جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت نهم 21 آذر 1386

تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت نهم

بعد از اینکه ترتیب کارها را دادیم از قسمت فرماندهی پیام آمد کلیه وسایل فردی خود را آماده کرده برای مدتی به حمرین خارج از قرارگاه برویم. چادر و مواد غذایی و حتی آشپزخانه را هم به آنجا منتقل کردند. هر یگان در حمرین برای خودش چادر مستقل داشت.

نقد مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت ۲۰ 18 آذر 1386

نقد مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت ۲۰

افسردگی مرض شایع در بین ما بود. ولی اینجا در ایران در میان خانواده خودم، بستگانم، شهرم، وطنم و ملتم احساس خوشبختی می کنم چون یک انسان آزادم. فردیت مرا کسی پایمال نمی کند. من خودم هستم. آدم آزادی هستم و واقعا نمی خواهم این آزادی و راحتی را با هیچ چیز عوض کنم.

برای آمدنت به آغوش گرم خانواده دعا می کنیم 18 آذر 1386

برای آمدنت به آغوش گرم خانواده دعا می کنیم

اگر می توانی با خانواده ات تماس داشته باش، مجید جان به آغوش خانواده ات برگرد. ما با تمام وجود خواستار بازگشتت هستیم. به خاطر پدرت برگرد که بیشتر اوقات گوشه گیری می کند و با کسی صحبت نمی کند و همیشه به فکر برگشتن تو می باشد و دعای شب و روز اوست که برگردی.

گفتگو با آقای غلامرضا شیردم عضو سابق فرقه مجاهدین – قسمت دوم 13 آذر 1386

گفتگو با آقای غلامرضا شیردم عضو سابق فرقه مجاهدین – قسمت دوم

آیا در پذیرش خودتان را با مناسبات سازمان وفق دادید؟ در پذیرش چه گذشت؟ در طول یک سالی که ما در پذیرش بودیم با مسئولین پذیرش خیلی اختلاف داشتیم اختلاف ما بر سر مسائل سیاسی و ایدئولوژیکی بود و نیز بر سر رفتار غیر انسانی مسئولین پذیرش و قوانین ظالمانه ای که آنها در آنجا داشتند معمولا درگیر می شدیم

گفتگوی صمیمانه با یکی از هواداران بازگشتی از اروپا 13 آذر 1386

گفتگوی صمیمانه با یکی از هواداران بازگشتی از اروپا

بدلیل حضورم در سلول عمومی نفرات دیگر رویم کار کردند وانگیزه بیشتری گرفتم، تا اینکه بعد از آزادیم فضای عجیبی ایجاد شده بود وکسی بامن نمی چرخید و خود را تنها احساس می کردم. س: چطور شد از ایران خارج شدید؟

نامه انجمن ایران سبز به سر دبیر روزنامه”سونسکا داگ بلادت” سوئد 12 آذر 1386

نامه انجمن ایران سبز به سر دبیر روزنامه”سونسکا داگ بلادت” سوئد

از این رو این خبر منتشر شده از این روزنامه چیز جدید نبوده است که باعث به هم ریختگی این سازمان شود بلکه نقض پیوسته و دائمی حقوق انسان که توسط سازمان مجاهدین خلق اعمال میشد و میشود بارها از طرف جداشده گان از این سازمان و حتی توسط دولتها، سازمان های حقوق بشری به نقد کشیده شده است و در رسانه ها و هم از طرف سازمان های انسانی انعکاس پیدا کرده است

منطق ارتجاعی دفاع از قربانی را تهمت میخواند 11 آذر 1386

منطق ارتجاعی دفاع از قربانی را تهمت میخواند

من شعر شیرین و پر از ادب زری خانم از دنیا بی خبر را خواندم نمک به زخمهایم پاشید.زنان اسیر شده در اشرف همگی از باشرفترین و مقیدترین زنانمان یودند که به جرم همین آبرو و شرفشان در دام این فرقه کثیف گرفتار شدند. یک زن مقید میتواند حال و روز این عزیزان را درک کند. شما میگویید که این زنان مدافع حق اون زن ایرانی هستند که توی خیابون به خاطر حجاب آنچنانی و چنان آرایش غلیظی بهش تذکر میدن

تظاهرات فرقه مجاهدین در سوئد نشانه ضعف و اعتقاد به شانتاژ 08 آذر 1386

تظاهرات فرقه مجاهدین در سوئد نشانه ضعف و اعتقاد به شانتاژ

در آخرین گزارش وزارت امور خارجه امریکا ضمن تروریست خواندن این جریان به ماهیت فرقه ای و خطرناک آن نیز اشاره شده است و اکنون سازمان مجاهدین به نشانه ضعف و برای سرگرم کردن افراد نا امید و سرگردان و بی آینده ای که در قرارگاه اشرف به امید واهی سرنگونی و احتمال حمله امریکا به ایران به انتظارنشسته اند

نقض حقوق بشر در مناسبات فرقه تروریستی رجوی – قسمت ۹ 06 آذر 1386

نقض حقوق بشر در مناسبات فرقه تروریستی رجوی – قسمت ۹

مهران کریم دادی: بله، دقیقا این عبارت را بکار می بردند که در مناسبات حلقه ضعیف شدی و در همه مسائل ضعف داری یا اگر در عملیات جاری شرکت نمی کنی پس داری با یکی دیگه محفل می زنی و شعبه سپاه پاسداران را در اینجا باز کرده ای و تو شدی شعبه سپاه پاسداران همه اون مارک هایی که می زدند روش های فشار روانی بود و به کار می بردند.

تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت هشتم 03 آذر 1386

تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت هشتم

در تمرینهای نظامی و مانور جمعی که همه یگانها و نیز یگان توپخانه ما هم در آن شرکت داشت به کارائی ما نمره می دادند. تا اینکه مجددا سازماندهی ها عوض شد و یگان من دوباره تغییر کرد. حتی مقر ما نیز عوض شد و من به مقر 14 منتقل شدم. و اینبار نرگس طریقت فرمانده یگان من شد. نسرین فیض طبق روال قبل فرمانده قبضه شد مرا نیز دوباره فرمانده قبضه کردند و محاسبگر ما نسرین ستارالعیوب و دیده بان ما مریم قریشی شد.

آقای رجوی! دیدی بازی زمانه را 01 آذر 1386

آقای رجوی! دیدی بازی زمانه را

آری! تلخ است و گزنده! رهبر خاص الخاص مجاهدین در اوج خفت و خواری مثل نوکری که سر هر ماه دست به سینه بر درگاه ارباب خود بایستد تا جیره و حق الزحمه بندگی اش را بگیرد، اجرت خیانت به ملت و وطن خویش را به نام سهم مجاهدین دریافت می نمود اما یادمان نمی رود که همین رهبر بی نجابت، حتی کودکان یتیم سازمان را در خیابان های اروپا و امریکا به گدایی وامی داشت تا آسان تر بتواند ژست استقلال مالی بگیرد. یعنی دقیقا” در همان شرایطی که هر ماه میلیون ها دلار پول نقد از سوی دستگاه امنیتی عراق فی المجلس تحویل رجوی می شد، در همان لحظه دهها کودک و صدها دختر و زن از هواداران سازمان با در دست داشتن آلبوم عکس های کشته های سازمان از رهگذران اروپایی سکه های بی ارزش را برای پیشبرد امور مقاومت ایران گدایی می کردند

گفتگو با آقای غلامرضا شیردم عضو سابق فرقه مجاهدین – قسمت اول 30 آبان 1386

گفتگو با آقای غلامرضا شیردم عضو سابق فرقه مجاهدین – قسمت اول

غلامرضا شیردم: من ساکن شاهین دژ از شهرهای استان آذربایجانغربی بودم. شغل من شیرینی پزی بود و در شغل خودم موفق بودم. در آن موقع یعنی دهه هشتاد همسر و سه فرزند داشتم تا اینکه برای کسب درآمد بیشتر با یکی از دوستانم به شهر چابهار رفتم و در آنجا مشغول به کار شدم.در آن شهر تحت تاثیر تبلیغات نادرست فردی به نام ماجد که رابط سازمان بود قرار گرفتم با ماجد در چابهار آشنا شدیم ماجد به ما پیشنهاد کرد برای کسب درآمد بیشتر از کشورهای اروپایی پناهندگی بگیریم

blank
blank
blank