شنبه, ۱۵ آذر , ۱۴۰۴
جمع شدن اشرف گامی مهم درراه مبارزه باتروریسم 26 آذر 1388

جمع شدن اشرف گامی مهم درراه مبارزه باتروریسم

پایگاه اشرف نه تنها مرکز فرماندهی تروروتروریسم طی بیش از دودهه اخیرعلیه مردم وکشور ایران بوده است بلکه از سال 2003 به مرکزی جهت آموزش _ سازماندهی_ تجهیز تروربست های بعثی والقائده نیز بشمار می رفته است _ گروه تروریستی رجوی با سرنگونی صدام پدرعقیدتی وپشتیبان اصلی خود راازدست داد و وجود وموقعیت خود دراین کشور را متزلزل وشکننده یافت ولذا بانزدیکی وارتباط تنگاتنگ با عوامل حزب منحله بحث مبارزه ومقابله بادولت منتخب مردم عراق را دردستور کارتشکیلاتی خود قرارداد _ ودراین راستا بعنوان حامی ترور وتروریسم کور درعراق گردید

آخرین کارت بازی مسعود رجوی راه انداختن فاجعه انسانی در اسارتگاه اشرف 25 آذر 1388

آخرین کارت بازی مسعود رجوی راه انداختن فاجعه انسانی در اسارتگاه اشرف

مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو به هول و ولا افتاده و به دست و دامان آمریکا و اروپا و سازمان های حقوق بشری افتاده اند، اما غافل از آنکه اینبار آنقدر حرکت دولت عراق سنجیده است که حتی دولت آمریکا و سازمان های حقوق بشری هم نتوانستند با آن مخالفت کنند و آمریکا اعلام کرد که اگر دولت عراق میخواهد طرح خود را برای جابجایی ساکن اردوگاه اشرف در عراق را اجرا کند، میبایست طبق موازین قانونی و انسانی عمل کند.

آرمان یا حماقت، شکنجه در قرارگاه اشرف – قسمت هشتم 23 آذر 1388

آرمان یا حماقت، شکنجه در قرارگاه اشرف – قسمت هشتم

وقتی از زندان مخوف اشرف به قرارگاههایمان منتقل و وارد یگانها شدیم مستمراً برایمان به اصطلاح به پا می گذاشتند و شدیدا تحت نظر بودیم در همین به پا گذاشتن ها یک نفر را فرستاده بودند از من حرف بکشد او کامبیز نام داشت. در یکی از روزها کامبیز به سوی من آمد و بعد از احوالپرسی گرم گفت: پرویز احمدی (در دوران چک امنیتی حین بازجویی و شکنجه کشته شد) خیلی آدم آقائی بود و خیلی مهربان.

خاطرات مرضیه قرصی – قسمت بیست و ششم 19 آذر 1388

خاطرات مرضیه قرصی – قسمت بیست و ششم

در قرارگاه اشرف مسئولین سازمان مرا به خاطر بازگشت به ایران خیلی ترسانده بودند به من مدام تلقین می کردند: اگر به ایران بازگردی شکنجه خواهی شد به زندان خواهی رفت و فرزندت را به تو نخواهند داد. به این جهت به نماینده صلیب از دغدغه هایم گفتم: در صورت بازگشت به ایران اتفاقی برای من نخواهد افتاد؟ آیا شما در ایران دفتر نمایندگی دارید؟ اگر بلایی به سرم آمد کسی است که کمک کند یا در آنجا کشته خواهم شد؟ واقعیت این بود هنوز تاثیر القائات مسئولین سازمان از بین نرفته بود. گاهی اینگونه تصور می کردم و به اصطلاح برای خودم بریده بودم که یک بار سعید را می بینم و می میرم و دیدن فرزندم حتی برای یک بار ارزش مردن را دارد.

آیا عراق مانع ورود دارو به کمپ اشرف است؟ 19 آذر 1388

آیا عراق مانع ورود دارو به کمپ اشرف است؟

تعدادی کمتر از ده نفراز این بخت برگشتگان بمرض سرطان مبتلا و نیاز به شیمی درمانی دارند و حدود 120 نفر در ماجراجوئی ورود قانونی نیروهای عراقی به کمپ اشرف دچار نقص عضو شده اند. این خبرها بواقع تکاندهنده است که چرا رهبری فرقه تا این اندازه نسبت به سلامتی و حفظ جان نیروهای خود بی اعتناء و بی تفاوت است و از مریضی انها هم می خواهد بنفع اهداف تروریستی و ادامه سکونت در عراق استفاده نماید.

نادر رفیعی نژاد نماد شکنجه و خشونت در میان مجاهدین 14 آذر 1388

نادر رفیعی نژاد نماد شکنجه و خشونت در میان مجاهدین

نادر رفیعی نژاد مرد. این خبر برای بسیاری از جدا شدگان و کادرهای تشکیلاتی با سابقه مجاهدین سخت معنا دار بود چرا که نادر رفیعی نِژاد در دوران موسوم به چک امنیتی و قبل و بعد آن در شکنجه مستمر و وحشیانه نیروهای مجاهدین در قرارگاه اشرف نقش بسزایی داشت و به این خاطر در ذهنیت اغلب کادرهای تشکیلاتی مجاهدین یک عنصر فراموش ناپذیر بود. نادر رفیعی نژاد در میان عناصر مجاهدین نماد و سمبل اطاعت کورکورانه از رهبری عقیدتی (مسعود رجوی) و شکنجه و سر به نیست کردن همتایان و همرزمان خود با توسل به اتهام های بی اساس و شیوه های تیهکارانه بود.

ملاقات خانواده های انجمن نجات با جمعی از نفرات بازگشتی مازندران – قسمت دوم 10 آذر 1388

ملاقات خانواده های انجمن نجات با جمعی از نفرات بازگشتی مازندران – قسمت دوم

آقای شبانی نیز در ادامه بحث بیان داشت:این که رجوی برای جان افراد ارزشی قائل نیست و همه چیز را در سازمان بر اساس پیشبرد اهداف فرقه ای خودش می بیند برای همه کسانی که در سازمان بودند کاملا واضح است اگر به جریان دستگیری این 36 نفر که 72 روز در نزد عراقی ها در شهر خالص و بغداد بودند نگاه کنیم خوب متوجه می شویم که چگونه رجوی افراد را در راه اهداف خودش خرج می کند.

چرا رجوی حاضر به کنده شدن از اشرف نیست 09 آذر 1388

چرا رجوی حاضر به کنده شدن از اشرف نیست

بهترین جا برای این که رجوی بتواند اعمال قدرت کرده و قدرت طلبی خود را پیاده کند ایجاد یک فرقه و سکت جدا از مردم و جامعه است. در همین راستا اگر به مناسبات افراد فرقه حتی در خارج از عراق هم توجه کنید متوجه می شوید که آنها با نفرات خاصی در ارتباط بوده و محدودیت های سنگینی در ایجاد ارتباط با افراد خارج فرقه داشته و به ندرت و آن هم تحت شرایط خاص به آنها اجازه داده می شود که شبی را خارج از خانه های مشخصی که متعلق به فرقه است بگذرانند.

حصار ذهنی اسیران اشرف، بزرگترین مانع دیدار خانواده ها 08 آذر 1388

حصار ذهنی اسیران اشرف، بزرگترین مانع دیدار خانواده ها

خانواده های دردمند مشقات سفر دور و دراز را بشوق دیدار عزیزانشان تحمل کردند اما سرپرست های پادگان با انواع شیوه های روانشناسانه و تحکم تشکیلاتی مانع شدند تا ساکنین اشرف والدین خود را ملاقات نمایند و جالب این است که کناه ممانعت این ملاقات را بگردن عراقی ها انداختند وبرگی که سالها مجاهدین با آن…

میزگرد نقد مناسبات حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت سی و پنجم 04 آذر 1388

میزگرد نقد مناسبات حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت سی و پنجم

در نشست جمعی معصومه ملک محمدی یا رقیه عباسی یا پروین صفایی یا فهیمه در جمع افراد حاضر می شدند کنار ما می نشستند و فردی را در جمع نشانمان می دادند و می پرسیدند چه کسی انتقاد به این فرد دارد؟ معمولا اغلب افراد برای انتقاد دست بلند می کردند کسی جرات نمی کرد دست خود را بلند نکند. که در غیر این صورت به ما می گفتند: این کسی که مایل نیست انتقاد کند تافته جدا بافته میان مجاهدین شده است و زیر تیغ می رفت

مسعود رجوی: چقدر می دهی مزدوری کنم 03 آذر 1388

مسعود رجوی: چقدر می دهی مزدوری کنم

بعد از سرنگونی صدام، رجوی به فکر چاره جویی افتاد تا برای ارباب جدیدش خوش رقصی کند واین بار به جای دینار معامله تبدیل به دلار شد و به جای سید الرئیس، مستر جورج آمد. فرقه رجوی زود درعرض یک شب کانال عوض کرد و به تغییر چهره پرداخت وبه خط استراتژی رنگ و لعاب تازه دادند و با دلارهای دریافتی از مسترجورج مهمانی های لوکس ومفصلی برای آمریکایها ترتیب میدادند

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت سیزدهم 01 آذر 1388

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت سیزدهم

. نشست بازسازی تشکیلات اولین نشست ما بعد از فروردین سال 84 بود. به صورت لایه ای از سراسر سازمان در سالن اجتماعات با مسئولیت خانم پروین صفایی و خانم صدیقه حسینی بمدت یک ماه برگزار شد. ما هفته ای سه یا چهار جلسه صبح یا بعد از ظهر بمدت 4 تا 5 ساعت نشست داشتیم. ادامه نشست ها در FM ها در صبح و بعد از ظهر برگزار می شد. یعنی در پایان یا قبل از نشست، با FM مان که مهناز گرامیان بود، نشست توجیهی داشتیم.

blank
blank
blank