کنکاشی در شورای ملی مقاومت ( قسمت دوم)

کنکاشی در شورای ملی مقاومت ( قسمت دوم)
آرایش احزاب و نیروهای سیاسی بعد از 22 بهمن 1357

کانون قلم، ششم دسامبر 2006
06.12.2006
همانطور که در قسمت اول کنکاشی در شورای ملی مقاومت اشاره کردیم، در این قسمت نگاهی گذرا به شرایط سیاسی، اجتماعی ایران طی سال های طی سال های 1357 تا 1360 و قبل از تشکیل شورای ملی مقاومت در تیر ماه 1360 خواهیم داشت، زیرا بررسی این شرایط و همچنین ارزیابی اهداف سیاسی، استراتژیک احزاب و نيروهاي سياسي در بعد از 22 بهمن 1357 ، به شناخت زمينه هاي تشكيل شوراي ملي مقاومت کمک می کند.
بطور کلی قبل از پیروزی انقلاب ایران، چهار گروه عمده در مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی نقش بارز و برجسته ای داشتند که عبارت بودند از:
1ـ روحانیون پیرو آیت الله خمینی
2ـ نهضت آزادی و جبهه ملی و شخصیت های مستقل مانند مرحوم دکتر علی شریعتی
3ـ سازمان مجاهدین خلق
4ـ سازمان چریک های فدایی خلق
اگر چه در بین گروه های بالا ، سازمان مجاهدین خلق و سازمان چریک های فدایی خلق به دلیل اتخاذ استراتژی مبارزه مسلحانه در ظاهر شهدا و قربانیان بیشتری از دو گروه دیگر در امر مبارزه با رژیم شاه داده بودند، اما در پیروزی انقلاب ایران در 22 بهمن 1357، این مشی مبارزاتی مسالمت آمیز و پرهیز از خشونت آیت الله خمینی، مهندس بازرگان و آیت الله طالقانی به مثابه رهبران دو جریان دیگر بود که اثر تعیین کننده و محوری داشت.
بعد از پیروزی انقلاب ایران در 22 بهمن 1357 کلیه نیروها و احزاب سیاسی چند ماهی را در گرمای این پیروزی بسر بردند، اما بتدریج اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک گروه های مختلف همراه با سهم خواهی، زیاده خواهی و انحصار طلبی آغاز شد. نیروهای چریکی شرکت کننده در مبارزه علیه رژیم شاه، به ویژه سازمان مجاهدین خلق، معتقد بودند که قربانیان و شهدا و زندانیان بسیاری در امر مبارزه داده اند و در این رابطه دیگران را عافیت جو و خانه نشین قلمداد می کردند. روحانیت طرفدار آیت الله خمینی و نهضت آزادی نیز ضمن تایید مبارزات قربانیان و شهدای سازمان های چریکی، مدعی بودند که آیت الله خمینی مردم را به صحنه مبارزه و خیابان ها آورده است.
سازمان مجاهدین خلق اگر چه در اطلاعیه های مختلف، از آیت الله خمینی با عناوینی چون امام ، حضرت آیت الله العظمی خمینی ، رهبر انقلاب اسلامی یاد می کرد، ولی هیچگاه در عمق و محتوی، و در بحث های درون تشکیلاتی به رهبری آیت الله خمینی اعتقاد نداشت. سازمان مجاهدین خلق بارها در منابع خبری خود اشاره کرده که رهبری انقلاب به سرقت رفته است. اما از نظر مجاهدین رهبر انقلاب چه کسی باید می بود که حالا به سرقت رفته است؟
از سوی دیگر بخشی از روحانیت و غیر معممین طرفدار آیت الله خمینی نیز که بعد از انقلاب 22 بهمن 1357 در قدرت قرار گرفته بودند، هنوز از برخوردهای مجاهدین در زندان ( سازمان مجاهدین تقریباً رهبری زندان های شاه را بر عهده داشتند) کینه و ناراحتی به دل داشتند و می توانستند بخش اعظم روحانیت طرفدار آیت الله خمینی را در این مسیر به دنبال خود بکشانند و اختلافات ایدئولوژیک و استراتژیک، یا برخورد های تحقیرانه مجاهدین را در داخل زندان شاه زنده نگاه دارند.
بعد از 22 بهمن 1357 گروه های و احزاب زیادی در جامعه ایران به فعالیت سیاسی مشغول شدند، بطور گذرا و بدون در نظر گرفتن اولویت و اهمیت سیاسی ، به نام آنها اشاره می کینم.
حزب توده
حزب جمهوری اسلامی
حزب رنجبران
جبهه دمکراتیک ملی
حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان
سازمان چریک های فدایی خلق ( به دو بخش اکثریت و اقلیت منشعب شدند )
هیئت مؤتلفه
کانون ابلاغ اندیشه های شریعتی
حزب دمکرات کردستان ایران
جنبش
سازمان مجاهدین خلق
فداییان اسلام
سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر ( منشعب از سازمان مجاهدین )
سازمان راه کارگر
نهضت مجاهدین خلق ( منشعب از سازمان مجاهدین به رهبری لطف الله میثمی)
روحانیت مبارزه تهران
گروه فرقان
حزب وحدت کمونیستی
شورای متحد چپ
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
جنبش مسلمانان مبارز
نهضت آزادی
حزب کومله
جنبش انقلابی مسلمانان ایران معروف به جاما
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی
البته گروه ها و انجمن های کوچک دیگری نیز بودند که هر کدام زیر مجموعه یکی از گروه های بالا محسوب می شدند که از ذکر نام آنها صرفنظر شده است.
روشن است که گروه های بالا، همه دارای وزن و اعتبار یکسانی نبودند. از بین گروه ها و احزاب بالا، تنها تعداد محدودی دارای پایگاه مردمی بودند و فرضاً می توانستند ده تا پنجاه هزار نفر یا بیشتر را برای یک متینگ و سخنرانی گرد آورند. گروه ها و سازمانهایی که دارای این توانمندی بودند را می توان به دسته های زیر تقسیم کرد:
1ـ حزب جمهوری اسلامی با کمک تشکل های همسو مانند جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز
2ـ سازمان مجاهدین خلق با کمک تشکل های همسو مانند هواداران شریعتی، جاما، جنبش مسلمانان مبارز
3ـ سازمان چریک های فدایی خلق با کمک سایر تشکل های چپ
4ـ نهضت آزادی ایران به کمک نیروهای ملی ، مذهبی و جبهه ملی
5ـ حزب دمکرات کردستان ایران و کومله در استان کردستان
6ـ حزب جمهوری خلق مسلمان به کمک نیروهای طرفدار آیت الله شریعتمداری در استان آذربایجان شرقی
علاوه بر گروه ها و احزاب فوق، شخصیت های مستقلی نیز وجود داشتند که اگر چه دارای حزب ، تشکیلات و سازمان خاصی نبودند، اما در بین مردم اعتبار و محبوبیت خاصی کسب کرده بودند که در صدر همه آنها باید به دکتر ابولحسن بنی صدر نخستین رئیس جمهور ایران اشاره کرد.
سایت قلم ـ 06.12.2006

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا