پنجشنبه, ۲۰ آذر , ۱۴۰۴
خاطرات عبدالرحمان محمدیان – قسمت هفتم 23 خرداد 1400

خاطرات عبدالرحمان محمدیان – قسمت هفتم

خاطرات رحمان محمدیان از اسارت در زندان های صدام حسین و رجوی – قسمت ششم ارتش صدام در شوش با تفاصیلی که در قسمت قبل شرح دادم به هر حال بعد از یکروز پر اضطراب ما به یگان نظامی خود وصل و تجدید سازماندهی شدیم. ساعات پر اضطرابی بود و تشویشی عجیب مرا بخود می […]

خاطره ای تلخ از انتخابات داخل فرقه رجوی 18 خرداد 1400

خاطره ای تلخ از انتخابات داخل فرقه رجوی

در تشکیلات فرقه رجوی فرد نه قدرت تصمیم گیری دارد و نه قدرت انتخاب و این رهبر عقیدتی است که همه را انتخاب می کند. هر وقتی که تنها در گوشه ای می خواهم کمی به گذشته فکر کنم یک دفعه خاطرات تلخ گذشته در تشکیلات فرقۀ رجوی که سالیان جوانیمان را در آنجا بر […]

خاطره ای از ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ و شیادی سران فرقه رجوی 12 خرداد 1400

خاطره ای از ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ و شیادی سران فرقه رجوی

دستگیری مریم رجوی در 17 ژوئن عجب داستانی بود! تازه از پراکندگی برگشته بودیم و من در مقر چرخ می زدم که دیدم سران فرقه نرمال نیستند. از این اتاق به آن اتاق در حال دویدن هستند. با خودم گفتم حتما خبری شده! بعد از ظهر همان روز به همه افراد مقر از طریق بلندگو […]

تمام مقرها مورد اصابت موشک قرار گرفتند اما … 11 خرداد 1400

تمام مقرها مورد اصابت موشک قرار گرفتند اما …

قبل از شروع جنگ و سرنگونی صدام، رجوی در آخرین نشست گفت اگر جنگ شد و یکی از مقرهای ما توسط آمریکا بمباران شد یا مورد اصابت موشک قرار گرفت، به سمت ایران حرکت می کنیم و ستاد فرماندهی هم در کنار شما خواهد بود و شما را فرماندهی می کند! تحلیل رجوی این بود […]

تبعات خود سوزی ۱۷ ژوئن و مسئله داری اعضاء 10 خرداد 1400

تبعات خود سوزی ۱۷ ژوئن و مسئله داری اعضاء

بعد از دستگیری مریم قجر به جرم پولشوئی در فرانسه، به دستور تشکیلات تعدادی از اعضای فرقه در فرانسه دست به خودسوزی زدند تا با این حربه به زعم رجوی ها ، افکار عمومی جریحه دار شده و به دولت فرانسه فشار بیاورند که مریم قجر را آزاد کنند . البته ناگفته نماند این حربه […]

آقای رجوی موسسان دوم الان کجایند؟ 10 خرداد 1400

آقای رجوی موسسان دوم الان کجایند؟

من سال 78 بعد از مدتها و سال های متمادی مسئله داری و بنگال و اسکان و زندان خیابان 100 و غسالخانه، نهایتأ به زیرزمین بغداد منتقل و با یک پرونده وحشتناک ساختگی جاسوسی به استخبارات عراق تحویل داده شدم تا درابوغریب محاکمه و حکم اشد مجازات به من داده شود . لطف خدا شامل […]

خاطره ای از نام نویسی در ارتش موسسان چهارم مسعود رجوی 09 خرداد 1400

خاطره ای از نام نویسی در ارتش موسسان چهارم مسعود رجوی

– آقای بصری با سلام خدمت شما. باز رجوی پیام داد و ما کنجکاو شدیم. رجوی در پیامش گفته موسسان پنجم را از 30 خرداد 1400 اعلام می کنم . من هم خدمت شما سلام عرض می کنم. رجوی سرفصل های مشخصی برای خودش دارد. اگر یادتان باشد سال 1374 فیل موسسان را هوا کرد. […]

انتخابات در فرقه مجاهدین از شعار تا عمل 09 خرداد 1400

انتخابات در فرقه مجاهدین از شعار تا عمل

همزمان با دور جدید انتخابات ریاست جمهوری در ایران دشمنان نظام و ملت ایران از برای ابراز اندام واژگونه خود به تلاش و تکاپوی میمون وار برخاستند و سرخود را به دیوار میکوبند که واویلا که انتخابات درایران چنین است و چنان! “در ایران انتخابات نیست بلکه انتصابات است./ دمکراتیک و آزاد نیست بلکه به […]

تجربه ی من از ” نشست رها شدن از محفل “ 06 خرداد 1400

تجربه ی من از ” نشست رها شدن از محفل “

قبلا گفته بودم رجوی در سال 1380 نشستی در مقر مخوف باقرزاده راه انداخت، بنام “طعمه”! جدا شدگان خوب یادشان است. یک روز در مقر باقرزاده به من ابلاغ کردند که فلان ساعت در سالن میله ای باش با شما کار دارند. در لحظه ذهنم درگیر شد که با من چکار دارند من هم سر […]

آنروز بالغ بر ۵۰۰ تن از سازمان مجاهدین جداشدند 04 خرداد 1400

آنروز بالغ بر ۵۰۰ تن از سازمان مجاهدین جداشدند

سال 1383، بعد از سالها اسارت در فرقه ی دیکتاتور رجوی، مریم رجوی پیامی داد بدین مضمون که : “هرکس تا اینجا با ما بوده ، اکنون می تواند از ما جدا شود” به اذعان اکثر کسانی که تا بحال از این سازمان جدا شدند، این اولین فرصت رسمی جدائی از سازمان بوده است، این […]

طلوع و غروب یک زندگی – قسمت هفدهم 03 خرداد 1400

طلوع و غروب یک زندگی – قسمت هفدهم

از بعد عملیات «فروغ جاویدان» تا مهر سال ۱۳۶۸– پایان نشست های ۵ روزه «تنگه و توحید» آغاز یک سری تغییرات جدید در درون تشکیلات بود. سازمانی که در سایه حماقت رجوی صدها کشته و مفقود داده بود هیچ چشم انداز روشنی در آینده این گروه دیده نمی شد. اما در مقابل، توهمات و رویا […]

برای یک بسته آدامس خواب را بر ما حرام کردند 01 خرداد 1400

برای یک بسته آدامس خواب را بر ما حرام کردند

قبلا گفته بودم از کارهایی که فرقه رجوی با ما می کرد و به چه اندازه حیرت آور بود! زمانی مسئول مقر ما زنی بود بنام زهرا گرابیان با نام مستعار ( سارا ). ساعت حدود 11 شب بود که می خواستیم استراحت کنیم، یک دفعه بلندگوهای محوطه شروع کردند به آهنگ زدن! همه از […]

blank
blank
blank