فهم چنین فرقه ای مشکل است؟

طی ماه های اخیر، فردی که گویا مدرک فوق لیسانس یا دکترای جامعه شناسی از دانشگاه تهران دارد به کار رجوی آمده تا با کنار هم چیدن تعدادی واژه های جامعه شناسانه، خواننده چرندیاتش مرعوب این واژه ها شده و بپذیرد که آدم های درست و حسابی هم با این تشکیلات همکاری میکنند و باصطلاح معروف، حساب بدستشان بیآید. اما من هر وقت که مقالات عریض و طویل وی را میخوانم، در آخر کار متوجه میشوم که ساعتی از عمرم را به هدر داده و مغبون گشته ام.

این کارشناس رجوی در یک کلاغ و چهل کلاغ کردن متبحر است و شاید که تنها آن قسمت از علم جامعه شناسی را که به این امور پسندیده؟! میپردازد، یاد گرفته واین امر عجیبی نیست. چرا که ماکیاول ها و نیچه ها و حتی گوبلزها هم به این نوع جامعه شناسی تسلط داشتند و برای بزک کردن چهره های بغایت کریه، از این شیوه ی راضیه؟! استفاده های وسیعی میبردند. این فرد بشدت مغالطه کار هم تشریف دارند و ماکیاولیست خوبی هم هست.

او ابایی ندارد که برای توجیه اعمال ننگین مسعود و مریم رجوی از سخنان نظریه پردازان معروفی استفاده کند که در بیشتر موارد با یکدیگر همخوانی ندارد و این نظریه پردازان به نحله های فکری گاه متضاد تعلق دارند که البته اهمییتی برای این مرید رجوی ندارد و همینکه اظهار لحیه ای کرده و در کنار آن کارهای این زن و شوهر حقه باز و جانی را توجیه- ولو توجیحی ناموفق- کرده باشد، برایش کافی است و برای این زن وشوهر نامشروع هم که عقل و شعوری در سطح این کارشناس کذائی و فریب خورده رجوی دارند، رضایتبخش است.

مقاله اخیر این کارشناس رجوی به مسئله آزادی و عدالت پرداخته و معتقد است که این دو مقوله شریف اگر قرار است در ایران محقق شود، ما ایرانی ها باید منتظر باشیم که فرقه رجوی بعنوان تنها منبع ذیصلاح آنها را محقق کرده و مدینه فاضله ای برای ما ایجاد کند!
من بعنوان راقم این یادداشت کوتاه علاقه وافری به مقولات آزادی و عدالت دارم و همواره خدا خدا میکنم که جریانی پیدا شود و مرا به این آرزویم که از نوجوانی بر سر دارم برساند. ولی آیا میتوانم از فرقه رجوی توقع انجام این مهم را داشته باشم؟

فرقه ای که در درون آن کسی جز مسعود و کارگزار اصلی اش مریم از کوچکترین آزادی – حتی ازجنس آزادی ای که یک زندانی از آن برخوردار است – ندارد.

چگونه ممکن است که رجوی ها در زمانی که حق داشتن یک گوشی تلفن را که به واسطه آن بتوانند با اعضای خانواده و دوستانشان حرف بزنند از اعضای سازمان خود سلب کرده، آزادی برای ما ارمغان آورند؟

وقتی حق ازدواج و تشکیل خانواده در این گروه مستبد از همگان سلب شده، صاحبان این طرز تفکر چگونه قبول میکنند که دیگران که اغلب نه با آنها که بر آنها هستند، ازچنین حق ابتدایی بهره مند گردند؟

عدالت هم که در کنار آزادی باید وجود داشته باشد، در مناسبات رجوی شخم خورده و از این رو اعتقادی باین مسئله انسانی در این جمع وجود ندارد و طبیعی نیست که از طرف باند رجوی که از خودی ها دریغ داشته شده، به دیگران اعطاء شود.

آیا رجویست ها به این ادعاهای من که دلایل و شواهد محکمی کرارا درستی آنرا به ثبوت رسانیده، اعتراض دارند؟
در این صورت اعتراض خود را با رواج آزادی و عدالت در تشکیلات خود برقرار کرده و مرا از اینکه ” به عمل کار برآید”، در مقابل فاکت قرار دهید و منت بزرگی بر سرم بگذارید!

وحید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا