بلایی که رجوی ها با مکانیزم کنترل ذهن بر سر اعضای فرقه مجاهدین می آورند

نمایش فیلم مستند “کودکان کمپ اشرف” در کشور سوئد، برای نخستین بار بخشی از مناسبات درون فرقه رجوی و بلاهایی که بر سر اعضا آورده می شود را در خارج از ایران بر پرده سینما برد. از واکنش هایی که فرقه رجوی به آن نشان می دهد می توان فهمید که این فیلم در امر به تصویر کشیدن بخش هایی از مناسبات فرقه ای مجاهدین خلق بسیار موفق بوده است.

رجوی ها طبق معمول بجای پرداختن به حرف اصلی این فیلم و اتفاقاً برای آن که سر حرف اصلی باز نشود، شروع به توهین و توطئه علیه فیلم، افرادی که این مستند مربوط به زندگی آنهاست یعنی چندتن از کسانی که در کودکی به دستور رجوی از پدران و مادران خود جدا شدند و حالا به بازگویی مکانیزم آن جدایی ها و تاثیرات و عواقبی که آن جدایی از آن زمان تا امروز بر زندگی شان داشته اقدام نمودند و همچنین عوامل فیلم پرداختند.

از جمله اقدامات شنیع رجوی ها به صحنه آوردن یکی از این کودک سربازان به نام امیری یغمایی که این فیلم مستند بخشی از زندگی او را نمایش می دهد قرار دادن این مادر در مقابل فرزندش است.

بی شک برای همه شوکه کننده است که مادری بر علیه فرزند خود موضع بگیرد و مقابل او بایستد، تنها به این دلیل که فرزند خواستار ملاقات با مادرش شده یا شرحی از زندگی و درد و رنج هایی که رجوی ها باعث و بانی آن شدند را بیان می کند.

اما این اقدام شنیع و دردآور یعنی قرار دادن اعضای خانواده در مقابل و علیه هم از جمله روش هایی است که به دستور رجوی ها در فرقه مجاهدین به یک روال تبدیل شده است. نمونه های زیادی از آن وجود دارد. سنگ پرانی بر علیه پدران و مادرانی که برای ملاقات با فرزندان خود به پشت درب اشرف در عراق می رفتند، انجام مصاحبه های نمایشی توسط اعضای فرقه علیه پدران و مادران شان و ناپدری و نامادری خواندن آنها تنها به این دلیل که خواستار ملاقات با فرزندان خود بودند و اهانت های شرم آور توسط محمد اقبال علیه خواهرانش، تنها به این دلیل که خواستار این شده بودند که رجوی ها اجازه بدهند اعضای گرفتار در اشرف و منجمله برادر و برادرزاده های شان از عراق خارج شوند از جمله این نمونه هاست.

شاید برای بسیاری این امر عجیب باشد که چگونه رجوی ها اعضا را مجبور می کنند بر علیه پدر و مادر یا فرزند و یا خواهر و برادر خود موضع گرفته و اقدامی بکنند و اما واقعیت این است که این یکی از کارکردهای سیستم های فرقه ای و کنترل ذهن اعضا توسط رهبر فرقه است و در فرقه مجاهدین که یکی از کامل ترین فرقه های جهان می باشد، این امر به صورت وحشتناکی اجرا می شود.

برای فهم بهتر کارکرد سیستم کنترل ذهن در فرقه ها به خبر زیر که در بی بی سی فارسی در تاریخ 22 اردیبهشت 1402 منتشر شد توجه کنید:
“یک زن اهل ایالت آیداهو و عضو یک گروه مذهبی خاص [یک فرقه]، به علت کشتن دو فرزند و همچنین همسر سابق شوهرش گناهکار شناخته شد. اخبار مربوط به این پرونده و جزییات آنچه دادستان‌ها از برنامه‌ریزی و قتل فرزندان لوری والو ارایه کرده‌اند، جامعه آمریکا را شوکه کرده است.

وکیل خانم والو، این بحث را در مقابل دادگاه پیش کشید که او یک مادر عاشق فرزندانش بوده که “تسلیم عقاید عجیب و غریب رهبر یک فرقه شده”. آن‌طور که دادستان‌ها می‌گویند این دو (لوری والو و پاد دیبل) به این باور رسیده بودند که تنها راه برای نجات آدم‌ها از تاریکی کشتن آنها با هدف رهاکردن‌شان است.”

رجوی ها با بسته نگه داشتن فرقه و ممانعت از ارتباط اعضای فرقه با خارج از آن و مغزشویی های مستمر، اعضا را به نقطه ای می رسانند که در مقابل فرزند، پدر، مادر و دیگر اعضای خانواده خود قرار بگیرند. رجوی برای آن که احساسات را در اعضا نابود کند “خانواده را کانون فساد” نامید، “ازدواج را حرام نمود” و با سنگدلی “فرزندان را از پدران و مادران شان جدا کرد” تا باعث برانگیختن احساست والدین شان نشوند.

رجوی ها از خانواده ها وحشت دارند چرا که می دانند آنها باعث ایجاد تحول در درون اعضایی که همچون برده تحت کنترل آنها قرار گرفته اند می گردند. به همین دلیل است که بی رحمانه به نفرات فرقه اجازه ملاقات و تماس با خانواده های شان را نمی دهند.

ایرج صالحی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا