نجات در هفته ای که گذشت – شماره 14

مروری بر مطالب 29 آبان تا 4 آذر ماه 1400 درج شده در سایت نجات

*شنبه 29 آبان

در روز شنبه جمعاً 9 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

اجرای نمایش بابا آدم با موضوع خانواده های اعضای فرقه مجاهدین خلق

اجرای نمایش «بابا آدم» به نویسندگی و کارگردانی لیلی عاج و تهیه کنندگی امیر حسین شفیعی، در میان حضور قابل توجه تماشاگران، شامگاه چهارشنبه ۲۶ آبان در تالار چهارسوی مجموعه “تئاتر شهر” تهران آغاز شد.
در خلاصه داستان نمایش «بابا آدم» که با محتوای متفاوت و کمتر تجربه شده ای روی صحنه رفته، آمده است: «بابا آدم پای دیوار بلا نشسته و یه نفس بچه شو صدا می زنه، اونقدر آجر خورده تو سرش که به گرفتن جنازه پسرش هم رضایت داده و …»
و این حکایت خانواده های اعضای گرفتار در فرقه تروریستی رجوی است که پای حصارهای پادگان اشرف در عراق نشسته و یک نفس بچه هایشان را صدا می زدند و در مقابل تهمت و توهین و تهدید به علاوه سنگ و پاره آجر و تکه میلگرد دریافت می نمودند….

نمایش بابا آدم

میزگرد اعضای جداشده و خانواده های عضو انجمن نجات در گلستان

… هادی ناصری مقدم گفت: زمانی که من تازه به داخل سازمان رفته بودم، تعدادی از میلیشیاها را از کشورهای خارج آورده بودند که امین گل مریمی و یا برادران اخوان از جمله آن ها بودند و همچنین صبا هفت برادران که بعداً در درگیری ساختگی سران سازمان مجاهدین با نیروهای عراقی کشته شد. اکثر میلیشیاهایی که متأسفانه با ترفندهای مختلف مانند دیدار با مادر و یا تحصیل رایگان در دانشگاه اشرف و غیره به پادگان نظامی اشرف آورده شده بودند از این عمل خائنانه سران فرقه رجوی ناراضی بودند و خواستار برگشت به کشور محل اقامتشان بودند که سران فرقه رجوی آن ها را با تهدید و یا فشارهای روانی والدین شان در اشرف نگه داشتند. متأسفانه برخی از آن ها در همان پادگان اشرف خودکشی کردند و یا خیلی از آن ها به محض رسیدن به آلبانی از این فرقه منحوس شده جدا شدند و به کشورهایی که اقامت و پاسپورت آنجا را داشتند، برگشتند…

جداشده های گلستان

*یکشنبه 30 آبان

6 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

مریم رجوی گفت یاران اسامه بن لادن را الگوی خود قرار دهید

… در حین خوردن شیرینی فیلمی را برای ما پخش کردند که گروه بن لادن به برج های دو قلو در آمریکا حمله کرده بودند. یکی از زنان شورای فرقه رفت پشت میکروفن و گفت: شادی کنید، دست بزنید، امروز روز عید ماست. آمریکا بزرگترین ضربه را خورد 11 سپتامبر را جشن گرفتیم. بعد از جشن مجدداً به چادرها رفتیم و هر چه خورده بودیم از حلقوم ما بیرون کشیدند.
… مریم گفت: شنیدید چه اتفاقی افتاده امپریالیسم ضربه خورد و دل من و مسعود شاد شد. می گفت: بروید از یاران اسامه بن لادن یاد بگیرید. تشکیلات بن لادن نسبت به ما خیلی ضعیف است حال چگونه یارانش حماسه می آفرینند ولی شما بهترین زندگی را در سازمان دارید. هیچ بخاری از شما بلند نمی شود، گرد مرگ بر شما پاشیده اند. یک عملیات شما را می فرستیم. (منظورش عملیات تروریستی بود) تا بروید آن عملیات را انجام دهید جان ما را بالا می آورید. بروید برای من طرح بیاورید که هر چه عملیات های بزرگ انجام دهید دل مسعود شاد می شود. منظور خانم این بود که هواپیماربایی کنید و عملیات تروریستی انجام دهید که مردم بیشتری در ایران کشته شوند.
مریم قجر می گفت امپریالیسم ضربه خورد دل من و مسعود شاد شد! باید به مریم قجر گفت: پس چی شد آن شعارها؟ الآن که در همایش ها و سخنرانی ها پرچم آمریکا پشت سر شما برافراشته است. شما که دشمن آمریکا بودید چی شد که الآن تا خرخره زیر چتر آمریکا رفته اید و به آمریکایی ها دخیل بسته اید.

پیام برات کیخایی به دوستان دربندش در فرقه رجوی

برات کیخایی از جداشده های فرقه رجوی در پیامی از دوستانش که همچنان در بند فرقه هستند خواست تا از این فرقه جدا شوند. او گفت: از همه دوستان خواهش می کنم به خاطر خودتان از این سرکردگان جهل و جنایت جدا شوید. دنیای آزاد قابل دسترسی است و زندگی در دنیای آزاد خیلی بهتر از تن دادن به اسارت و عقاید رجوی است.

*دوشنبه 1 آذر

در این روز کلاً 5 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

پدر مسعود ابویی، رجوی را مقصر مصیبت فرزندش می دانست

چند روز قبل مصاحبه مسعود ابویی را در مقابل دادگاه دورس در آلبانی دیدم. گویا به عنوان شاهد و برای تکرار حرف های سران فرقه به آنجا رفته بود. گذشته از ماهیت دادگاه و چند و چون شاهد و قاضی و متهم ، خاطره ای در مورد پدر مسعود به ذهنم رسید….
آقای ابویی گفت من تاکنون چند فرزندم را در راه قدرت طلبی رجوی ملعون از دست داده ام و اکنون فرزند و نوه ام یعنی محمد جعفری در اسارت رجوی هستند. اگر امکان ملاقات در لیبرتی فراهم باشد با وجود وضعیت جسمی که دارم به همراه خانواده ام و به همراه سایر خانواده ها به عراق می روم تا آن ها را از جهنم رجوی ها آزاد کنم .روزی رجوی باید پاسخگوی جنایتش باشد و این دور نیست.
بعد از سال ها چشم انتظاری، پدر پیر مسعود ابویی در سال 93 بدرود حیات گفت و به دیار باقی شتافت. او در حالی رفت که همچنان چشم انتظار خبری و تماسی از پدرش بود.
سؤال من این است که آیا جلوگیری از ملاقات و تماس خانواده ها با عزیزانشان، نقض حقوق بشر نیست؟!…

پدر مسعود ابویی
پدر مسعود ابویی، نفر دوم از سمت چپ

میزگرد اعضای جدا شده و خانواده های عضو انجمن نجات در گلستان – قسمت دوم

آقای رئوفیان که قدیمی تر از بقیه بود و به مدت 25 سال توسط ماشین مغزشویی سیستم رجوی گرفتار شده بود، گفت: در سال 1367 در زمان جنگ تحمیلی اسیر نیروهای بعثی شدم و بعد از آن با مغزشویی سران فرقه رجوی و همچنین شکنجه هایی که نیروهای بعثی بر روی ما داشتند، مجبور شدم به فرقه سراسر دروغ و تزویر رجوی بپیوندم و بهترین سال های عمرم را در داخل پادگان اشرف از بین ببرم. ولی باز هم خدا را شکر می کنم که بعد از 25 سال توانستم راه نجات خودم را پیدا کنم. صدای لرزان مادرم بعد از 25 سال، من را از خود بی خود کرد و پی به دروغ های رجوی بردم که به من گفته بودند پدر و مادرت فوت کرده اند. ولی من توانستم اولین بار بعد از اسارتم صدای مادرم را بشنوم و این جرقه در دل من زده شود که جدا بشوم….
پیرنظری که مدت ده سال در داخل سازمان ضد انسانی مجاهدین گرفتار بود و این باره گفت: من در سال 1369 به دنبال برخی مشکلات زندگی که برایم به وجود آمده بود و از طرفی با صدای رادیو مجاهد که با دروغ های بسیار مردم زیادی را به سمت خود می کشید، جذب سازمان شدم و بعد از رفتن به ترکیه به آن ها پیوستم و مدت 10 سال از زندگی ام را بدون هیچ هدفی و تنها برای برآوردن اهداف پوچ سرکرده مجاهدین از دست دادم و زمانی که برای خارج شدن از آن مجموعه ضد بشری درخواست دادم، من را به نشست های مختلفی بردند و افراد زیادی را علیه من شوراندند تا بتوانند دوباره از من سوءاستفاده نمایند. زمانی که دیدند دیگر نمی توانند ذهن من را به سوی خود ببرند ناچاراً به گفته خودشان به مدت سه ماه من را در اسکان 23 به صورت تنها در ساختمانی زندانی کردن تا مثلاً اطلاعات من بسوزد و بعد از آن من را که 10 سال از زندگی ام را صرف کارهای غیرانسانی مجاهدین کرده بودم بدون هیچ گونه مزدی به چند نفر قاچاقچی انسان واگذار کردند تا در مرز رهایم کنند و بدین ترتیب من توانستم خودم را از منجلاب رجوی نجات دهم.

*سه شنبه 2 آذر

در این روز 8 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

درخواست محکومیت فرقه رجوی در روز بین المللی مبارزه با خشونت علیه زنان

25 نوامبر از سال 1981 به عنوان روز جهانی رفع خشونت علیه زنان برگزیده شده است. این روز برای یادآوری عزم همگانی برای مبارزه با خشونت علیه زنان انتخاب شده است و سازمان ملل متحد در 17 اکتبر 1999 نام گذاری این روز را به عنوان روز جهانی تصویب کرد. این تاریخ به خاطر قتل وحشیانه سه خواهر میرابال فعالان سیاسی اهل جمهوری دومینیکن انتخاب شده است.
از موارد خشونت علیه زنان که مورد نکوهش قرار گرفته می توان به موارد حملات جسمانی و کتک کاری، به کار بردن الفاظ رکیک در رابطه با زنان، احساس مالکیت به زنان، و نا برابری اشاره کرد. با مروری اجمالی به وضعیت زنان در مناسبات و تشکیلات فرقه مجاهدین خلق می توان با قطعیت این فرقه را از مصادیق بارز خشونت علیه زنان دانست.
سال 1381 نشست های طولانی و اجباری به منظور اعمال هر چه بیشتر فشار و محدودیت بر اعضا در دستور کار قرار گرفت. این نشست ها بمنظور بررسی نیروهای به اصطلاح خلق ضعیف و تعیین تکلیف کردن آن ها چندین ماه ادامه داشت. در این نشست ها فحش و توهین و کتک زدن اعضای ناراضی به عنوان یک شیوه جهت ایجاد جو رعب و وحشت میان اعضا به کار گرفته می شد که زنان هم از آن مستثنی نبودند….

زنان مجاهدین

مریم و مسعود رجوی که در تبلیغات بیرونی از حمایت حقوق زنان سخن می گویند و مدعی ایجاد جامعه با حقوق برابر بین زنان و مردان هستند چنانچه مشخص شد از نمونه های بی بدیل نقض حقوق زنان و به کارگیری خشونت علیه آن ها هستند. در آستانه 25 نوامبر روز مبارزه علیه خشونت زنان آرزو می کنیم که زنان تحت ستم در فرقه مجاهدین از اسارت و تبعیض و خشونت رها شوند و از تمامی حامیان حقوق زنان انتظار داریم که به حمایت از این زنان و محکوم کردن مریم رجوی و دیگر سران فرقه رجوی برخیزند.

اکنون به دور از مناسبات مجاهدین خلق، همسنگر خلق هستیم

در نشست های موسوم به “طعمه” مسعود رجوی داستان دراماتیکی را در قالب شخصیت خوانی و ترسیم چشم انداز اعضاء در صورت جدایی از سازمانش ترسیم می کرد. براساس این سناریو هر عضو می بایست یک بار در ذهن، خودش را از سازمان جدا می کرد و به آن طرف مرز و داخل ایران می رفت.
رجوی بر اساس سناریو مشخص شده در افکار اعضا چنین وانمود می کرد که بعد از جدایی از سازمان سرنوشت سیاه و هولناکی در انتظار آن هاست! سوژه در جمع صدها نفر از همرزمانش این گونه سناریو خود را باید استارت می زد که بعد از جدایی و رفتن به ایران چه دید و چه کار کرد و چرا و چگونه برگشت؟! سوژه می بایست می خواند که بعد از عبور از مرز خودش را به اولین پاسگاه مرزی معرفی و با نیروهای امنیتی برای دستگیری همرزمانش که برای عملیات به داخل می آمدند همکاری می کرد. سپس سر از اوین درمی آورد و در ادامه ماموریت همکاری با نیروهای اطلاعاتی، زندانیان سیاسی را بی شک تیرخلاص می زد….

*چهارشنبه 3 آذر

در این روز مجموعاً 6 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت. یکی از موارد درج شده در این روز را مرور می کنیم.

همایش دادخواهی برای کودکان قربانی ترور

انجمن دفاع از قربانیان تروریسم با همکاری جنبش کودکان برای کودکان، اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران، بنیاد شهید و ایثارگران، انجمن سفیران صلح و دوستی، مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک و انجمن انسان از آلمان، چهارمین همایش دادخواهی برای کودکان را به مناسبت روز جهانی کودک و با حضور فعالان حقوق ‌بشر و حقوق کودکان و خانواده‌ های قربانیان تروریسم در دبستان شهید فهمیده برگزار نمود.
به گزارش ایسنا، در ابتدای مراسم منصوره کرمی، رئیس هیأت مدیره انجمن دفاع از قربانیان تروریسم، بیان داشت: ما در جهت حمایت واقعی از کودکان آسیب دیده از تروریسم جنبشی را با عنوان کودکان برای کودکان راه اندازی کردیم، چرا که هر روز در منطقه ما در افغانستان، یمن، عراق، سوریه، فلسطین و دیگر نقاط عالم کودکان زیادی کشته و یا بی خانمان می شوند.

*پنجشنبه 4 آذر

3 مطلب حاصل آخرین روز کاری هفته در سایت نجات است. مروری کوتاه بر برخی از آن ها به قرار زیر است:

گفتگوی انجمن نجات با خانم مهین حبیبی

خانم مهین حبیبی از خانواده های فعال انجمن نجات است که در راه آزادی و یا ملاقات و کسب خبری حداقلی از فرزند دلبندش تلاش های زیادی کرده است. بارها به عراق سفر کرده است و دخترش را از پشت حصارهای کمپ های مجاهدین خلق صدا زده است. ایشان به طور مرتب پیام صوتی و ویدیویی و نامه بر روی سایت نجات و فضای مجازی منتشر می کند تا شاید به دست دختر اسیرش برسد. پروانه ربیعی عباسی حدود سه دهه است که اسیر جسمی و ذهنی فرقه رجوی ها است.
… پشیمانم که خودم دخترم را تشویق کردم برود آلمان و ادامه تحصیل دهد. ای کاش این کار را نمی کردم. در ایران در سش را می خواند لااقل در کنار من بود. من فقط از خدا می خواهم تا زنده ام دخترم پروانه را ببینم. رجوی و زنش چقدر سنگ دل هستند، دختر مرا در کشور آلبانی زندانی کردند و صدای او را خفه کردند. من به آن صورت توان راه رفتن ندارم. آه من مادر رجوی و زنش را می گیرد. آرزو می کنم که هر چه زودتر نابودی این فرقه را ببینیم و دخترم پروانه به آغوش من برگردد.

میزگرد اعضای جدا شده و خانواده های عضو انجمن نجات در گلستان – قسمت سوم

در قسمت های اول و دوم تعدادی از دوستان نجات یافته از فرقه رجوی به بیان خاطرات خود پرداختند. در این قسمت آقایان قزل قارشی و ناصری مقدم شرح حال خود با سازمان مجاهدین خلق را بیان می دارند. خاطرات درج شده در این سه قسمت حاوی نکات بسیار مهم و قابل توجهی است.

جداشده های گلستان

*قابل توجه هفته

هفته ای که گذشت با اعلام آغاز رسمی “انجمن حمایت از ایرانیان مقیم آلبانی” پایان یافت. آقای حسن حیرانی سخنگوی انجمن ASILA در یک نشست خبری که به صورت زنده از شبکه تلویزیونیSCAN Televizion در آلبانی پخش گردید آغاز به کار این انجمن را اعلام نمود.

***
همچنین در هفته ای که گذشت تماس هایی داشتیم و سؤالاتی در خصوص مقالات درج شده در سایت نجات مطرح شد، از جمله این که دیدگاه انجمن نجات در خصوص مواردی همچون دادگاه استکهلم، دادگاه آبان، مسأله زاینده رود و دیگر مسائل روز مرتبط با سازمان مجاهدین خلق و جمهوری اسلامی چیست، یا مثلاً چه موضعی در قبال جداشدگان خارج از کشور همچون اسماعیل یغمایی، ایرج مصداقی، عاطفه اقبال و دیگران دارد؟

بارها تأکید شده است که انجمن نجات، که متشکل از خانواده های اعضای گرفتار در فرقه رجوی می باشد، یک سازمان مردم نهاد غیرسیاسی است که صرفاً در چهارچوب یک خواست صرفاً حقوق بشری یعنی حق ارتباط خانواده ها با عزیزانشان تلاش می کند و تا رسیدن به این حق مسلم به فعالیت های خود ادامه می دهد. بنابراین انجمن نجات هیچ موضع سیاسی در هیچ رابطه ای ندارد.
همچنین در گذشته بارها اعلام شده است که مسئولیت مطالب درج شده در سایت نجات برعهده نویسندگان مقالات است و محتوای آن الزاماً مواضع انجمن نجات و مورد تأیید مسئولین آن نمی باشد. طبیعی است که این انجمن و این سایت که در داخل کشور به عنوان یک نهاد غیرسیاسی به ثبت رسیده است در چهارچوب قوانین جمهوری اسلامی حرکت کرده و فعالیت می نماید.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا