فرقه تروریستی رجوی این گونه به مغز اعضا آسیب می زند – قسمت اول

چند روز قبل مطلبی با عنوان “۱۲ عادت رایج که در درازمدت مغزتان را نابود می‌کند” را در یکی از روزنامه ها می خواندم. در ابتدای این مطلب آمده بود: “موضوع سلامت روان همچنان در کانون توجه قرار دارد. همه ما باید در همه زمان‌های سال مراقب خودمان باشیم، در حالی که ماه‌های زمستان می‌تواند شرایط را برای کسانی که با شب‌های طولانی و دوره‌های کوتاه‌تر نور روز دست و پنجه نرم می‌کنند، پیچیده‌تر کند.”

در ادامه به نقل از wealthofgeeks آمده بود، “در حالی که صحبت در مورد اینکه برای سلامت مغز از چه چیزهایی باید اجتناب کرد، بسیار است، در این مطلب نگاهی می‌اندازیم به آنچه کارشناسان در مورد عادت‌هایی که به مغز ما آسیب می‌رسانند می‌گویند.”

سپس این عادت ها همراه با توضیحات آن ذکر شده بودند. حین خواندن بیشتر این عادت ها به یادم می آمد که آنها نه تنها در فرقه مجاهدین خلق جاری هستند بلکه برخی از آنها برای اعضا اجباری می باشند و در نتیجه به سلامت روان اعضا آسیب جدی وارد می گردد. ضمن این که در فرقه رجوی بیماری جسمی اعضا اهمیتی ندارد و مشکلات روانی نیز از اساس انکار می شود و همه مشکلات رجوع داده می شود به بحث انقلاب طلاق. به این معنا که اگر فرد مشکلی داشته باشد می گویند که علت آن در این است که در انقلاب طلاق مشکل دارد و اگر از نظر ایدئولوژیک و تشکیلاتی با او برخورد شود مشکلش حل خواهد شد!!!

به همین دلیل هیچ عضوی نمی تواند چیزی تحت عنوان مشکلات عصبی و روانی مطرح کند. حتی در بین چند پزشک عراقی محدودی که به قرارگاه اشرف می آمدند پزشکی که تخصصش اعصاب و روان باشد وجود نداشت.

رجوی درباره بیماری های جسمی نیز گفته بود “برادر یا خواهر مجاهد بیمار فلان ابن فلان نداریم” و آن را به عنوان یک اصل در کتابچه تشکیلاتی فرقه آورده بود. حاصل این رفتارها این شد که بسیاری از اعضای فرقه بدلیل عدم به رسمیت شناختن بیماری شان یا عدم رسیدگی های مناسب، بیماری های مزمن و خطرناک داشته باشند. آمار مرگ و میر در فرقه رجوی بسیار بالاست که نسبت به جمعیت فرقه اگر در جهان بی نظیر نباشد کم نظیر است.

برخی از این عادت ها را به همراه توضیحات مختصری از آن که در مقاله فوق آمده بود را می آورم و سپس آنچه در مناسبات فرقه مجاهدین در مورد این عادت ها وجود دارد را توضیح می دهم.

1) نشستن : نشستن طولانی‌مدت بر مغز تأثیر می‌گذارد. یک فرد بالغ به طور متوسط حدود شش ساعت و نیم در روز می‌نشیند. طبق گفته هاروارد هلث، این امر بخشی از مغز مرتبط با حافظه را مختل می‌کند و توصیه می‌شود بعد از ۱۵ تا ۳۰ دقیقه نشستن در خارج از خانه یا محل کار از جای خود بلند شوید.

*اما در فرقه مجاهدین بخش زیادی از وقت و عمر هر فرد در نشست های گوناگون و بعضاً بسیار طولانی تلف می شود و مجبور به نشستن در آن جلسات هستند. بخش زیادی از عمر اعضای فرقه رجوی به شرکت در نشست های رجوی و مریم قجر و نشست های مسئولین فرقه می گذرد. در این نشست ها کسی نمی توانست از جایش بلند شود چرا که به فردی که بلند می شد این مارک را می زدند که به رهبری یعنی رجوی و مریم قجر یا خواهران مسئول بی احترامی می کند و با هژمونی زنان مشکل دارد. بر این اساس با کسانی که به هر دلیل در این نشست ها بلند می شدند برخورد می شد. حتی افرادی مانند مهدی ابریشمچی که در بین اعضای ناراضی به ملیجک دستگاه رجوی معروف بود، به محض اینکه افراد از سالن نشست خارج می شدند به سراغ آنها رفته و آنها را تحت فشار می گذاشتند تا به نشست برگردند در غیر این صورت برخورد تشکیلاتی در انتظار اعضایی بود که این کار را نمی کردند.
همچنین نشستن در سالن برای دیدن چندباره نوار نشست های رجوی و مریم قجر یا دیگر مسئولین فرقه مجاهدین یکی دیگر از روش های متداول در این فر قه است. شرکت در نشست های گوناگون همچون نشست های بند ف، نشست عملیات جاری، نشست غسل هفتگی و . . . نیز اجباری بود.

به اینها شرکت در نشست های اجرایی که برای انجام کارهای بیهوده و وقت پرکن برگزار می شد را باید اضافه کرد.
کار دیگری که منجر به نشستن های طولانی مدت می شد پاک کردن برنج و سبزی جات به صورت دستجمعی بود. رجوی ها که می خواستند با کار کردند وقت افراد را پر کرده و مانع از فکر کردن و امکان فرار آنها بشوند، در هنگام تاریکی شب که امکان انجام کار در محیط بیرون نبود، کارهایی همچون برنج پاک کنی را در دستور کار قرار می دادند و به این ترتیب افراد یک تا یک و نیم ساعت می بایست به این کار مشغول بوده و ر سالن بمانند تا هم امکان فرار در شب را نداشته باشند و هم وقتی برای فکر کردن.

2) کم‌خوابی : درباره این موضوع مقاله توضیح می دهد “هر کسی که الگوهای مضر را مطالعه کرده باشد احتمالاً می‌داند که کمبود خواب می‌تواند به سلامت روان آسیب برساند. طبق تنیجه یک پژوهش، حدود یک سوم از ما هفت تا هشت ساعتِ توصیه شده در شب را نمی‌خوابیم که می تواند به عملکردهای شناختی از جمله حافظه، حل مسئله و استدلال آسیب برساند. یک ساعت زودتر به رختخواب رفتن به شما کمک می کند تا زمان بیشتری برای خواب داشته باشید”.

* در فرقه مجاهدین کم خوابی برای اعضا یک مسئله همیشگی بود چرا که اولاً در طول روز با کار های مختلف و نشست های گوناگون وقت نفرات پر می شد و امکان استراحت کردن وجود نداشت و فقط بعد از زمان خاموشی افراد مجاز به استراحت بودند. این زمان معمولاً بین ساعت 11 شب تا 5 صبح بود. اما در بیشتر ایام میزان خواب سه ساعت بود. چرا که بدلیل حجم بالای نگهبانی های الکی که سران فرقه تولید می کردند تقریبا به هر نفر 4 پست نگهبانی 2 ساعته در هفته می رسید. نگهبان را 20 دقیقه قبل از پست بیدار می کردند و معمولاً یک ربع بعد از اتمام پست به آسایشگاه بر می گشتیم و به این ترتیب تقریباً سه ساعت از زمان خواب مان از دست می رفت. علاوه بر این رجوی ها برای آن که در گل ماندن به اصطلاح ارتش آزادیبخش شان که بعد از آتش بس به جسد تبدیل شد و بعد از حمله عراق به کویت و حمله آمریکا به عراق میخ های زیادی بر توباتش کوبیده شد را بپوشانند، خیلی از اوقات به بهانه های مختلف اعلام آماده باش می کردند و وضعیت خواب از آن چه که بود نیز بدتر می شد.

با توجه به محدودیت هایی که در قرارگاه اشرف وجود داشت هر 100 تا 150 نفر در مقر هایی که حداکثر 500 متر در 500 متر بود مستقر بودند که اطراف آنها با خاکریز یا با سیم خاردار محدود می شد. شب ها در هر مقر حداقل 4 تیم دو نفره در هر لحظه مشغول نگهبانی بودند. یک تیم دو نفره مسئول درب ورودی یا دژبانی بود. دو تیم دو نفره در محوطه گشت می زدند و کارشان کنترل محوطه مقر برای جلوگیری از تردد نفرات در داخل محوطه در ساعات بعد از خاموشی تا زمان بیدار باش بود. دو نفر به عنوان هوشیار آسایشگاه ها بودند که نفرات آسایشگاه ها را به هنگام خواب کنترل می کردند. یک نفر افسر کشیک بود و یک نفر هم معاون افسر کشیک بود. یعنی حداقل 10 نفر در هر لحظه در هر مقر نگهبان بودند.

تمامی مقرها شرایطی مشابه همین را داشتند و از آنجایی که علت این نگهبانی ها جلوگیری از فرار اعضا بود، فرقی نمی کرد که مقر در کنار ضلع قرارگاه که احتمال مورد حمله قرار گرفتن بیشتر بود قرار داشته باشد یا این که در وسط قرارگاه و در بین یگان های خودی قرار گرفته باشد. در هر حال حداقل این تعداد می بایست نگهبانی می دادند تا مانع از فرار بشوند.

علاوه بر سیستم کنترل در داخل هر مقر همیشه چهار یگان در چهار ظلع قرارگاه جهنمی اشرف مستقر بودند. در مقرهایی که نفرات شان برای حفاظت اضلاع می رفتند، به نفرات باقیمانده نگهبانی بیشتری می رسید.

در هر ضلع دو برج نگهبانی قرار داشت که دو تیم دو نفره در آنها مستقر می شدند (در هر گوشه قرارگاه اشرف یک برج و در وسط هر ضلع نیز یک برج ساخته بودند و جمعاً 8 برج وجود داشت که به هر یگان دو برج اختصاص می یافت). در هر ضلع دو تیم دو نفره با ماشین در کنار سیاج آن ضلع گشت می زدند. یک نفر در مقری که یگان حفاظت هر ضلع در آن مستقر می شد نگهبانی می داد و کوبل افسر کشیک بود تا نگهبانی آنها نیز دو نفره باشد. یعنی 10 نفر در لحظه در هر ضلع نگهبان بودند و برای چهار ضلع قرارگاه چهل نفر در هر لحظه نگهبانی می دادند.

این همه نگهبانی برای رجوی ها چند فایده داشت. اولاً در هنگام شب و هنگام خواب که احتمال فرار بیشتر بود، بخش زیادی از اعضای فرقه در حال نگهبانی دادن بودند. به این ترتیب از یک سو افرادی که نگهبان بودند تحت کنترل قرار می گرفتند (چون نگهبانی حداقل دو نفره بود) و از سوی دیگر توسط نگهبانان، مقرها و خیابان ها کنترل می شد. دوماً اعضایی که پست داشتند، به علت کار زیاد در روز و نگهبانی در شب آن چنان خسته می شدند که با رفتن به آسایشگاه مثل جنازه می افتادند و احتمال فرار آنان کم می شد و در عین حال خستگی مانع از فکر کردن آنها نیز می گردید.

ادامه دارد

ایرج صالحی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا