مجاهدین از دیدگاه محمود دشتستانی؛ عضو جداشده از این فرقه – قسمت دوم
نشست های بزرگ تر گاهاً تا هفته ای 100 ساعت طول می کشید. در این 100 ساعت به جز وعده وعید براندازی و این که شما ایران آینده هستید و شما در راه امام زمان قدم برمی دارید و مردم ایران منتظر شما هستنـد آن هـم بـا رنگ و لعـاب های خاص خودشان بحث دیگری نمی شود. اگر کسی بگوید قصد رفتن دارم با او صحبـت می شود یـا مسئولین بالا با او صحبت می کنند که ذهن او را بچرخاند یا در جمع دوستان و رفقای قدیمی اش آورده و جمـع را وادار می کنند تا در رابطه با رفتن او حرف بزنند و نظر او را بچرخانند.
کودک پروری در فرقه رجوی
به هر حال این کودک سرای بزرگ که سازمان مجاهدین نام دارد اینگونه عده ای را اسیر خود میکند و اجازه رشد عقلی را از افراد میگیرد. شاید تعجب کنید که قدرت حل مسئله یک فرد در آنجا علی رغم بالا رفتن سنش هر روز تنزل می یابد. این هم یک راه دیگر کنترل و یک فن تشکیلاتی برای افرادی است که در آن محل آرزوی محبت و توجه را دارند اعمال میشود.
کلامی در جواب پیام تلویزیونی امیراصلان حسن زاده
پدر و مادر همان گوهران توصیه شده از سوی خداوند منان که تکریم آنان بر ما واجب شده است که راههای پر پیچ و خمی را در زندگی شخصی خود پیموده و حوادث و خاطراتی از حضور بیگانگان در همان دیار تو بچشم دیده اند اکنون آبرومندانه وبا هزینه شخصی وبا درخواستهای مکرر از مسئولین برای دریافت هر راهنمایی جهت نجات تو از سیستم مغزشویی رجوی به دیدارت شتافته اند آیا با حس غیر مسئولانه به آنها توهین کردن ذره ای از خیانت های سازمان را میتواند نزد مجامع بین المللی و داخل کشور کم کند
یادداشتهای پراکنده از طعمه خارجه دوست – سین آ
برادر قدرت: بس کن خیلی پر رو شده ای.از وقت رهبری ومسئله سرنگونی زده ای آنوقت طلبکاری؟مگر نمی دانی تو حتی یک دقیقه وقتت هم متعلق به رهبری است چه برسد به این 5 دقیقه.رحیم گفت یعنی رهبری خودش دستشویی…. برادر قدرت: گفتم خفه شو خیلی وقیح هستی حالا دیگر ذهنت را روی رهبری هم باز می کنی ذهنت را گل بگیر.
عملیات جاری و مرغ اوره ای
خواهر مسئول نشست: یعقوب برو بشین تمامی فاکت های گوشت قرمز خوردنهات را پروژه می کنی با نقطه آغاز مشخص و رهنمود عملی برای نشست فردا شب می آوری می تونی از دیگر نفرات اوره ای هم کمک بگیری.مقصود تو هم برو سر جات خوب دست رو نکردی.تو چند روز این تناقض را با خود حمل می کردی در حالیکه خود مرغی که خورده بودی را یکساعت بعد صفر صفر کردی.
چرا مجاهدین اجازه ملاقات خانواده ها با فرزندانشان را نمیدهد؟
در مورد خانواده ها سازمان مجاهدین خوب میداند که اگر اجازه ی ملاقات بدهد همه ی افراد که هم اکنون بیشتر از همیشه تحت فشارهای روحی و روانی افسرده شدند با دیدن خانواده ها حاضر نمی شوند لحظه ای دیگر در اشراف بمانند. و این برای سازمان یعنی اخر خط و هیچی.به همین دلیل سازمان به هر قیمت تلاش میکند مانع ورود خانواده ها به اشرف شوند.
فراخوان همکاری و هم اندیشی برای آزادی اسیران اشرف
، باید روانشناسان زبده و کارکشته بنشینند، تشکیلات فرقه را تحلیل و واشکافی کرده و برای آن راه حل ارائه دهند. تشکیلات فرقه رجوی بر جاهل نگه داشتن اعضا استوار است،مسلما محدوده ذهنی هزاران نفر را کنترل کردن کار ساده ای نیست، اما این امری بوده که رجوی ها تا به حال تا حدودی از پس آن برآمده اند.بنابراین برای نجات زنده گی هزاران قربانی این تشکیلات پلید، باید تلاش و همت نمود
گفتگو با آقای نصیر حیدری ـ قسمت پنجم
به نظرم نشست نقطه مثبت فقط به خاطر فریب دادن بچه های حاضر در اشرف بود تا دل آنها را به دست آورند. به خاطر اینکه قبل از این نشست آمریکائیها دو صفحه مواد حقوق بشر به سازمان داده بودند که توسط مژگان در یک نشست عمومی خوانده شد. قرار این بود بچه ها خودشان در سالن اجتماعات این برگه ها را از آمریکائیها بگیرند و امضاء بکنند به همین دلیل برای اینکه هندوانه زیر بغل بچه ها بگذارند این دوره از نشست ها را برگزار کردند
بنیاد گرائی واقعی چه کسی است – قسمت ششم
مجاهدین تمامی پنجره ها و روزنه ها ی ساختمان با بیرون را بسته بودند. تمامی سیستم ها ی برقی را به بیرون از سلول انتقال داده بودند. در روی هر درب یک دریچه کنترل قرار داده بودند. در طی شبانه روز در تمام مدت چراغ های داخل بند و سلول ها روشن بود. در بیست چهار ساعت سه بار برای دستشوئی و وضو درب سلول باز می شد، به دلیل نداشتن سیستم تهویه از سیگار کشیدن محروم بودیم. به دلیل نداشتن ساعت و دیگر وسائل هیج کس نمی توانست تشخیص بدهد که به لحاظ زمانی چه موقع است.
میزگرد نقد مناسبات حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت سی و ششم
مسئولین سازمان تبحر خاصی در بیگاری کشیدن از بچه ها در اشرف داشتند برای مثال زمانی فرماندهان در یگان ها اصرار داشتند تا افراد به دستوری که به آنها می دهند کاملا مطیع باشند و انتقاد یا اعتراض و کارشکنی نکنند با این توجیه که چارچوب ها از هم نپاشد این حرف به ظاهر منطقی بود ولی اغلب روزمرگی بود و وقت تلف کردن زیرا کارها تکراری بود.
اعلام جدایی مهرداد ساغرچی یکی از قربانیان مجاهدین از فرقه رجوی
من در سال 1370 در عملیات مروارید به اسارت نیروهای مجاهدین در آمدم و بعد از یکسال در زندان بخاطر خلاص شدن از زندان تقاضای پیوستن به مجاهدین را کردم و بلافاصله مرا پذیرفتند. من بدلیل نفرتی که از رژیم داشتم چونکه وضعیت جنگ و همینطور بلایی که بعد از جنگ بر سر خودم آمد تصمیم گرفتم در سازمان بمانم. آنجا مرا فریب دادند و امضا گرفتند که زندگی و خانواده نداریم و بعد از مدتی ورقه دیگری مبنی بر اینکه تا الی الابد نباید ازدواج بکنید و باید همسران خود را طلاق بدهید و هر چه ما گفتیم مجرد هستیم گفتند باید ذهن خودتان را طلاق بدهید
پرواز در قفس – قسمت چهارم
تا سال 76 تشکیلات طبق تعاریف سازمان متشکل از مجاهدین و نیروهای ارتش آزادیبخش بود ولی ناگهان بصورت عجیبی این تعریف در داخل اشرف (تاکید می کنم فقط در داخل اشرف) تغییر پیدا کرد. مسعود در نشستی گفت:” ما در اشرف به غیر مجاهد نمی توانیم داشته باشیم مجاهد یعنی مسئولیت پذیر ما همه شیعه علوی هستیم این اسامی که بعضی ها برای خود انتخاب کرده اند یک هدف و منظور بیشتر ندارند یعنی از زیر مسئولیت شانه خالی می کنند.”