
مریم قجر عضدانلو (معروف به رجوی) همسر مسعود رجوی و سرکرده گروه تروریستی مجاهدین است، درباره سابقه تشکیلاتی و نیز تاریخ عضویت او در فرقه اختلاف نظر وجود دارد، اما آنچه مسلم است مریم رجوی پیش از انقلاب هیچ سابقه مبارزاتی خاصی نداشته است، لطفالله میثمی در کتاب خاطرات خود نوشته است که مریم رجوی پس از انقلاب به عنوان هوادار جذب تشکیلات شده اما در سوابق سازمان برای او رزومه سازی شده تا جایی که در یک تاریخ سازی عجیب و دروغین مریم رجوی را به یک مبارز سابقه دار بدل ساختهاند، درحالی که او حتی یک بار هم بازجویی نشده بود. [۱]
سعید شاهسوندی که اولین سرسپرده حزب بعث بوده و پیش از همه اعضای گروه به عراق رفته است درباره مریم عضدانلو و سوابق تشکیلاتی و عضویتش در سازمان مجاهدین خلق گفته است:
در منابع سازمانی مجاهدین در معرفی مریم عضدانلو از جایگاه و قابلیتهای فردی و تشکیلاتیاش سخن به میان میآید و این ذهنیت را دامن میزند که ایشان از اعضای قدیمی و باسابقه مجاهدین بوده که سابقه فعالیتهای سیاسیشان آنگونه که مجاهدین ادعا میکنند، به اواخر دهه ۱۳۴۰ برمیگردد؛ یعنی دقیقاً از زمانی که او یک دانشآموز بوده است؛ و اینکه در ادامه ایشان به هستههای پراکنده سازمان وصل و تا زمان انشعاب ایدئولوژیک در سال ۱۳۵۴ او یک عضو رسمی سازمان بوده که با حفظ مواضع شاخه بوده و فعالیتهای تشکیلاتی خود را ادامه داده است. [۲]
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی مریم رجوی تازه جذب فعالیت سیاسی شده و به دلیل سرسپردگی به مناسبات درونی تشکیلات تروریستی مجاهدین به عنوان مسئول شاخه دانشجویی منصوب میشود او در همین زمان با مهدی ابریشم چی ازدواج کرده است.
در برخی منابع مربوط به مجاهدین ذکر شده است که مریم رجوی خواهر محمود عضدانلو از اعضای قدیمی سازمان و خواهر نرگس عضدانلو است؛ اما از اینکه بگویند نرگس مارکسیست بوده و با همین موضع هم اعدام شده ابا دارند، زیرا این وصله ناچسب با ادعاهای این گروه در تضاد قرار دارد، این وضعیت باعث شده است تا منابع آرشیوی مجاهدین درباره سرکرده این گروه تروریستی دارای تضاد در نوشتار بوده و در بسیاری موارد یا ابهامات را مسکوت نگه داشته و یا آنکه دست به جعل تاریخی زده است.
اولین اکت (عمل) سیاسی تروریستها پس از انقلاب
اولین فعالیت سیاسی مریم رجوی در ماههای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شکلگرفته است؛ مریم رجوی همراه با شهرزاد حاج سید جوادی (دختر احمد صدر حاج سید جوادی) برای اولین بار جذب مجاهدین شده و در کلاسهای درسی ایدئولوژیک که در آن زمان معدوم موسی خیابانی در ساختمانی در حوالی میدان ولیعصر (عج) برگزار میکرد شرکت میکند، آن روزها این ساختمان به اشغال سازمان مجاهدین درآمده و درحالیکه باید تحویل بیتالمال میشد با زورگویی مجاهدین در تملک آنها درآمده بود.
برخی شاهدان گفتهاند که مریم رجوی در جلسات این ساختمان تیپ و لباسش شبیه زنان مجاهد نبود؛ زنان عضو سازمان تیپهای خاصی میزدند که در میان مردم معروف شده بود، اما مریم رجوی با شکل و شمایلی دیگر (بیحجاب) به جلسات ایدئولوژیک رفته تا ساختار متضاد و پر نفاق این تشکیلات بیشتر هویدا گردد.
گفته شده است که محمد ضابطی که مسئول بخش اجتماعی سازمان مجاهدین بوده است مریم رجوی را کشف کرده است، ضابطی بعدها در جریان ضربه درخشان سازمان اطلاعات سپاه به خانه زعفرانیه به درک واصل شده است، سعید شاهسوندی به نقل از ضابطی درباره مریم رجوی گفته است:
چند نفر از بچههای دیگر بودیم که در واقع آنجا (ساختمان اشغالی در خیابان ولیعصر) در حیاط مشغول بودیم و کارهایمان را میکردیم که دیدیم این درب باز شد و دو خانم با هیئت غیر مجاهدی، شلوار لی پوشیده، روسری تقریباً فکر میکنم یا سرشان نبود یا یک چیز غیر پوشیدهای بود، لباسهای مخصوصی که به لباسها و مانتوهای زنان مجاهد هیچ شباهتی نداشت، اینها وارد شدند. من اینها را اولین بار دیدم و نمیشناختم، پرسیدم که اینها کی هستند؟ یکی با خنده گفت این یکی خواهر محمود است، چون آن موقع هویت اینها را ما به عنوان خواهر محمود میشناختیم (مقصود محمود عضدانلو است) و آن یکی هم دختر صدر حاج سید جوادی است، گفتم خب مبارک باشد، گفت که این ها میخواهند بیایند توی بخش دانشجویی و دانشآموزی سازمان فعالیت کنند و کار کنند، من قشنگ خاطرم هست که این اولین روزی بود که اینها آمدند و خودشان را معرفی کردند بهقولمعروف به قسمت پذیرش و ثبتنام کردند و سازمان دهی شدند هر کدام در جاهایی و مریم عضدانلو آن موقع در بخش دانشجویی سازمان دهی شد و از قضا در کلاسهای آموزشی که من خودم اداره میکردم هم شرکت میکردند او و شماری دیگر. [۳]
ضربه اطلاعات سپاه به خانه تیمی موسی خیابانی در زعفرانیه
سرنوشت دست پروده نفاق که میان تروریستها دستبهدست شد!
البته اسناد نشان میدهد مریم رجوی به دلیل جاذبههای جنسی خیلی زود در تشکیلات تروریستی مجاهدین رشد کرده و تا سطح مسئول اول بالا آمده است، اما به صورت قطعی مریم رجوی را باید دستپرورده شخص مسعود رجوی دانست، اما آنچه مریم رجوی را با دیگر زنان مجاهدین که آنها نیز به عنوان کارگر جنسی در تشکیلات مورد استفاده بودند را متمایز کرد میزان سرسپردگیاش در برابر امر و نهیهای جنسی سازمان بوده است.
تا جایی که تمام سیکل سیاسی زندگی مریم رجوی از اعلام کاندیداتوری او در جریان انتخابات دور اول مجلس شورای اسلامی تا فرار او از ایران پس از فاز نظامی به همراه مهدی ابریشم چی و رفتن به کردستان عراق و متعاقب آن اعزام به پاریس و در نهایت ارتقاء تا سطح مسئولیت دفتر مسعود رجوی و پس از آن انتخابش به عنوان مسئول اول و رئیس جمهور خود خوانده این فرقه تروریستی محصول همین جاذبههای جنسی بوده است.
بتول سلطانی عضو جداشده از مجاهدین درباره مریم رجوی میگوید:
در سازمان حتی ظرافت زنانه هم ممنوع بود و باید مثل مردها رفتار میکردیم، در سازمان میگفتند دستهایتان باید زبر شود، مریم رجوی هم میگفت من چهرههای آفتاب سوخته شما را دوست دارم، وقتی حرف میزدیم هم میگفت لوس حرف نزن چرا مثل زنها حرف میزنی؟ سفت، محکم، خشن و با قاطعیت حرف بزن، اما خودش بهترین محصولات آرایشی را استفاده کرده و لباسهای گران قیمت خارجی میپوشید در حالی که خودش شبیه اشراف زندگی میکرد، اما زنان دیگر را به ورطه نابودی کشانده و در حد برده جنسی با آنها برخورد میکرد، او میدانست مسیر پیشرفت در سازمان جاذبه جنسی است از این رو سعی میکرد کانالهای این شرایط کثیف را کنترل کند. [۴]
اعترافات تاریخی بسیاری از عناصر جدا شده از سازمان نشان میدهد که بسیاری از اعضای گروه برای سادهترین مسائل درمانی مرده و یا دچار ضایعات جدی شدند، در حالی که حمایتهای مالی و پولی که به سازمان مجاهدین داده میشد، خرج مهمانیهای مریم رجوی شده است.
زهرا میرباقری یکی از اعضای جداشده از سازمان میگوید:
لباسهایی که مریم میپوشد هیچگاه تن اعضای سازمان دیده نمیشود. وقتی مریم رجوی در ۱۷ ژوئن سال ۲۰۰۳ که پلیس فرانسه به مقرش در منطقه اوور حمله کرد، فقط ۹ میلیون دلار اسکناس در گاو صندوقش بود. زن پلیسی که در آن عملیات تمام منطقه را بازرسی کرده بود میگفت چند دهنه کمد بزرگ در اتاق مریم رجوی فقط حاوی لوازمآرایش بود. در حالی که کمد بقیه زنان حتی یک کرم مرطوب کننده دست هم نداشت.
اما نقطه کانونی تبدیل جاذبه جنسی به سکوی بالا رفتن مریم رجوی در تشکیلات مجاهدین در انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین در سال ۱۳۶۳ است، بسیاری از اسناد نشان میدهد وقوع انقلاب ایدئولوژیک درونی در سازمان ظاهراً نقطه ارتقاء مریم رجوی به عنوان بالاترین مرجع تشکیلاتی و در کنار مسعود رجوی و سپس ازدواج ایدئولوژیک او و حائل شدن میان مسعود و اعضای سازمان به مفهوم صالحترین عنصر ایدئولوژیکی – سیاسی – تشکیلاتی مجاهدین جایگاه ویژه و منحصری به او بخشیده است.
به عبارتی بهتر مریم قجر عضدانلو با وجود آنکه زنی شوهردار بوده به وسیله جاذبه جنسی و عیاشیهای خاص مسعود رجوی به او وصل میگردد و از آن تاریخ تا اکنون و مشخصاً پس از مفقود شدن مسعود رجوی به عنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق مسئولیت راهبردی این فرقه تروریستی را بر عهده دارد. در انقلاب ایدئولوژیک مریم قجر عضدانلو به دستور مسعود رجوی از مهدی ابریشمچی جدا و بلافاصله و بدون رعایت فاصله شرعی (عده نگه داشتن) میان ازدواج و طلاق به عقد مسعود رجوی درآمد.
نکته جالبتوجه درباره مریم رجوی آن است که در سراسر این تاریخ سازی یک جانبه ظاهراً با زنی مواجه هستیم که قابلیت و پتانسیل قرار گرفتن در کنار رجوی را داشته و اشرف ربیعی شده است تا جایی که مریم عضدانلو نه یک زن سازمانی که مشخصاً به هست و نیست و مکانیسم ادامه حیات مجاهدین بدل میشود. در این حد هر عنصر در سازمان الزاماً برای منافق شدن راهی جز کسب مشروعیت از او ندارد. تنها از افتادن به پای او است که میتوان به مدارج بالاتر یعنی فهم و استحاله تمام و کمال در مسعود نائل گردید!
این تضاد و نقش دوگانه از سوی مریم رجوی به عنوان جاذبه جنسی مسعود رجوی و قرار گرفتن در نقش خدای فرقه در ایدئولوژی زه کردن مناسبات درونی تشکیلاتی در سازمان از بالاترین سطوح تا پائین ترین رده در نوع خود علاوه بر انتقال پارادوکسیکال بودن موقعیت او، نشان از این میدهد که او استحاله شدهترین عنصر تشکیلاتی در رهبری ایدئولوژیکی مجاهدین است.
رسیدن مریم عضدانلو به این جایگاه در زمان خود نیز باعث واکنشهای ناخواستهای از سوی عناصر بالای سازمان و کسانی گردید که نیک میدانستند مریم عضدانلو برخلاف آنچه القاء میشود، آن چیزی که مجاهدین سعی در جا انداختن او دارند، نیست.
آن سینگتون متخصص و محقق در بررسی سازمان مجاهدین خلق در کتاب ارتش خصوصی صدام روایتی جالب درباره مریم رجوی و تعاملات درونی سازمان داشته و نوشته است:
مریم رجوی یک شخص سیاسی نبود و تجربه جهانی هم نداشت، این زن بیشتر یک عروسک جنسی برای مسعود رجوی بود او سالها آموزشدیده بود تا کاری را که برای رجوی انجام میداد انجام دهد و هیچ ایده دیگری فراتر از این نداشت، اعضای غیرمجاهدی که در شورای ملی مقاومت بودند او را به عنوان رئیس خود قبول نمیکردند (چه رسد به عنوان رئیسجمهور) تنها کسانی که مریم توانست جذب کند پناهندگان طبقه پایین و آس و پاسی بودند که فکر میکردند این واقعاً بازسازی گذشته است.
اما مهمترین سرفصل زندگی ننگین مریم رجوی وحیات سازمان مجاهدین به سوم مرداد سال ۱۳۶۷ بازمیگردد، شبی که مریم رجوی در کنار مسعود طراحی یک عملیات تروریستی علیه مردم ایران را با عناصر رده پایین تشکیلاتی در میان گذاشتند، در آن شب اوج وطنفروشی این خائنین به آب و خاک ایران در پایان طولانیترین جنگ قرن بیستم رقم خورد. پیش از پذیرش قطعنامه، سازمان در تحلیل درونگروهی خود، امکان موافقت ایران با قطعنامه را غیرممکن دانسته و به صراحت اعلام میکردند: تنها در صورتی جمهوری اسلامی قطعنامه را خواهد پذیرفت که به لحاظ سیاسی، نظامی و اقتصادی به بنبست کامل برسد. به عقیده آنان، این اقدام به منزله فروپاشی نظام بود.
آنها در گمانی پوچ تحلیل میکردند که در صورت ورود به ایران روی شانه مردم از مهران به تهران خواهند رفت، البته برای عناصری که در جلسه پادگان تروریستی اشرف شاهد سخنرانی مسعود رجوی بودند تنها رفتن در یک مسلخ اهمیت نداشت؛ یکی از اعضای جدا شده از سازمان مجاهدین میگوید: آن شب، عشوههای مریم از نقشههای پوچ مسعود بیشتر ما را آزار میداد، ما میدانستیم که مسعود ما را به کشتن خواهد داد، اما همه چیز مرگ نبود، آن خیانت بزرگ روی پیشانی سازمان مجاهدین در همه تاریخ ثبت شد.
________________________________________________
[۱] از نهضت آزادی تا مجاهدین: خاطرات لطفالله میثمی (جلد ۱)
[۲] نیمرخ/ خاطرات سعید شاهسوندی
[۳] تهران تا تیرانا/ خاطرات مسعود خدابنده
[۴]habilian.ir/fa/زن، زندگی، آزادی-به-تعبیرمریم-رجوی
نویسنده: سید حسن رستم پور برادر سید حجت از استان ایلام