نجات در هفته ای که گذشت – شماره 106

مروری بر مطالب 11 الی 16 شهریور 1402 درج شده در سایت نجات

*شنبه 11 شهریور

در روز شنبه جمعاً 8 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

رجوی مسئول مستقیم قتل عام دهم شهریور

… روز دهم شهریور 1392 به ناگهان همه چیز در کمپ لیبرتی تغییر پیدا کرد و با خواندن یک اطلاعیه از شورای به اصطلاح مقاومت همگان متوجه شدند که صبح زود طی یک عملیات ویژه تعداد زیادی از آن صد نفر کشته شده و همه چیز به آتش کشیده شده و از بین رفته است.
… جوسازی های بسیاری انجام گرفت، مانند شروع اعتصاب غذای همگانی به دستور رجوی، بستن درب های کمپ لیبرتی، قطع هر گونه ارتباط با سفارت آمریکا که هر از گاهی در لیبرتی آمده و سر و گوشی آب می دادند، از طرفی شروع موج گسترده ای از تجمعات در اروپا و آمریکا و سایر نقاط جهان. همه این حرکات ظاهراً برای محکومیت آن عملیاتی بود که کسی مسئولیت آن را برعهده نگرفت. (دولت عراق مدعی شد که بی خبر است و احتمالاً کار مخالفین حضور مجاهدین خلق در خاک عراق می باشد.)
… 51 نفر در آن عملیات کشته شدند که رجوی با هوچیگری خاص خودش تلاش کرد که خون آن ها را به گردن دولت وقت عراق بیاندازد تا خودش را از حسابرسی بین المللی مستثنی نماید ولی همگان می دانستند که مقصر و مسبب اصلی شخص مسعود رجوی بود که دستور ماندن آن افراد را داده بود….

از پیوستن تا رهایی – قسمت پانزدهم

… در داخل تشکیلات افرادی نیز بودند که هیچ تمایلی به ورود به بحث انقلاب ایدئولوژیک نداشتند و دنبال راه فرار و توجیهی بودند که از زیر فشار نشست های انقلاب رهایی یابند و دلایلی داشتند از قبیل مارکسیست بودن، اهل حق بودن، مسیحیت و سایر عذر و بهانه ها…
مسئولین تشکیلات بسیار حساس بودند که این افراد تعدادشان زیاد نشود و با من ارتباط نداشته باشند و من را نیز خیلی به رسمیت نشناسند که برای آن دسته از افراد مخالف انقلاب ایدئولوژیک به الگو تبدیل شوم و یا آن ها را اطراف خود جمع کنم .
به هر حال داستان انقلاب ایدئولوژیک سازمان برای من کابوس وحشتناکی بود و همواره در حال بررسی بودم که با چه روش ها و تاکتیک هایی خودم را کنار و در حاشیه نگه دارم.
از طرف مقابل اگر چه مارکسیست بودن و شاخص بودن من در تشکیلات معضلی بود که همواره ناگزیر به رفتار و برخورد خاص با من بودند اما از این موضوع بهره برداری های سیاسی – تشکیلاتی هم می کردند و حضور من برایشان سودمند نیز بود….

شهریور، ماه تاسیس و شکست سازمان مجاهدین خلق – قسمت اول

… تاسیس سازمان در سال 44 در شهریورماه بود. سازمانی که می توان گفت از همان ابتدا روی بنیاد فکری گروه های چپ پایه گذاری شد و به آن اسم اسلامی داده بودند. اگر به متون سازمان مراجعه کرده باشیم درخواهیم یافت تمام اندیشه و ایدئولوژی شان منتسب به چپ می باشد و چیزی از خودشان ندارند شاید در حرف عنوان می کنند که اسلام مجاهدین در چپ مارکسیسم قرار دارد ولی واقعیت چیز دیگری است تمام اندیشه و تئوری رجوی از مارکسیسم گرفته شده بود و با زدن سس اسلامی سعی نمودند به فریبکاری ادامه دهند.
… بعد از شکست سازمان در عملیات فروغ جاویدان و فرار رجوی از قبول شکست، شوی مسخره ای به نام انقلاب ایدئولوژیک راه انداخت تا مقصر اصلی شکست را نیروهای سازمان معرفی کند و سازمان را به سمت فرقه ای شدن پیش ببرد. رجوی سعی کرد تمام اعضای دست ساز شورا را گوشمالی داده و بگوید که بعد از سرنگونی باید قدرت را در دست داشته باشد و به همین خاطر دست به ابتکار جدیدی به نام معرفی رئیس جمهور موقت زد. در این کار ابتدا همه اعضای شورا را به بغداد آورد تا کسی زیر چتر حکومت صدام قدرت مخالفت نداشته باشد و از طرف دیگر چون تعداد بیشتر اعضای شورا نفرات سازمان بودند به طبع مریم رجوی رای می آورد که داستان انتخاب او خود مقوله ای است که باید به آن جداگانه پرداخت….

ناگفته های قتل عام 10 شهریور از زبان اعضای انجمن آسیلا

… مصطفی بهشتی حوادث 10 شهریور 92 توسط شخص رجوی رقم خورد. او بر این باور است که رجوی پیش از این حوادث از حمله باخبر بود اما جان اعضای گروهش برای او ارزشی نداشت. او معتقد است مسعود رجوی اعضای گروه خود را به گونه‌ ای در حبس نگه داشته است که هیچ کس اجازه پرسش درباره وقایع را ندارد و حتی خانواده ‌های اعضای کشته شده نمی ‌توانند علت مرگ فرزندان خود را پیگیری کنند….

خلیل انصاریان: حوادث 10 شهریور قابل اجتناب بود

… حفاظت از اموال باقی مانده در کمپ اشرف، بهانه ‌ای بود که مسعود رجوی برای حفظ اشرف به کار بست. به باور او “نیت شوم” رجوی این بود که با این کار به مقامات عراقی نشان بدهد که ما از اشرف خارج نشده‌ ایم و قصد بازگشت داریم.
… دولت عراق به تشکیلات اعلام کرده بود که بابت اموال غرامت خواهد داد اما شخص رجوی این پیشنهاد‌ها را نپذیرفت چون به دنبال خون بود….

*یکشنبه 12 شهریور

7 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

خاطرات فؤاد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت چهارم

… پادگان اشرف یک محیط بسته با زندگی تکراری بود. در واقع از چاله درآمدم افتادم در چاه عمیق. روزها می گذشت تنوعی در مناسبات پادگان اشرف وجود نداشت. ظهر سر ناهار اخبار را از تلویزیون مشاهده می کردیم و بعد از اتمام اخبار تلویزیون ها را خاموش می کردند و شب سر شام هم همینطور. امکانات رفاهی وجود نداشت، خسته شده بودم، ذهنم خسته شده بود.
… عادل را دیدم با او سلام علیک کردم و به او گفتم تمام حرف ها و وعده ها یی که در اُردوگاه به من دادی دروغ بود. چرا به من دروغ گفتی؟ مرا یک گوشه بُرد و گفت سندی مدرکی داری که من وعده وعید به تو دادم؟! و در ادامه گفت: ببین اینجا پادگان اشرف است، اُردوگاه نیست، چوب لای چرخ ما نگذار. همین جا تو را می کشند تکه پاره ات می کنند. از من می شنوی هر کاری را به تو گفتند انجام بده، این حرف ها را توی گوشت فرو کن. این حرف ها را به تو زدم که به تو کمکی کرده باشم، برای کسی تعریف نکن به نفع خودت است و رفت….

ناگفته های قتل عام 10 شهریور از زبان اعضای انجمن آسیلا – قسمت دوم

… مسعود رجوی برای ادامه حیات خودش به خون احتیاج دارد. حتماً باید انسان هایی کشته شوند تا مسعود رجوی به حیات خودش ادامه دهد. و کشته های 10 شهریور برای مسعود رجوی این ویژگی را داشت….

لاپوشانی های مسعود رجوی در رسیدن به اهدافش

… سعید محسن توضیح می دهد که اغلب کتب آموزشی گروه تازه تاسیس شده که، تا سال ها بعد هم نامی نداشت، توسط عبدالرضا نیک بین (عبدی) تنظیم می شده است ، نیک بین در سال ۱۳۴۷ از تشکیلاتی که خود یکی از پایه گذاران آن بود جدا شد. با این همه به دلیل نقش و حضور وی در “بنیان گذاری” و به ویژه حضور پررنگی که در “تعلیمات اولیه” گروه داشت، برای من خیلی جای تعجب داشت چرا اسم او در تایخچه سازمان نیست و هیچ اشاره ای هم نکردند؟
وقتی می گویم لاپوشانی مسعود رجوی یعنی همین، ناگفته نماند رجوی جدای از لاپوشانی، در خیلی از موارد محصول کار دیگران را به اسم خودش تمام کرد، مریم عضدانلو زن سوم مسعود رجوی در یک نشستی گفته بود کتاب راه حسین را در واقع مسعود رجوی نوشته اما به اسم احمد رضائی معروفی گردید، مریم حتی فراتر رفته و گفته بود متون های ایدئولوژیک را آن وقت ها که حنیف نژاد حضور داشت این مسعود رجوی بود که تهیه و تنظیم می کرد. به درستی جدای از لاپوشانی، رجوی دزد هم بود و محصول کار دیگران را به نام خودش اختصاص می داد….

پرچم مجاهدین خلق، پرچمی فرورفته در گل و لای است

… مجاهدین خلق می گویند که راز بقای طولانی شان به دلیل تأکید مداوم به “آرمان آزادی” بوده که ابداً چنین نیست و در میان جریانات سیاسی معاصر ایران، جریان مجاهدین شاخص ترین جریانی هستند که از ابتدای کار رابطه دوستانه ای با آزادی نداشته اند و زمانی که بعد از انقلاب بهمن 1357 موفق به جذب نیرو و ایجاد تشکیلات کرد، این خصلت عدم انسیت لازم با آزادی، هر روزی که گذشت رو به فساد و رهبری فردی رفته و کار را به خیانت تمام عیار به آزادی و مردم و …، رساند!…

*دوشنبه 13 شهریور

در این روز کلاً 8 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

خلیل انصاریان از جنایت رجوی در 10 شهریور می گوید

… برای رجوی ماندن در عراق و کمپ اشرف مهم بود و رجوی به هر قیمتی می خواست این خط غلط را پیش ببرد حتی اگر نصف اعضایش را از دست می داد و بعدش با توجیه و ترفند می گفت این قربانیان در راه خدا هستند و از طرفی انقلاب را باید با خون آبیاری کرد. در یک کلام می توان گفت که تهاجم 10 شهریور قابل اجتناب بود و رجوی می توانست 52 نفر را به کشتن ندهد و جلوی این خونریزی را بگیرد ولی منطق غیرانسانی مسعود رجوی همین بود که تشنه به خون اعضا خود بود که تاج و تخت خودش را نگه بدارد….

تاسیس تیم والیبال انجمن آسیلا

انجمن آسیلا در کنار فعالیت های افشاگرانه علیه سازمان مجاهدین خلق اقدام به تاسیس تیم والیبال در تیرانا کرد.

شور زندگی در آسیلا – تاسیس تیم والیبال انجمن آسیلا

… تیم والیبال آسیلا شامل اعضای ایرانی و آلبانیایی انجمن است. اعضای انجمن تلاش دارند که علاوه بر فعالیت های افشاگرانه درباره ماهیت فرقه رجوی، نمادی از شور زندگی و تبادل فرهنگی و اجتماعی میان جامعه ایرانی و آلبانیایی باشند.

کشتن عشق و حیات و امید در تک تک اعضای مجاهدین

… چرا در سازمانی که رهبرش مدعی است دموکراتیک ترین مناسبات را دارد اعضا آن که عاشق زندگی بودند خودکشی کنند؟!
… دلیلش کشتن عشق و حیات و امید در تک تک ما بود. همه باید خود را، همه عواطف و احساس و علاقه و دار و ندار از زن و بچه تا هست و نیست تا ضمیر و اندیشه را سه طلاقه کرده و عاشق رهبر عقیدتی شویم و خود پودر و نیست و نابود شویم. عشقی تحمیلی و البته با زور چماق و سرنیزه و داغ و درفش وووو….

ریزش نیرو در فرقه رجوی

… از سال 1361 تاکنون هم که سازمان مجاهدین ماهیتش توسط آقای رجوی تغییر کرد و به یک فرقه تبدیل شد، ریزش نیرویی به طور مستمر ادامه داشته و خواهد داشت.
قبلاً در نشست های دورنی شخص رجوی معمولا سالانه یک بیلان از وضعیت نیرویی سازمان می داد و در آن دوران معتقد بود که جذب و دفع نیرو یک امر کاملاً طبیعی است. زیرا سازمان ما یک ارگانیزم زنده است بنابراین جذب و دفع موجود زنده یک امر طبیعی و عادی است و در این راستا شخصاً جداشدگان از سازمان مجاهدین یا درست تر از فرقه او را در یک سخنرانی سخیف به مدفوع تشبیه کرد.
ولی بعد ها با یک چرخش 180 درجه ای اعلام کرد که «ما نه می توانیم و نه باید ریزش نیرو داشته باشیم». و عملاً اعلام کرد که دیگر پرونده ی جدا شدن از سازمان و خرج و مخارج اعزام آن ها به خارج سوزانده شده است و چنانچه کسی هم اعلام جدایی کرد یا او را لب مرز می گذاریم که به ایران برود و یا این که تحویل عراق می دهیم و عراق هم چون استاتوی سازمانی را به رسمیت می شناسد هر فردی که از سازمان به عراق تحویل داده شود به جرم ورود غیر مجاز زندانی خواهد شد….

شهریور، ماه تاسیس و شکست سازمان مجاهدین خلق – قسمت پایانی

دهم شهریور سال 1392 کشته شدن تعدادی از اعضای سازمان

… ماه شهریور ماه مهمی در تاریخ ایران است. تاریخی که می توان با مطالعه آن فهمید دشمنان ایران تا کجا برای پیشبرد خط سیاسی خود دست به چه جنایت هایی زدند. اکنون باید از گذشته آموخت و درس گرفت. سازمان مجاهدین از بنیان گذاری آن و وضعیت فعلی وی همیشه در مسیر غلطی گام نهاده از مبارزه مسلحانه علیه مردم ایران گرفته تا همکاری با سازمان های جاسوسی غربی و اسرائیل برای ترور دانشمندان ایران و اکنون اگر رجوی ها صورت خود را با سیلی سرخ نگه می دارند به خاطر دریافت دلارهایی است که غرب به آن ها می دهد….

*سه شنبه 14 شهریور

در این روز 11 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

آخرین کشتار اشرف – قتل مسعود دلیلی و رویا دَرّودی

… جنگ و درگیری مجاهدین با پلیس عراق از مرداد 1388 آغاز شده بود و تا فروردین 1390 در قرارگاه اشرف و آنگاه به شکل دیگری در کمپ لیبرتی ادامه داشت و طی آن ده ها عضو مجاهدین کشته و صدها نفر مجروح شدند… اما شدیدترین ضربه به پیکر مجاهدین در تاریخ 10 شهریور 1392 وارد آمد که در این روز گروه های مردمی عراق با نفوذ به داخل اشرف، با یکصد نفر از فرماندهان و اعضای مجاهدین درگیر شدند که به کشته شدن 52 عضو مجاهدین در رده های مختلف منجر شد و همگی قربانی فرار امن مسعود به خارج عراق شدند و ضربه سختی به ستاد فرماندهی مجاهدین وارد آمد.
… حادثه مرگبار تابستان 1392 با مرگ مشکوک “مسعود دلیلی و رویا دَرّودی” به فرجام خود رسید و دوران جدیدی برای سایر اعضای تشکیلات آغاز شد. رخداد خونین 10 شهریور که ناشی از پافشاری مریم رجوی برای ماندگاری مجاهدین در اشرف بود، اگرچه پایان کار به حساب نمی آمد (و بدنبال آن یک اعتصاب غذای همگانی تشکیلاتی برگزار شد تا گروه دیگری هم به این شیوه، قربانی حیات زوج رجوی شوند)، اما راه را برای انتقال مجاهدین به آلبانی هموار کرد. این حوادث نشان داد که زوج رجوی نه تنها دشمن مردم ایران محسوب می شوند، بلکه کمترین ارزشی هم برای نیروهای خود قائل نبوده اند و هر جا لازم باشد آنان را فدای خود می کنند….

مجاهدین خلق در اوج صلابت یا حضیض ذلت؟

… سابقاً غربی ها به خصوص آمریکایی ها خواهان ایجاد تحریم های همه جانبه علیه مردم و حاکمیت ایران بودند و هستند ولی از واکنش های بین المللی هراس داشته اند زیرا می دانستند که کارشان غیرقانونی و ضد انسانی است. ولی از زمانی که رجوی و رهبران سایر جریان های ضد ایرانی به اشکال مختلف درخواست های تحریم مردم ایران را از حاکمان کاخ سفید داشته اند، تبدیل به چراغ سبزی برای این جریانات ضد ایرانی شده است و زیر همین چتر بوده که ظالمانه ترین تحریم ها را علیه مردم ایران به اجرا گذاشته اند .

اشرف 3 سرزمین تهی از امید و زندگی

… بعد از ده ها خودکشی در این پادگان بدنام باز هم مسعود رجوی زمانی که مریم توسط پلیس ضد تروریست فرانسه دستگیر شده بود به همه فرمان داد که باید تصمیم به خودکشی از نوع خودسوزی بگیرند که همچنان که همگی شاهد هستن بعد از آن در همین خیابان های اروپا چه جان هایی در آتش سوختند.
اکنون با وجود این همه جنایت و خودکشی و نقض حقوق بشر در این فرقه باید مورد توجه سازمان های مبارزه با خودکشی قرار گیرد و حداقل پرونده این همه خودکشی در اشرف را برای همگان باز کنند زیرا این ها هم که در اشرف سه در آلبانی هستن بیشتر از همه نیاز به کمک دارند و دست نیازشان به سوی همه دراز است….

مسئولین مجاهدین خلق محل سیم کارت تبلت ها را با چسب پر کردند

… گفت: ببین تبلتی که با هزار بدبختی تهیه کرده بودم را مسئولین به چه روزی انداختند. وقتی تبلت رو آورد و دیدم، واقعاً شوکه شدم. معلوم بود با انبردست محل سیم کارت خور تبلت را شکسته بودند و با چسب پر کرده بودند که مبادا نفرات سیم کارت مخفیانه در آن بگذارند و با خانواده از طریق تبلت ارتباط برقرار کنند و یا به اینترنت وصل بشوند….
اپوزیسیون ایران چگونه به آلبانی پناه بردند و چرا از نهادهای آلبانی می ترسند؟

سازمان مجاهدین خلق چیست؟

… مجاهدین سابق در شهادت های خود نشان داده اند که در سازمان مجاهدین خلق مجبور بودند سبک زندگی داشته باشند که غرب هرگز آن را نپذیرفت و در نتیجه فقط به خاطر منافع خود سازمان، در دام مجاهدین خلق افتادند و از ارتباط با دنیای بیرون محروم گردیدند.
یادآور می‌ شویم که قبلاً نهادهای آلبانیایی درخواست کنترل فعالیت‌های داخلی سازمان را داشتند که با مخالفت شدید مجاهدین خلق مواجه شدند و در نتیجه سرورها برای اهداف سایبری نیز شناسایی شدند….

نقش رجوی در خون هایی که در عراق به زمین ریخته شد

… رجوی هیچ گاه فاش نکرد که اصرار او در ماندن در پادگان اشرف و قربانی کردن صدها عضو به خاطر چیست؟ حضور ارتش عراق در پادگان اشرف به مثابه بخشی از خاک عراق و در راستای تامین جان و امنیت اعضا چه مشکلی ایجاد می کند؟ البته پاسخ برای همه روشن بود ایجاد پست های بازرسی در قرارگاه اشرف بعد از سال ها و شکسته شدن طلسم اختناق و وحشت رجوی می توانست انگیزه اعضا را برای فرار و کمک از پرسنل ارتش عراق جهت ورود به دنیای آزاد بالا ببرد، برای تقابل با این شرایط رجوی تصمیم گرفت اعضا را قربانی کند وگرنه برای هر ناظر بی طرفی مشخص بود در صورتی که رجوی دست از لجبازی برمی داشت و حق قانونی حاکمیت دولت عراق بر پادگان اشرف را به رسمیت می شناخت و یا از همان فردای سرنگونی صدام که شرایط برای خروج ازعراق مهیا بود خاک عراق را ترک می کرد، این میزان از اعضا قربانی نمی شدند و اعضای باقیمانده هم می توانستند مسیر زندگی خود را آزادانه انتخاب کنند….

پیام اعضای شورای زنان انجمن آسیلا به اعضا گرفتار در اشرف 3

… پیامها به شرح زیر است:
1. برخی چیزها موقتی هستند، در حالی که خانواده دائمی است.
2. خانواده برای ما وجود دارد. هیچ شخص یا سازمانی نمی تواند عاطفه یک خانواده را از بین ببرد.
3. چرا باید حقوق بشر نقض شود؟!
4. با چه حقی جلوی این نعمت (خانواده) که خدا داده را می گیرید؟
5. خانواده همه چیز است، همیشه در کنار شماست.
6. اعضای گرفتار در کمپ اشرف خارج از کمپ زیباتر است. پس بیرون بیایید زیرا خانواده منتظر شما هستند.
7. عشق واقعی ما در خانواده ما یافت می شود. اما نه در نزدیکی کسانی که ما را از هر حق آزادی و زندگی محروم می کنند….

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا