سال مرگ ننگین فرقه ضد بشری رجوی
مسعود رجوی با تعدادی از عناصر سرکرده از کشور گریخته و به دامان بزرگترین تروریست جهانی و جانی مانند صدام پناه گرفت و در طول هشت سال جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران او یکی از بازوان دشمن بوده و جنایات زیادی را مرتکب شده است و بعد از سرنگونی صدام به دریوزگی افتاده و تامین امنیت خود را از کشورهای حامی تروریست خواستار شده و اما چون پاسخی نگرفته مانند موش در لانه خزیده است.
از فدا و صداقت تا دروغ و تظاهر در فرقه رجوی!
بعد از تیرباران بنیانگذاران و مرکزیت سازمان توسط شاه مسئولیت سازمان بطورخاص از فردای 22 بهمن و انقلاب ایران با مسعود رجوی شد.او که به هیچ عنوان صلاحیت بودن در این موضع را نداشت رفته رفته با گرفتن تصمیمات غلط سازمان را بکل از اهداف اولیه اش دور کرد و به منجلابی کشاند که نه را پس دارد و نه را پیش! این تصمیمات اشتباه در تمامی عرصه ها بود. چه بلحاظ سیاسی با جدا کردن خود از حاکمیت و تشکیل شورای ملی مقاومت و جذب نیروهای جدا شده از مردم ایران
جنازه رجوی در سردخانه تاریخ
مریم ومسعود رجوی مبتلا به سرطان پیشرفته و درحال مرگ هستند و بهمین خاطر برای آنها دو قبر درقرارگاه اوورسوروازحفر نموده اند _ مسعود رجوی بیش از یکماه است از کشور اردن وارد جزیره ایسلند درقطب شمال گردیده است (به علت پیشرفته شدن بیماری سرطان واحتمالا جهت معالجه) _ درگفتگوهای پشت پرده بین دولت عراق وامریکا ودولت عدن درمورد چگونگی جمع شدن قرارگاه اشرف قرار است گروهی از این افراد به کشوریمن انتقال یابند تا از آنها بعنوان مزدور جنگی علیه شورشیان حوثی استفاده گردد _ و همه رخدادها منجر به اخبار منجر به رخدادهای تعین کننده ای درسال 2011 میلادی خواهند گردید.
خیانت رجوی فاشیست به آرمان بنیانگذاران سازمان
یکی از افتخارات سازمان در گذشته این بود که مسئولین بالای سازمان از جمله مسعود رجوی آموزشهای نظامی خودشان را در پایگاههای مبارزان فلسطینی گذراندند ولی امروز کمتر کسی است که از همکاری اطلاعاتی رهبری سازمان مجاهدین خلق با سازمان اطلاعاتی اسرائیل (موساد) خبر نداشته باشد. علاوه بر این رجوی امسال در فراخوانی به مناسبت روز قدس دستور شعار نه غزه، نه لبنان را صادر می کند.
بازخوانی بیش از دودهه جنایت وخیانت ومزدوری فرقه رجوی – قسمت اول
نگاهی به برخورد های چندگانه وموضع گیریهای سرکرده این سازمان درمورد رخدادهای آن زمان نشان می دهد که مسعود رجوی گرچه درظاهر تعریف ها وتمجید ها وکاسه لیسی ها و تملق گویی های زیادی نسبت به آقای خمینی می نمود ولی درباطن آنگونه که رخدادهای دهه شصت نشان دادند نه تنها هیچ علاقه ای نسبت به جمهوری اسلامی وشخص ایشان نداشت بلکه با مخفی کردن مقداری اسلحه وسازماندهی گروهی از جوانان دنبال فرصت وبهانه ای بود که ماهیت پلید وتروریستی خودرادنشان داده
مجاهدین خلق: مارکسیست های حقیقی
سازمان مجاهدین ممکن است بتواند عده ای را با شعارهای ظاهراً دمکراتیک بفریبد اما تنها تفاوت ایدئولوژی آن با مارکسیسم، جایگزینی فرهنگ واژگان مارکسیسم با فرهنگ واژگان مجاهدین است. سیستم سازمانی همواره مبتنی بر انکار فردیت، سانسور اخبار و تفتیش عقاید، نقض حقوق فردی، نقض آزادی اجتماعی و نقض قوانین مدنی است.
تشکیلات رجوی درهیچ رده بندی ای از گروه های سیاسی نمی گنجد
می خواهیم به مجاهدین بگوییم که شما نه انقلابی هستید و نه مبارز، دولت در تبعید و القاب این چنینی از سر ما زیادی است، شما همین الان از دادن ملاقات به خانواده های مجاهدین محصور در قرارگاه اشرف ترس و وحشت دارید و با هزار سانتاژ و دخل بازی مانع از این ملاقات میشوید؟ چه رسد به مسائل مهم دیگر.
تولد ومرگ سازمان مجاهدین
همزمان با تصرف قرارگاه اشرف در 6 مرداد 88 والتیماتوم یکماهه دولت عراق مبنی بر خروج اعضای باقیمانده سازمان از خاک عراق تشکیلات متلاشی شده فرقه رجوی دیگر هیچ راه گریزی در پیش رو ندارد.زیرا سازمان بدلیل دست زدن به بیشرمانه ترین جنایت ها در حق مردم عراق بخصوص در جریان انتفاضه مردمی هیچ مشروعیتی بین مردم ندارند واز طرف دیگر بدلیل عملکرد های تروریستی حتی هم پیمانهای دروغین اروپایی هم که این روزها برای آنها اشک تمساح میریزد مایل به پذیرش آنها نیستند
از تاسیس تا تعطیلی سازمان مجاهدین
استفاده افراد مرید طوری بود که دردرون فرقه نفرات را سرکوب وشکنجه وهزارویک مارک به نفر ات می زدند وگاه همین مریدین نفر را سربه نیست می کردند ودر خارج از اشرف نیز برای خود سوزی وعملیات تروریستی استفاده می کرد. رجوی بعد از شکست در سیاسی گری خود از هیچ چیزی فرو گذار نکرد ودر اشرف با کمک صدام وسایل نظامی دریافت کرد ولی در درون فرقه به نفرات القاء می شد که یک دولت می باشد. وچون برای نفرات موجود راه برون رفت وجود نداشت مورد سواستفاده سیاسی فرقه ای رجوی قرار گرفتند.
مصاحبه با خانم بتول سلطانی – قسمت یازدهم
رجوی وقتی از زندان آزاد شد، چند سخنرانی در امجدیه و جاهای دیگر ایراد کرد. شاخصی که می توان به استناد آن ادعا کرد رجوی فاقد صلاحیت رهبری سازمان و در ادامه آنگونه که خودش ادعا کرده نماینده یک خلق در زنجیر باشد، همین بود که به محض آزادی، تمایل مفرطی به اینکه خودش را رهبر کل جنبش و انقلاب معرفی کند نشان داد و سعی داشت تا دیگران این سمت خود انتصابی او را به رسمیت بشناسند.
مجاهدین خلق از عراق به کجا خواهند رفت؟
… اکونومیست از قول این شخص می نویسد که حدود دو دهه پیش، خانواده هایی که در این اردوگاه زندگی می کردند”منحل” شدند، زوج های متاهل به اجبار از هم طلاق گرفتند و بچه های آنان به خارج فرستاده شدند و بسیاری از آنان در حال حاضر با هواداران گروه در کشورهای غربی زندگی می کنند که سرگرم پرورش این کودکان براساس عقاید مجاهدین خلق هستند که یک ناظر بی طرف از آن به عنوان”نوعی فرقه” یاد کرده است…
دلایلی بر عمق فرو پاشی فرقه مجاهدین
استراتژی مسلحانه مجاهدین نیز طوری شکست خورده که خود مسئولان این فرقه سعی دارند تا با ارائه مدارک و شواهد به غربی ها نشان بدهند که دیگر مسلح نیستند. مردان لباسهای شبه نظامی را در آورده و با پوشش رسمی و کراوات در تجمعاتشان ظاهر میشوند. در رسانه هایشان مطلقا از ارتش آزادیبخش، توپ و تانک خبری نیست. دیگر نه تنها توان حمل خمپاره به داخل ایران را ندارند بلکه به جائی رسیده اند که از صدای یک طرقه هم میترسند.