شبکه اطلاعاتی رجوی در اروپا وحشت می آفریندایران اینترلینکشبکه اطلاعاتی رجوی با تجهیزات و تعلیمات دژخیمان صدام در شهر های اروپا وحشت می آفریننددر روزهای اخیر شاهد افزایش چشم گیر شکایات و نگرانی های مردم از فعالیت فدائیان و آدم کش های تعلیم یافته صدام و رجوی در کشورهای اروپایی بوده ایم. به چند نمونه […]
شبکه اطلاعاتی رجوی در اروپا وحشت می آفریند
ایران اینترلینک
شبکه اطلاعاتی رجوی با تجهیزات و تعلیمات دژخیمان صدام در شهر های اروپا وحشت می آفرینند
در روزهای اخیر شاهد افزایش چشم گیر شکایات و نگرانی های مردم از فعالیت فدائیان و آدم کش های تعلیم یافته صدام و رجوی در کشورهای اروپایی بوده ایم. به چند نمونه اخیر در روزهای گذشته توجه فرمایید :
خانم الهه در پایان مصاحبه خود با خانم سینگلتون از طرف نشریه گزارش نجات یافتگان می گوید:
می دانستم که حتی در حال حاضر هم آنها از روش های اطلاعاتی و استراق سمع و غیره بر علیه افرادی که مشکوک به مخالفت با آنها باشند استفاده می کنند. آنها بدین صورت از تلفن استفاده می کنند که به فردی زنگ زده خودشان را فرد دیگری معرفی می کنند تا بتوانند اطلاعاتی در مورد شخص مورد نظرشان بدست آورده و البته آن را ضبط کنند. این کار فقط در مورد ایرانیان انجام نمی گیرد بلکه از این روش بر علیه غربی ها هم استفاده می کنند. با سازمان های حقوق بشری، با مراکز دولتی و غیره. قربانیان مجاهدین فقط ایرانی ها نیستند. من همچنین کشف کردم که آنها برنامه هایی را دنبال می کنند که باعث تولید حادثه برای برخی افراد بشوند. من همین الان خیلی نگران هستم. آنها قادر به هر کاری هستند. آنها شبکه گسترده ای را در اروپا ایجاد کرده اند که می تواند به راحتی و بدون سر وصدا به من یا فرزندانم صدمه بزنند. من هنوز بصورت جدی نگران خودم و بچه هایم هستم.
انجمن روشنا زیر تیتر دسیسه مجاهدین بر علیه انجمن روشنا می نویسد:
انجمن روشنا از طریق یکی از دوستان اطلاع یافت که سازمان مجاهدین به او گفته در صدد همکاری با این انجمن باشد و سپس بعد از چندی با دادن اطلاعیه های دورغین، عدم همکاری خودش را، با این انجمن اعلام نماید. سپس مانند داستان ساختگی آقای جمشید تفرشی عضو سابق سازمان مجاهدین ادعا نماید، در مقابل دریافت پول از عوامل رژیم، دست به همکاری با انجمن روشنا زده است و ادعا نماید در این راه از طرف رژیم جمهوری اسلامی مورد تهدید واقع میشده که ناچار به همکاری با این انجمن شده است.
خوشبختانه با اقدام به موقع و هوشیاری دوستان این انجمن که در شاخه های مختلف آن در اروپا حضور دارند، این توطئه درهم شکست.
انجمن روشنا طبق معمول برای دفاع از خود و حنثی کردن چنین اعمال غیر انسانی، ابعاد و شیوه های این عمل جاسوسی و مافیایی را، به مقامات قضایی کشور مربوطه اطلاع داده و خطر و انگیزه این اقدامات سازمان مجاهدین را چیزی جز درماندگی در برابر افشای ماهیت فرقه ای این سازمان که انسانهای بیگناه و خواهان جدایی از آن را سالیان سال به بند کشیده است، برشمرد و خواهان پییگرد قانونی عوامل و شبکه تعقیب و مراقبت و پرونده سازی بخش امنیت سازمان در اروپا شده است. چرا که همانطور بارها یادآورشده بودیم، همچنان معتقدیم، نرمش و کوتاه آمدن در برابر این گروه فرقه ای ترویستی در خاک و سرزمین امن اروپا، میتواند زمینه ساز بروز خطرات جدی و جبران ناپذیری حتی برای شهروندان آن تبدیل شود.
ما به دیگر هواداران و عوامل سازمان مجاهدین، مانند انجمن عدالت و سایر انجمن های ساختگی که در واقع همان اسم مستعار سازمان مجاهدین میباشند، هشدار میدهیم دست از این اقدامات مفلوکانه بردارند چرا که باید روزی پاسخ گوی اعمال ننگین خود در برابر قانون کشورهای مربوطه باشند.
آقای جمشید طهماسبی از طریق سایت فلق هشدار می دهد که:
با کمال تاسف مطلع شدم یکی دیگرازقربانیان دستگاه ایدئولوژیکی آقای رجوی «قدیر خشت زر» خودکشی کرده،اگر چه با توجه به سابقه خودکشی های قبلی،وضعیت وخیم روحی او چنین خبری دورازانتظار نبود،اما برای من ضربه ای هولناک بود.
جامعه شناس استاد دانشگاه برلین واز فعالان (Ilse Schimpf-Herken) پروفسور موسسه «پاول فرایه» که در زمینه حقوق بشر درسطح بین المللی فعالیت وتحقیق می کند می گوید:
اولین گام برای کاستن از رنج وفشارهای روحی قربانیان ظلم واعمال خوشونت آمیز، سخن گفتن وبحث علنی وعمومی در این باره است.
اما مجاهدین با راه اندازی، شانتاژ،فحاشی، مارک زدن وحتی ضرب وشتم و تهدید بر کشتن تلاش می کنند تا قربانیان خود را به سکوت بکشانند، وبا کمال تاسف باید گفت که در این رابطه نیز تا به حال به حد زیادی موفق بوده اند.
وتنها تعداد محدودی با به جان خریدن همه اینها، این شهامت وازخود گذشتگی را پیدا کردند که زبان به رازهای مگو بگشایند.
قدیر خشت زر در سال 68 بعد از عملیات فروغ جاویدان در منطقه مریوان در حالی که سرباز بود توسط نیروهای عراقی دستگیروبعد تحویل مجاهدین داده شد.
اما مجاهدین ازاوخواستند که بگوید درجریان عملیات فروغ جاویدان به سازمان پیوسته خودش می گفت:
«به من یک نوشته دادند که از روی آن جلوی دوربین بخوانم که جزو ارتشیان آزاده ای هستم که به مجاهدین پیوسته ام »
قدیر که تیپی اجتماعی بود، ودر حال وهوای زندگی خودش بعد از به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیک تحت فشارهای روحی وروانی شدید وغیر قابل تحمل قرار گرفت که خودش از آن در مصاحبه های رادیو ئی که در سوئد داشت به نام « انقلاب جنسی » یاد می کند. به همین دلیل تعادلش را از دست داده بود ویکبار در عراق دست به خودکشی می زند تا جایی که دیگر قابل کنترل نبود در چنین وضعیت نا متعادلی او را در کمال نا مردی به اردوگاه های عراق در رمادی می فرستند.
واز آنجا ابتدا به ترکیه و بلاخره توسط un به سوئد فرستاده می شود از بدو ورود تحت درمان قرار می گیرد ولی بنا به تشخیص پزشکان به دلیل ضربات روحی سنگین که به او وارد شده بود غیر قابل درمان وبرگشت به حالت عادی تشخیص داده می شود.
درسوئد نیز چند بار دست به خودکشی می زند ولی هر بار نجاتش می دهند تا اینکه این بار در کمال تاسف با خوردن مقدار زیادی قرص از پای در می آید وآنقدر جسدش درخانه می ماند تا بو می کند.
اگر چه او نه اولین نفر ونه آخرین نفر از این دسته قربانیان دستگاه آقای رجوی است که اغلب هم به همین شکل به زندگی خود پایان دادند، ازجمله عبدالرضا سلیمانی که در فنلاند خودش را از طبقه پنجم به پایین پرت کرد ودر دم جان سپرد، ناصر جوانشیر که در جلولای عراق با وارد کردن ضربه وزنه به سرش دست به خودکشی زد،محمد افتخاری که خودش را با بنزین در قرارگاه اشرف به آتش کشید و آلان محمدی دختر نوجوانی که از اروپا با فریب دیدار خانواده به عراق کشیده شد وبه دلیل اجازه برگشت ندادن به او با شلیک گلوله به فشارهایی که رویش بود پایان داد.
و دهها نفر دیگر که غریبانه ودر گوشه ای گمنام اقدام به خودکشی کردند وکسی هم خبر دار نشد.
راستی قاتل این بی گناهان کیست ؟!!اگر چه رهبری مجاهدین وآقای رجوی از این سربه نیست شدنها، نه تنها نگران نبود ونیستند بلکه استقبال هم می کند چرا که خیالشان راحت می شود، که دیگر صدا وزبانی که ممکن است روزی باز شود وبا بیان واقعیت های تلخ ودردناک خواب ایشان را آشفته سازد برای همیشه خاموش شده.
اما دور نیست روزی که در پیشگاه مردم ایران وهزاران قربانی به پای میز محاکمه کشیده شوند.
به امید آن روز

