به قیمت 38000 تومان در سال 1396 منتشر شد و در 1397 به چاپ دوم رسید.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا