جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
تنها رنجی که داریم دوری شماست 05 شهریور 1387

تنها رنجی که داریم دوری شماست

فرزندم این چه دسته ای است که آدم نمی تواندفرزند خودرا سالهای سال نتواند ببیند. پدرومادراین همه زحمت برای بزرگ کردن فرزند خود بکشند ولی نتواند فرزند خودرا ببیند. آخرپدرومادرچه گناهی کرده اند. تمام دوستان وهم خدمتی توآمده اندومشغول زندگی هستند. نمیدانم آمدن توچه مشکلی دارد. من بدلیل لرزش دست ومشکل مغزی نمیتوانم آنچه دلم میخواهدبنویسم. نمیدانم تورا خواهم دید یا نه؟

دوست داریم دوباره به آغوش خانواده ات بازگردی 29 مرداد 1387

دوست داریم دوباره به آغوش خانواده ات بازگردی

عموجان از اینکه شما را چندین سال ندیدیم بسیار ناراحت هستیم دوست داریم مثل گذشته همانطوریکه به همه خانواده ات سر می زدید و از حال همه جویا می شدید دوباره به آغوش خانواده ات بازگردی. عمو جان تو که آدم سیاسی نبودی، کاشکی بدون مشورت با خانواده ات دست به چنین کاری نمی زدید.

یادی از بانوی آواز ایران خانم مرضیه 20 مرداد 1387

یادی از بانوی آواز ایران خانم مرضیه

عدم آگاهی این بانوی آواز وترانه ایران ازماهیت فرقه رجوی باعث شد تا ایشان طعمه لذیذی برای این فرقه ضدمردمی گردد…. فرقه رجوی پس از تماس باایشان درایران ودادن اطلاعات غلط ودروغین درباره سازمان امکانات خروج ایشان از ایران را با شرط پیوستن به فرقه فراهم نمود… فرقه جنایتکار رجوی از همان روز های نخست ورود مرضیه به فرانسه یک دیوار امنیتی به دور ایشان کشید تا بتواند با سواستفاده از این خواننده محبوب قدیمی برای فرقه خوراک تبلیغاتی فراهم آورد

مجاهدین، تصویری که آرام محو می شود 10 مرداد 1387

مجاهدین، تصویری که آرام محو می شود

پر واضح است خانم امیری خواهر دلسوز آقای علیرضا امیری که برادرش نه سال است تحت اسارت رهبران مجاهدین قرار دارد همانند سایر اعضای خانواده های عضو انجمن نجات که عزیزان و بستگان دلبندشان سالهاست در اسارت تروریست های مجاهدین در بیابانی بد آب و هوا و در محیطی کاملا نامساعد و شرایطی سخت بسر می برند در تلاشی مدام و مستمر جهت رهایی او خواهد کوشید و ماهیت بیرحم و بی احساس رهبران مجاهدین را نزد ارگان های جهانی ذیربط و نهادهای حقوق بشری بین المللی آشکار خواهد نمود.

درفراق تو میسوزد ومیسازد ولی زیاد ابرازنمیکند 25 تیر 1387

درفراق تو میسوزد ومیسازد ولی زیاد ابرازنمیکند

مامان تا زمانیکه اززنده بودنت خبرنداشت اسم برادرزاده اش را حسین گذاشت ولی بعد ازاینکه شنید زنده ای، درفراق تو میسوزد ومیسازد ولی زیاد ابرازنمیکند…

بیرحمی رهبران مجاهدین تا کی 20 تیر 1387

بیرحمی رهبران مجاهدین تا کی

نمی دانی که ما پدر مادرت چقدر نگران شما هستیم، چقدر عذاب می کشیم، چقدر صبر بکنیم، چقدر گریه کنیم، باور کن شب و روز نداریم. خواهش می کنیم که بیایی و ما را از این دوری نجات دهی تا کی جدائی و غربت. ما پدر و مادرت روزی نیست که به فکر شما نباشیم.

تا آخرین لحظه منتظر شما ها هستیم 08 تیر 1387

تا آخرین لحظه منتظر شما ها هستیم

کیا و مهربان عزیزم حالتان چطور است امیدوارم که همیشه سلامت و تندرست باشید غرض از مزاحمت برای اینجانبان احوالپرسی و سلامتی شما ها است و این دومین بار است که برایتان نامه ی می دهیم خبر سلامتی شما را وقتی برای بار اول از طریق انجمن نجات گیلان شنیدم بی نهایت خوشحال و سر فراز شدیم

دوری تو بسیار آزارمان می دهد 06 تیر 1387

دوری تو بسیار آزارمان می دهد

علی جان به خودت فکر کن که چه سال های خوب جوانی در کجا و با چه افکاری گذشت. چه قدر من و مادرت چشم انتظار تو باشیم. لااقل به من و مادرت فکر کن که برای یک بار هم که شده در اواخر عمرمان تو را در اغوش بگیریم. پسرم به تو قول می دهم هر کاری که از دست ما بر می آید کوتاهی نمی کنیم و برای آزادی و برگداندن تو به وطن عزیز از هیچ کاری دریغ نمی کنیم…

اندیشه ی منفی، ناکامی منطق مجاهدین 01 تیر 1387

اندیشه ی منفی، ناکامی منطق مجاهدین

محتوای دومین نامه ی خانم کلثوم رجایی مادر آقای یعقوب یوسف زاده خطاب به فرزند محبوبش که مدت بیست سال است از شنیدن حتی صدای ایشان، به علت اعمال محدودیت های تشکیلاتی از سوی رهبران مجاهدین محروم مانده است. حاکی از واقعیات تلخ و گزنده ای ست که در مناسبات فاشیستی مجاهدین بوضوح به چشم می خورد.

آخرین آرزو در واپسین لحظات عمر 13 خرداد 1387

آخرین آرزو در واپسین لحظات عمر

با آرزوی تندرستی برای شما ازدرگاه خداوند سبحان، خدمتان عرض کنیم که تا چند مدت قبل ما هیچ اطلاعی ازتونداشتیم وفکرمیکردیم که درتصادف ازبین رفته ای ویا دزدیده شده ای و.. چون هیچ نشانی ازتوپیدا نکردیم ونا امید شده بودیم. ولی اکنون لطف خدا شامل حال ما شده وازطریق انجمن نجات خبرسلامتی تورا شنیده ایم وروزانه صدها باربه درگاه خدای متعال سرسجده فرود می آوریم وشکرش می گذاریم وبی صبرانه انتظاردیدن تورا می کشیم…

از اندیشه ی منفی تا اندیشه ی مثبت 13 خرداد 1387

از اندیشه ی منفی تا اندیشه ی مثبت

لذا اینبار ما تصــمیم گرفته ایم بدون نگرانی و با خیال راحت و آرامش شما را توسط سازمان ملل به کشور برگردانیم دل همه ما به تو تنگ شده و بویژه من همواره به یاد تو بوده و هستم و حداکثر سعی و تلاش خود را کرده و میکنم تو را انشاء ا… به ایران برگردانم از جهت محل زندگی و شغل نیز نگران نباش همه اش را برایت تهیه می کنیم – فقط یک سوال مهمی از مسئولین سازمان شما دارم که این چه خلق دوستی است که اجازه تماس حتی تلفنی را به تو نمیدهند تا یک خانواده ی بزرگ از نگرانی چندین ساله (حدود 19 سال) خارج شوند و اگر یک ذره انسانیت دارند اجازه دهند اولاً با ما تماس آزاد داشته باشی و دوماً به میل و رغبت خودت و با کمک ما به کشورمان برگردی

مادر در نزد من است اما دلتنگ شماست 12 خرداد 1387

مادر در نزد من است اما دلتنگ شماست

دلتنگ قراردادن والدین در هیچ کجای قرآن نیامده و در هیچ آیه ای هم نازل نشده است و این از حداقل حقوق هر فرد است که شما از آن بی بهره اید برادر من اگر به تاریخ یک قرن گذشته ایران برگردیم گروههای مشکوک سر در آورده یا در گروههای با سابقه نفوذی هایی از سرویس های اطلاعاتی غرب جنایتکار نفوذ کرده و در نهایت تبدیل به گروه ضد مردم شده است. یک صد سال قبل گروه (دولت آزاد ایران) دست پرورده دولت بریتانیا مهره مرموز میرزا کریم خان دشتی را بر آن قرار داده که حتی میرزا کوچک خان جنگلی قبل از تشکیل نهضت جنگل خود و تعدادی از افراد خود مشغول خدمت در آن بودند.بعد از معلوم شدن این مهره مرموز این مرد گرانقدر از آنها جدا شده و نهضت جنگل را تشکیل دادند خلاصه سرت را درد نیاورم نامه من به پایان رسیده و خدا حافظی می کنم.

blank
blank
blank