سازمان مجاهدین خلق، کامل ترین نمونه یک فرقه مخرب کنترل ذهن است
تاکنون دو کتاب با عناوین “فرقه ها در میان ما” (1) نوشته دکتر مارگارت تالر سینگر (2) و “گسستن بندها: قدرت بخشیدن به افراد برای این که خودشان فکر کنند” (3) نوشته دکتر استیون حسن (4) را به فارسی ترجمه و منتشر کرده ام. همچنین ده ها کتاب در این خصوص از جمله کتاب معروف […]
چرا و چگونه برده فکری شدم؟!
قبلا بارها نوشته ام که انتخابم از روی جهل و نادانی و شور و شوق بود نه آگاهانه و از روی شعور، میخواهم به یک نمونه آن اشاره کنم. شبی که میخواستم از مرز رد بشم در جایی استراحت می کردیم به قاچاقچی گفتم موقع رسیدن به مرز به من خبر بده سوار اسب شده […]
روایت علی اکرامی از ۴ سال زندگی مخفی تا ۲۳ سال اسارت
کتاب ” قصه ای ناتمام برای دخترم” ، قصه زندگی جوانی ایرانی است که با آرمان های بزرگ به جایی کوچک و حقیر کشانده می شود. علی اکرامی با صداقت تمام پای در راهی می گذارد تا شاید آزادی را برای مردم سرزمینش به ارمغان بیاورد. او 4 سال زندگی مخفی در اتاقی نمور و […]
بخوان برای زندگی
کتاب، فی نفسه ارزشمند و دوست داشتنی است و دوستی بی نظیر برای انسان . خواندن، کلید ورود ما به دنیای تفکر، تخیل، تجسم و واقعیت هاست. خواندن اجازه میدهد با چشم های عمیق تری ببینیم و با گوشهای شنواتری بشنویم و سرنوشت های گذشته را در آینده به ایده آل ترین وجه تغییر دهیم […]
سازمان مجاهدین خلق؛ فرقه ای با کارکرد تروریستی
اگر از بیرون به فرقهها نگاه کنید جذاب به نظر میرسند زیرا لعابهای رنگانگ آنها مانع درک شما از ماهیت «فرقه» میشود اما زمانی که درون آنها را واکاوی کنیم زوایای دیده نشدهای را درخواهیم یافت که فرقهها نمیخواهند بدانیم. رهبران فرقهها در پی جذب فریبکارانه هستند و میخواهند تمام ابعاد زندگی اعضا را در […]
دو راهی های انتخاب – من شستشوی مغزی شده بودم
علی بیگلری نوجوان چهارده ساله ای بود که بدون اطلاع خانواده و با جعل امضای پدر به جبهه جنگ میان ایران و عراق می رود تا از مرز و بوم میهنش دفاع کند. زمان زیادی نمی گذرد که اسیر نیروهای عراقی می شود و به کمپ الرمادیه منتقل می شود. سه سال و نیم در […]
ملاقات با خانواده در اشرف – قسمت اول
بعد از سرنگونی صدام، خانواده های اعضای فرقه که سالیان متمادی بود از فرزندان خود بی خبر بودند، مطلع شدند که فرزندان شان در قرارگاه اشرف در عراق هستند. بنابراین با تمام مشکلات بخصوص در آن زمان که هنوز عراق بدنبال جنگ، کشور با ثبات و امنی نبود و کنترلش دست اشغالگران بود، دنبال دیدار […]
ماهی سیاه کوچولو و فرار از دست رجوی ها
نویسنده این مطلب به نام هزار خانی که به تازگی فوت کرد سعی داشت در چند صفحه به جهان بینی ماهی سیاه کوچولو برگرفته از کتاب صمد بهرنگی بپردازد. برایم روشن بود که نویسنده سعی دارد از همان ابتدا با فرهنگ پوسیده رجوی همه منتقدان را به خیانت تشبیه کند و او را به بت […]
ماه رمضان، ماه ماتم در درون مناسبات فرقه رجوی
هر سال ماه رمضان که فرا می رسید بچه ها عزا می گرفتند، چرا که کارها دو برابر می شد. آشپزخانه کارش دو چندان شده و شیرینی پزی هم کارش بسیار زیاد می شد. به همین دلیل از بچه ها جهت نیروی کار در اماکنی که اشاره کردم استفاده می کردند. ضمناٌ مهمتر از تمامی […]
ما مردگانی بودیم که سالها مرگ را تجربه کردیم
همه می دانیم که پس از مرگ، نمی توان به زندگی عادی برگشت. بیشتر مردم نمی دانند که دنیای مرگ چیست و افراد خیلی کمی، زندگی بسیار سخت پس از مرگ را تجربه کرده اند. در قرنی که زندگی می کنیم، این افراد دوباره زنده شده در میان ما کم نیستند و با اندکی تدبر […]
ماه رمضان، ماه عبادت یا درگیری ذهنی؟!
در طی سی سالی که زندگی و جوانی ام را در فرقه رجوی به هدر دادم و بر اساس اینکه خودم در جریان مناسبات بودم قبل از رسیدن ماه مبارک یکی از دغدغه های اسیران فرقه رجوی این بود که باز بدبختی ها شروع شد. البته این مشکلات در فرقه از یک ماه قبل شروع […]
شهادت پذیری یا شهادت گریزی؟! رسم رجوی کدام است؟
اگر به متون و ادبیات سازمان مجاهدین خلق، از گذشته تا به حال نگاهی اجمالی بیندازیم، یکی از واژه هایی که زیاد به چشم خواهد خورد “شهادت” است. پذیرش “شهادت” در اصل به منزله تسلیم ناپذیری می باشد. برخی کشورهای جهان در آیین های ارزشی خود پذیرش شهادت را در مقابل تسلیم شدن پاس می […]