سه شنبه, ۱۸ آذر , ۱۴۰۴
خاطرات غلامرضا شکری از زندان سازمان مجاهدین خلق – روزهای سیاه – قسمت پنجم 12 آبان 1400

خاطرات غلامرضا شکری از زندان سازمان مجاهدین خلق – روزهای سیاه – قسمت پنجم

در مقاله قبلی تا آنجایی پیش رفتیم که نقی ارانی همه ما را تهدید کرد که شما را زیر تانک می گذاریم و ما هر چند که ترس داشتیم ولی تنها چیزی که به ذهنم می‌آمد این بود ما که بی صاحب نیستیم . سرو صدایی می‌آمد ومشخص بود که ته راهرو است ولی مشخص […]

روزی که چاروادار شدم – قسمت اول 06 آبان 1400

روزی که چاروادار شدم – قسمت اول

دائی محسن، آدم لوطی و با معرفتی بود. او در همه عمرش رانندگی می کرد. از رانندگی دج آمریکایی تا اتوبوس های تهران رو. هر گاه خانه ما می آمد، مادرم از او سئوال می کرد، برارجان! ماشین به این بزرگی، شاگرد احتیاج نداری؟ دائی محسن با رو در بایستی جواب می داد، شاگرد نیاز […]

افشای شیوه های سانسور اخبار توسط فرقه مجاهدین 01 آبان 1400

افشای شیوه های سانسور اخبار توسط فرقه مجاهدین

در سالهایی که در قرارگاه اشرف و مناسبات فرقه مجاهدین خلق بودم به نقطه ای رسیدم که به صحت و درستی اخباری که در تلویزیون و بولتن های خبری آنها برای اطلاع اعضاء انتشار پیدا می کرد شک کردم. اخبار منتشر شده ضد و نقیض بود! خیلی تلاش کردم تا واقعیت ها را بدانم و […]

مهری حاجی نژاد، شاکی است یا شکنجه گر و جنایتکار؟ 27 مهر 1400

مهری حاجی نژاد، شاکی است یا شکنجه گر و جنایتکار؟

روزگاری با چشمان بسته و ذهنی پاک و با صداقتی بی حد و حصر ، وارد مناسبات مجاهدین خلق در عراق شدم. آنروز به اشتباه فکر می کردم هر جنبشی در نقطه مقابل حکومت ایران قرار دارد، حتما که باید پاک و منزه باشد! مخصوصا زنان را که در صدر این جنبش می دیدم، آنرا […]

مستند چیزی شبیه افسانه – قسمت دهم 14 مهر 1400

مستند چیزی شبیه افسانه – قسمت دهم

مستند چیزی شبیه افسانه روایت زندگی پدران، مادران و دیگر اعضای خانواده ی اسیران مجاهدین خلق می باشد که سالها رنج و اندوه دوری و بی خبری از عزیزانشان را به دوش کشیده اند. این مستند گوشه ای از عشق و علاقه مادرانه و عاشقانه و صبوریهای پدرانه ای را به تصویر می کشد که […]

خاطرات رحمان محمدیان از اسارت در زندان های صدام حسین و رجوی ـ قسمت نهم 12 مهر 1400

خاطرات رحمان محمدیان از اسارت در زندان های صدام حسین و رجوی ـ قسمت نهم

در قسمت قبل خواندیم:  دم صبح و در اولین روشنایی ما به دروازه شهر شوش رسیدیم و نسبت به برنامه توجیه نسبی شدیم و حالا آماده می شدیم که وارد درگیری شویم. *** صدایی مرا بیدار می کند. نگهبان پاس آخر است که نفرات سنگرها را صدا می کند. بلند شده و سرم را کمی […]

راز وصل و جدایی من از مجاهدین خلق – قسمت چهارم 11 مهر 1400

راز وصل و جدایی من از مجاهدین خلق – قسمت چهارم

در قسمت سوم خاطرات آقای علی اکرامی خواندیم: با ایجاد شرایط امنیتی و نظامی، بسیاری از هواداران برای جلوگیری از دستگیری مجبور به ترک شهر و خانه و خانواده شدند. من هم از 8 شهریور سال 60 که بصورت اتفاقی از دستگیری جستم، بدلیل نداشتن سرپناه خیلی از شب ها و روزها را در قبرستانها، […]

تجربه من از برخورد با زهرا گرابیان 07 مهر 1400

تجربه من از برخورد با زهرا گرابیان

چند روز پیش خاطره ای در رابطه با زهرا گرابیان (سارا) توسط دوستمان ایرج صالحی نوشته شده بود و در سایت انجمن نجات درج شد. لازم دیدم مطلبی در رابطه با زهرا گرابیان بنویسم. زهرا گرابیان تازه مسئول مقر ما شده بود، زنی خودخواه و کرسی طلب بود! یادم می آید در مقر به ما […]

راز وصل و جدایی من از مجاهدین خلق – قسمت سوم 06 مهر 1400

راز وصل و جدایی من از مجاهدین خلق – قسمت سوم

در قسمت دوم خاطرات آقای علی اکرامی خواندیم: اکنون وقت آن فرا رسیده بود که در خلوت خودم و در محکمه وجدان و در منتهای صداقت قضاوت کنم که براستی مزدور کیست و مزدوری چیست؟ خیانت چیست و خائن کیست؟ همیشه گفته اند وجدان انسانها بالاترین قاضی است. در سکوت نیمه شب اشرف و خواب […]

راز وصل و جدایی من از مجاهدین خلق – قسمت دوم 03 مهر 1400

راز وصل و جدایی من از مجاهدین خلق – قسمت دوم

مادرم را در بستر بیماری و در حالیکه بیش از هر زمان دیگر به حضور من نیاز داشت رها کردم و بین سلامتی او و مجاهدین دومی را انتخاب کردم. نزدیک به 20 سال بود که از او کوچک ترین خبری نداشتم. آیا مادرم هنوز زنده است؟! چشمان کم سویش از لابلای درب خانه قدیمی […]

عباس مدرسی فر می گفت رجوی از ما مشتی تروریست و خائن به وطن ساخت 03 مهر 1400

عباس مدرسی فر می گفت رجوی از ما مشتی تروریست و خائن به وطن ساخت

توضیح: این متن توسط یکی از اعضای جداشده از مناسبات مجاهدین که نخواسته نامش فاش شود برای سردبیر سایت راه نو ارسال شده است . به گفته این فرد ایشان مدتها در سازمان با آقای مدرسی فر بوده و از نزدیک با او آشنایی داشت. ذیلا متن ارسالی آورده می شود. سایت رسمی مجاهدین در […]

زهرا گرابیان میگفت کتاب خواندن نشانه شروع بریدگی است 31 شهریور 1400

زهرا گرابیان میگفت کتاب خواندن نشانه شروع بریدگی است

اواسط سال 1370 بود و مناسبات فرقه رجوی به سمت بسته و محدود شدن کامل حرکت می کرد. در آن مقطع هنوز یک کتابخانه عمومی در قرارگاه جهنمی اشرف وجود داشت. روزی به ما گفتند که می توانید به کتابخانه قرارگاه بروید. بعد از اینکه به کتابخانه رفتیم من دو کتاب فیزیک و زیست شناسی […]

blank
blank
blank