اسیر جنگی، ننگ یا افتخار؟

بی شک در فرهنگ همه ملت ها موضوعات و واژه هایی هستند که اگر نگوییم مقدس هستند اما کمتر از آن هم نیستند و بی توجهی به آنها با هر بهانه و دست آویزی مذموم و از طرف هر کس یا کسانی باشد توهین ملی و از جانب غاطبه ملت مورد نکوهش واقع و ملت آنرا بر نمی تابد و فرد یا افراد خاطی پاسخ مناسب و مقتضی را از جانب ملت دریافت خواهد کرد و چه بسا طرد کند.
اسیر جنگی یکی از همین کلمات و القاب است اگر چه اسیر جنگی در ساده ترین مفهوم و بدون هیچ لف و دورانی که در مورد چیزهای دیگر می شودحائز و نیاز به تعبیر و تفسیر و حتی اثبات دارد، اثبات شده است وبه کسی اطلاق می شود که در جنگ بوده ومیشود آنرا عام کرد و به هرکس که در جنگی اسیر شد اسیر جنگی گفت و اما در موارد مشخص و جنگهای ملی که تجاوزی به کشوری صورت گرفته باشد عموما این شامل سربازان و مدافعین از کشور و حدود و ثغور وطن می شود، خصوصا که در میدان و جنگ مشخص بوده و عموم ملت هم نسبت به آن و چگونگی آن واقف هستند و البته حافظه ملی راهم که نمی شود نادیده گرفت.
به اعتراف دوست و دشمن، عراق در سال 59 ایران را مورد تجاوز قرار داد، ـ خاطره و تلخی های این تجاوز در اذهان ملت ایران هنوز زنده است ـ و ارتش و فرزندان ایران برای دفاع سر از پا نمی شناختند.
اسیران جنگی در جنگ ایران و عراق از این جمله اند.این افراد هرکس که بوده اند همگی در جبهه و برای دفاع از وطن آمده بودند، برای همین هم ملت در بازگشت، آنان را بااستقبال گرم پذیرا و ارج نهاد. البته تعدادی از این اسرا بوسیله سازمان رجوی اسیر شدند که در مفهوم و معنی هیچ تفاوتی ندارد و چه بسا اینان که بوسیله سازمانی که به نیابت از بیگانه به خاکشان حمله و اسیر شده بودند قرب و عزت بیشتری هم داشته و دارند. مگر اینکه کسی پیدا شودو بگوید تجاوزی صورت نگرفته و متجاوزی هم در کار نبوده است.
شایداین سخنان برای افراد و گروه های بی وطن و وطن فروش چندان خوشایند نباشد، چرا که از وطن بریده و سر در قفای بیگانه و دمب دشمن شده اند. اما واقعیت را که نمی شود کتمان کرد و هرکس که کتمان کند ملعون وطن و تاریخ خواهد شد. حالا هم فرقه بی وطن و بریده از خلق رجوی و مریم قجر افراد را می خواهند با این مارک انگار که مارک ننگینی است مثلا افشاکنند اینان نه اینکه خود از وطن و خلق جدا و نسبت به این مفاهیم کاملا طبیعی بیگانه اند، نمی دانند که در نزد خلق این کلمه مقدس و مورد احترام است آخر این بیچارگان بی تقصرند چراکه مدتهاست رابطه ای حتی در مینیمم بین آنان ومردم وجود ندارد که بفهمند مردم (خلق) به چه چیز معتقد و نسبت به چه چیزی دافعه دارند و البته برای جبران این کمبود به امامزاده امپیریالیزم دخیل بسته اند شاید که گره ای از کلاف سر درگم آنان بگشاید و حداقل آنها راهم به بازی بگیرد تا از تک و تا نیفتند و هنوز هم در سالنهای بسته، هل من مبارز طلبیده و احساس کنند که هنوز هستند و نفس می کشند.
غلامعلی میرزایی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا