نامه بهمن هاشمی به برادرش فرزین هاشمی عضو کمیسیون خارجه فرقه رجوی
فرزین جان سلام من تا به حال چندین نامه برای شما نوشتم ولی متاسفانه شما جوابی به من ندادید. قبلا گاه گاهی تماسی با من می گرفتی، چرا تماسهایت را با من قطع کردی؟! من برادر شما هستم. تا آنجایی که من خبر دارم شما از بقیه جدایی و به اینترنت دسترسی داری، حتما نامه […]
نامه حسین مملوکی به برادرش جعفر مملوکی در مقر مجاهدین در آلبانی
جعفر جان سلام امیدوارم حالت خوب باشد. مدتی است از شما خبر ندارم. بعد از چندین سال ارتباطی با من گرفتی و مدتی است که ارتباط خود را با من قطع کردی و من نگران شما هستم . بعد از چندین سال که با من ارتباط گرفتی خیلی خوشحال شدم. ارتباط خود را با من […]
دلنوشته خانم حمیده آغاسی به برادرش محمد رضا آغاسی
سلام به روی ماهت محمد رضا جان خوبی داداشی جونم . امیدوارم حال دلت خوبه باشه. مادر و برادران و خواهرانت خوبند و برایت سلام گرم میرسانند و از راه دور صورت ماهت را میبوسند. محمد رضا جان دل خانواده، فامیل ، دوستان و آشنایان برایت تنگ شده و همه جویای احوال تو هستند و […]
پدر جعفر بابایی نژاد: جعفر جان چشم انتظاری مرا خسته کرده
اینجانب علی اکبر بابایی نژاد پدر جعفر بابایی نژاد اسیر در فرقه رجوی موسوم به مجاهدین خلق هستم. من یک فرد ایرانی هستم و یک کشاورز که اصلا اهل سیاست نبوده و نیستم. نظریه پرداز هم نیستم تا نظر بدهم. فردی بی سواد اما پدری که سالها در انتظار دیدن فرزندش با بیماری دسته و […]
برادر داریوش رستمی: خبر داری این چندمین نامه ایست که برایت می نویسم
سلام داریوش ، امیدوارم حالت خوب باشد. چندین سال است شما را ندیدم! کجایی داریوش؟ چرا با من تماس نمی گیری؟ من فقط می خواهم از اوضاع و احوالت با خبر شوم. من برادرتم! خبر داری این چندمین نامه ای ست که برایت ارسال می کنم! خودت را انداختی در یک دام و کاری نمی […]
برادر حسن رضایی: امیدوارم روزی تماس بگیری و بگویی آزاد زندگی می کنی
حسن جان سلام. احوال شما؟ حالت چطور است. با ما تماس نداری و من دل تنگ شما شده ام. با توجه به شیوع ویروس کرونا نمی دانم وضعیت جسمی ات چگونه است . تماسی با ما بگیر و من و خانواده ات را از نگرانی در بیار. مادرم همش به فکر شماست و می گوید […]
نامه عبدالحسین یگانه به خواهرش طیبه یگانه در آلبانی
سلام طیبه . حالت خوب است؟ من برادرت هستم . نامه برای شما می نویسم بلکه تماسی با من بگیری. چندین سال است شما را ندیده ام دلم می خواهد صدای شما بگوشم برسد، هر چه باشد ما خواهر و برادریم. نمی دانم به لحاظ جسمی در چه وضعیتی هستی؟ مراقب خودت باش . آیا […]
نامه مجتبی نوری به برادرش حمید رضا نوری در کمپ مجاهدین در آلبانی
سلام امیدوارم که حال شما خوب باشد .بعضی وقتها با خودم می گویم که چرا حمید رضا تماسی با من نمی گیرد؟ چرا تماسی با پدر پیرش نمی گیرد؟ لااقل با پدرش تماس بگیرد و احوالی از او بگیرد . حمید رضا من برادرت مجتبی هستم. از شما دل گیرم پدرم از شما دل گیر […]
نامه برادر چشم انتظار محمد مهدی ثابت رستمی
سلام خدمت برادر عزیزم برادر خوبم محمد مهدی ثابت رستمی بالای چهل سال است که کل خانواده چشم انتظارت هستند . چهل سال از خانواده ات دوری می کنی و چهل سال چشم براهت هستیم و چهل سال صدای گرمت را نمی شنویم و چهل سال چهره زیبایت را نمی بینیم. چرا ؟ برادر جان […]
نامه خانواده گل ریزان به عباس گل ریزان در کمپ مجاهدین در آلبانی
عباس سلام ما خواهران تو هستیم خوبی؟ سلامتی؟ ما همیشه منتظر تماس تو هستیم. چرا با ما تماس نمی گیری؟ چندین سال است از تو خبری نداریم. ما برای شما نامه می نویسیم و با خودمان می گوییم شاید عباس نامه های ما را بخواند و به یاد ما بیفتد و تماسی با ما برقرار […]
نامه سید مهدی فاطمی به خواهرش اعظم فاطمی در کمپ مجاهدین در آلبانی
اعظم جان سلام . حالت خوب است؟ من هر موقع دلم برای شما تنگ می شود نامه ای برای شما می نویسم و با نامه نوشتنم به شما نزدیک می شوم. شماره ای از شما ندارم که با شما تماس بگیرم. ارتباط با شما را خیلی دنبال کردم ولی متاسفانه موفق نشدم. شما چرا با […]
منتظر روزی هستم که خبر برسد دخترت شکوه خودش را نجات داده
سلام امیدوارم که حالت خوب باشد. شکوه چرا جواب نامه های مرا نمی دهی؟ چرا با من تماس نمی گیری و مرا از نگرانی نسبت به خودت در بیاوری؟! در کجا زندگی می کنی که جرات نمی کنی برای خانواده ات نامه ارسال کنی و یا با پدر و مادرت تماس تلفنی برقرار کنی . […]