نامه خانم زهرایی به فرزندش مصطفی قائدی اسیر در فرقه رجوی

سلام!
سال نو را به شما تبریک می گویم امیدوارم که حال شما خوب باشد سال نو فرا رسید و من منتظر بودم فرزندم مصطفی یک تماسی با مادرش بگیرد. هر چه انتظار کشیدم خبری نشد. من مادر کلی برای فرزندم زحمت و سختی کشیدم و آن را بزرگ کردم. توسط یک سری خدا نشناس او را از من گرفتند و چندین سال است مرا در بی خبری و حسرت گذاشته اند. خداوند از آنها نگذرد. زمانی که در عراق بودی به امید اینکه تو را ببینم با مشکل مریضی که داشتم به عراق سفر می کردم با کسانی در کنار زندان اشرف مواجه شدم که از انسانیت بویی نبرده بودند هر چه به آنها می گفتم فرزندم را می خواهم در جواب به من می گفتند شما فرزندی در اینجا ندارید و با دلی شکسته بر می گشتم آیا در زندان اشرف قانونی حاکم بود؟! الان هم شما را بردند کشور آلبانی و در آنجا هم یک زندان دیگری درست کردند. به چه دلیل در آن زندان ماندی و خودت را داری ازبین می بری؟! تو حق داری آزاد زندگی کنی. هنوز هم دیر نشده تصمیم بگیر و خودت را نجات بده من بی صبرانه منتظر تو هستم که تو را در آغوش بگیرم خیلی ها خودشان را نجات دادند و الان زندگی آزاد دارند مگر شما از آنها چی کم دارید تمام اهل فامیل سراغ شما را می گیرند و می گویند مصطفی کی می آید؟ من هم در جواب به آنها می گویم می آید.

مصطفی فرزندم من مادرت منتظر روزی هستم که به من خبر بدهند که فرزندت خودش را نجات داده و آزاد دارد زندگی می کند. به امید آن روز.
مادرت منتهی زهرایی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا