تاریخچه عملیات انتحاری در فرقه رجوی – قسمت پنجم
درباره اینکه چه نشانه هایی به معنی موقعیت ویژه و احساس خطر هست هم توجیه شده بودم. مثلا به محض شنیدن تیراندازی، احساس تعقیب و محاصره و یا تصادفی که بطور مشخص مشکوک و ساختگی باشد و یا موارد پیش بینی ناشده دیگری که می توانستیم وجود خطر و اتفاق خاصی را در آن حدس بزنیم. من می دانستم در صورت بروز هر یک از آن احتمالات باید بلافاصله مدارک خودم و بقیه افراد شورای رهبری را منهدم کنم.
گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت نهم
به ما گفتند نه تنها تمام زنان مجاهد بلکه تمامی زنان دنیا را در حریم رهبری قرار بدهید و به این ترتیب به ما القاء می کردند همه زنان جهان تا آخر عمر بر شما حرام می شوند. خوب این موضوع خیلی ذهن من و سایر نیروها را مشغول کرده بود هرچه قرآن را نگاه کردم هیچ نکته ای که اشاره به این موضوع و انقلاب کرده باشد، ندیدم.
تاریخچه عملیات انتحاری در فرقه رجوی – قسمت سوم
در سطح شورای رهبری همواره شاهد این بودم که مطرح می شد که هر فرد باید برای خودکشی یا کشته شدن آماده باشد. برای سازمان در هر مقطع و مرحله ای این یکی از نکات کلیدی و حاد بوده است. در مقطع عملیات راه گشایی یکی از اصول اولیه، میزان امادگی افراد برای اقدام به خودکشی در عملیات و از طریق شکستن قرص های سیانور همراه اش بود.
اظهارات عضو سابق مجاهدین درباره فرقه رجوی
من میتوانم به اسم بگویم نفراتی را که الان به دلایل مختلف نمیخواهند آنجا بمانند منتهی ماندند،به این دلیل که میگویند اگر از سازمان جدا شوند، کجا بروند. خیلیها هم هستند که قدرت تصمیمگیری ندارند مثلاً خود من تا سال 80 در نشستهای طعمه گفتم به قصد خارج شدن از سازمان به بخش خروجی اردوگاه اشرف میروم، اما دوباره برگشتم تا آن موقع من اصلاً قدرت تصمیمگیری نداشتم
آیا پدیده ای به نام شستشوی مغزی وجود دارد
در واقع به نظر آقای رجوی می بایست مبانی علمی هم در چهارچوب مکتب ایشان بگنجد وگرنه چیز پوچ و بی معنی خواهد بود. مجاهدین در این برنامه تمامی کسانی را که در رابطه با اعزام ساکنان اشرف به نقطه امنی تلاش می کنند متهم به دروغپردازی نموده و آنان را با گوبلز مقایسه می نمایند. تکنیکهای مجاهدین برای التصاق روانشناسانه انقلاب ایدئولوزیک و تحمیل پذیرش این دیدگاه یکی از مهمترین نمونه های بارز مغزشوئی می باشد.
فرقه ها چگونه عمل می کنند – قسمت ششم
فرقه رجوی، پس از آن که اعضا را از همه روابطشان با بیرون فرقه و خانواده و دوستان جدا کرد و فردیت را از آن ها گرفت، تکنیک های کنترل ذهن را روی آن ها به کار می گیـرد. ان سینگلتون می گوید: « من عاشق پادگان بودم و احساس می کردم تبعیت از دستورات به من آزادی می بخشد، زیرا شما همه مسئولیت خود بر رفتارتان را از دست می دهید… اگر رهبـر می گفت خودت را بکش، من حاضر بودم خود را بکشم. »
فرقه رجوی و هتک حرمت به اقای الربیعی
مثلا در مورد اینکه چرا این فرقه بطور افسار گسیخته وبا سوز وگداز دست به تبلیغات علیه اقای موفق الربیعی میزند؟ ایا این یک واکنش معمول است یا در پشت پرده این نوع واکنشها چیز دیگری نهفته؟ فرقه رجوی با این تبلیغات می خواهد که ……..اقای موفق الربیعی را مجبور به عقب نشینی ویا سکوت کند اما هنوز که هنوز است این فرقه باور ندارد که قلعه شیطانی اشرف پایان یافته است و می خواهد با شگردهای سوخته خودش موضوع را به گونه ای دیگر خاتمه دهد.
کاخ مریم رجوی در فرانسه، مرکز فرماندهی این فرقه
البته مقر ایشان در خاک فرانسه که مرکز فرماندهی این فرقه ومحلی برای ترویج افکار فرقه ای در بین ایرانیان فرانسه و مردم فرانسه تبدیل شده است از اهمیت خاصی برای دستگاه رجوی برخوردار است. در این پادگان شهری از یونیفورم و پوتین خبری نیست ولی تمامی مظاهر فرقه ای که در پادگان اشرف وجود دارد در این کاخ فرقه ای هم حکم فرماست
فاجعه انسانی پشت فاجعه انسانی در فرقه رجوی
رهبران خائن فرقه رجوی برای خانواده ها برنامه ها و ترفندهای خاصی را دارند. هرگاه لازم باشد با تماس تلفنی جمعی را تحریک و تهیج می کنند، از آنان دعوت می نمایند تا جهت دیدار فرزندانشان به عراق بروند. راه و مسیر حرکت و پرواز را به گونه ای برایشان دیکته می کنند که در روز و ساعت مشخص شده ای دستگیر شوند، دستگیری خانواده ها همان و استارت تبلیغاتی و مظلوم نمایی در سطح بین المللی هما،
گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت هشتم
مسعود و مریم بیشتر از همه به نقض حقوق انسانها در مناسبات سازمان واقف و آگاه بودند چون خودشان طراحان اصلی و زیرک این قضیه یعنی نقض حقوق افراد مستقر در اشرف بودند که به وسیله سایر فرماندهان و مسئولین قرارگاه اشرف اجرا می شد. در قرارگاه اشرف و سایر قرارگاههای سازمان در خاک عراق کسی جرئت نداشت بدون اجازه مسعود حتی آب هم بخورد.
اشرفی ها و اوری ها – قسمت دوم
وابستگان سازمان و بخصوص افراد مستقر در اشرف چنان بزرگ نشان داده میشدند که هرکس در مقابل آن کارها احساس خودکم بینی کند و کم کم اشرفی بودن به عنوان یک ارزش نشان داده میشد؛افراد جذب شده که حالا وارد یک مناسبات دوستانه شده بودند ؛ باید نشان میدادند که کارهایی که میکنند در مقابل کارهای اشرفی ها هیچ است و به حساب نمیاید, پس مجبور بودند که یا تن به کار بیشتر بدهند و یا درخواست کنند که به اشرف بروند.
فرقه ها چگونه عمل می کنند – قسمت چهارم
رهبران فرقه نیاز دارند تا شما را وادار کنند باور کنید که هیچ جای دیگری نمی توانید بروید و باز هم رستگار شوید، و حتی اگر زمانی فرقه ی آن ها را ترک کنید، به جهنم خواهید رفت. رهبران فرقه ی مجاهدین، مانند رهبران هر فرقه ی دیگری سعی می کنند اعضا را متقاعد کنند که عقیده ی سازمانی آن ها بهترین در همه ی دنیاست و متعاقباً آن ها برتر از دیگر افراد دنیا هستند چرا که رهبران شان آن ها را رستگار کرده اند و بنابراین آن ها می تواند ناجیان دنیا باشند.