جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و یکم 28 آبان 1404
قصه علیرضا میر باقری (بخش دو)– تصمیم، تزلزل، و خنجرهایی از پشت

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و یکم

یغمایی در قسمت قبل خاطراتش، قصه علیرضا میر‌باقری را شروع کرد. وقتی گفتم می‌خواهم جدا شوم، انگار زمین زیر پای فرماندهان لرزید. دیگر خبری از تشویق و لبخند نبود. آنچه در پی آمد، لایه‌هایی بود از تهدید، نرمیِ فریبنده، و فرو رفتن آرام در باتلاق وفاداری ساختگی. اولین کسی که مقابلم ایستاد، جمال ناطقی بود. […]

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصتم 26 آبان 1404
قصه علیرضا میر‌باقری (بخش یک) – آغازی بر داستان جدایی امیر

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصتم

کمی بعد از آن‌ که در مرکز جدید در اشرف مستقر شدیم، تقسیم مسئولیت بین واحدهای مختلف پایگاه انجام گرفت. واحد ما مسئولیت راه‌اندازی یک باغچه‌ بزرگ برای پرورش سبزی‌های مورد استفاده در آشپزی ایرانی را بر عهده گرفت؛ از جمله نعناع، ریحان، جعفری و تره. گروه علیرضا میر‌باقری که من هم عضو آن بودم، […]

blank
blank
blank