چه کسی می تواند قضاوت کند
وقتی که تاریخچه عملیات را مرور می کردم به یک نکته مهم برخوردم. و اینکه در عملیات تروریستی سازمان، چه کسی مشخص میکند که آن فرد را بایستی ترور کرد؟ و با توجه به اینکه این حکم بدون حضور متهم و وکیل مدافع مشخص می گردد، مجرم بودن فردی که ترور خواهد شد چگونه مورد بررسی قرار خواهد گرفت؟ خیلی فکر کردم. که بالاخره در این جنگ چه معیاری برای مشخص کردن خلق و ضد خلق داریم. و چه قانونی در اینجا حکم می کند.
خشونت تروریستی زاییدهی استکبار سیاسی است
رجوی در پیام نوروزیاش چند واژهی دیرینه که از زیرساختهای تفکر مجاهدین در قبال روحانیت و بهتبع آن در قبال انقلاب ایران و نظام جمهوری اسلامی میباشد را با غلظت بیشتری تکرار کرده است. واژههایی منبعث از ایدئولوژی رجوی که ذات و جوهرهی آن چیزی جز خودبرتربینی و استکبار نیست. گویی رجوی راه نجات خود را در فرو رفتن هرچه بیشتر در ایدئولوژیای میبیند که بهسبب اعتقاد به آن، گرفتار منجلاب کنونی شده و غرق در بحرانهای کنونی است. در این نیز عبرتی است که بر اساس سنن الهی، طغیانگران را کور و کر میسازد که از فهم نفع و ضرر خود نیز ناتوان هستند و تشنگی آنها در پی هر سراب بیش از پیش میشود.
فرقه ی رجوی همه ی فاکتورهای فرقه بودن را دارد
برای این که گروه یا دسته ای را فرقه بنامیم، باید جدای از مخالفت ها یا اعتراضات به بررسی ویژگی های فرقه و تطبیق آن با گروه مورد نظر بپردازیم تا به صورت علمی مشخص شود که آن گروه فرقه است یا نه؟ حال باید ببینیم ویژگی فرقه چیست و تا چه حد با گروه رجوی مطابقت دارد؟ براساس نظرکارشناسان ومحققان ویژگی های فرقه عبارتند از:
یمن؛ مقصد احتمالی مجاهدین آواره
اخیراً مقامات عرب به توافق رسیدهاند که یمن با سران معتادش به”قات” * پذیرای سازمان مجاهدین خلق ایران شود. این توافق در سطوح عالی و بهطور کاملاً سری گرفته شده است. آنها به خیال خود قصد موازنهی قدرت در منطقهی خاورمیانه و کشورهای خلیج [فارس] را دارند. این امر را میتوان دومین توطئهای بهشمار آورد که جمهوری یمن از زمان سقوط بتشان تاکنون انجام میدهند. توطئهی اول آنان پناه دادن به بازماندههای رژیم بعث در خاک کشورشان بود و این بار دومی است که سران آن که به نظر میرسد بهخاطر مصرف”قات” از درجهی هوشیاری طبیعی برخوردار نیستند، قربانی کشورهای خلیج فارس میشوند
چهارشنبه سوری مراسمی باستانی یا اعتراض
مدت هاست که رهبران فرقه و هوادارانشان مدام تلاش می کنند تا نام مجاهدین را از لیست گروه های تروریستی حذف کنند و معمولاً دلایلی باطل و بی اساس ارائه می دهند مبنی بر این که فرقه ماهیت تروریستی نداشته و اگر هم داشته الان دیگر ندارد. هر گونه اقدامی می کنند برای این که نشان دهند تروریست و خشونت طلب نیستند، اما خوب می دانیم که وقتی رفتار یا عملی جزء ماهیت و ذات چیزی باشد، تغییر نمی کند، بارها گفته ایم که اگر فرقه مدت کوتاهی است که عملیات تروریستی انجام نداده به واسطه ی این است که خلع سلاح شده اند و امکان انجام چنین عملیات هایی را ندارند وگرنه عقیده و تفکر آنان همان است که بود!
بازگشت فرقه رجوی به خشونت عریان
مطلع شدیم که سازمان مجاهدین خلق ایران تحت نام خودساخته شورای ملی مقاومت ایران بار دیگر تهدیدات خشونت بار خود برعلیه مهندس علی اکبر راستگو (شهروند آلمانی مقیم کلن) و برخی افراد دیگر را افزایش داده است. چنانچه آگاهید، آقای راستگو و خانواده محترم ایشان از فعالین حقوق بشر شناخته شده بین المللی و منتقدین جدی بر علیه تروریسم و نقض حقوق بشر می باشند.
ضرب و شتم شدید شهروندان عراقی
از نیمه ی سال 1382 تا نیمه ی سال 1383، در قسمت انتظامات و سیطره ی کمپ اشرف مسئولیت داشتم.دراین قسمت، فرماندهی با فرمانده ی کمپ اشرف یعنی عذرا علوی طالقانی با نام مستعار و معروف سوسن بود که خود نیز تحت مسئولیت گیتی گیوه چینیان کار می کرد. سیطره در واقع ورودی کمپ اشرف محسوب می شد که با نیروهای اشغال گر امریکایی به طور مشترک اداره می شد و مسئولیت آن با فردی به نام ابوالفضل مرتضوی با نام مستعار مالک بود. قدی متوسط داشت و بسیار چاق و خشن بود.به همین دلیل هم او را درورودی کمپ شرف گمارده بودند تا با خشونت تمام با شهروندان عراقی و خصوصاً با خانواده های اعضای در بند تشکیلات رجوی که از ایران جهت ملاقات با فرزندان و خواهران و برادرانشان به عراق و کمپ اشرف مسافرت می کردند، برخورد کند.
فرقه و تروریسم
نظر عمومی اغلب روانشناسان و جامعه شناسان بر این است که یک گروه تروریستی که بطور سازمانیافته از اعمال خشونت و ترور برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکند قطعا دارای خصوصیات فرقه ای با تعاریف امروزی است. هر تشکلی که به هر دلیلی برای پیشبرد مقاصد خود اقدام به حذف فیزیکی مخالفین مینماید برای جذب، حفظ و کنترل نیرو جهت انجام این اقدامات لاجرم باید از تکنیک های”کنترل ذهنی” که به”شستشوی مغزی” معروف است استفاده نموده و تمامی شئونات و امور زندگی خصوصی نیروهای خود را تحت تسلط کامل بگیرد. از طرفی هر فرقه، باز بر اساس نظر بسیاری از دانشمندان علوم انسانی و جامعه شناسی، دارای پتانسیل اعمال خشونت یا حذف فیزیکی مخالفین در صورت لزوم بوده و در دستگاه نظریش بر آن باور دارد و البته آنرا حق مسلم خود میداند.
دیدار با مسئول انجمن ضد فرقه
روز سه شنبه 17. فوریه 2007 هیئتی به سرپرستی آقای ادوارد ترماد Edward Termadoاز طرف انجمن ایران سبز در دفتر انجمن ضد فرقه Arbeitskreis sekten در آلمان حضور یافتند و با مسئول آن دیدار و گفتگو کردند. در این دیدار که به مدت 3 ساعت به طول انجامید، به موضوعات مختلف از جمله خطر گسترش فرقه در جوامع ایرانیان در اروپا و بخصوص در آلمان و همینطور خطر آن برای شهروندان اروپایی مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت.
بخش سوم گزارش کنفرانس پاریس
ما می دانیم که مسعود رجوی چند سال است که از انظار مخفی است و می دانیم که گذشته ایشان همکاری با دولت عراق علیه منافع مردم ایران و خمپاره زنی ها و.. نزدیکی با صدام بوده است حال که می خواهند مسعود رجوی را ظاهر کنند که شرایط برای چنین کاری مساعد نیست، البته منظورم من این نیست که فرد خاصی به این سوال جواب بدهد، آقای سبحانی و یا آقای قشقاوی وهر کس دیگری که می تواند جواب بدهد سوال این است، چرا الآن؟ تا آنجائی که من می دانم کسی که یک ذره شم سیاسی داشته باشد برایش مشخص است که مسیری که الان مجاهدین دارند طی می کنند بخصوص در فرانسه، گسترش و بسط همان فرقه و همان حادثه ای است که چند وقت پیش اینجا آدم ها خودشان را برای مریم رجوی سوزاندند
بی.بی.سی از سوی یک عضو سازمان مجاهدین تهدید شد
برنامه ارتباط مستقیم یکشنبه شب سیمای موسوم به آزادی با بازگشت نادر رفیعی مجری گذشته این برنامه همراه بود. حضور نادر رفیعی در مقایسه با مسعود کلانی حداقل این حسن را داشت که به مخاطب یادآور می شد خنده هم جزیی از واکنش های روزمره انسان است. این برنامه با حضور محمدعلی جابرزاده عضو کمیسیون مطالعات سیاسی شورای ملی مقاومت و همچنین عضو سازمان مجاهدین خلق اجرا شد. جابزاده در ابتدای برنامه با اشاره مختصر به رود تحولات منطقه در چند سال گذشته ادعا کرد جمهوری اسلامی مانع اصلی بر سر راه تحقق صلح و دمکراسی در عراق است.
انقلاب ایران، پارادوکس تاریخی رهبری سازمان مجاهدین
این روزها مصادف با سالگردانقلاب سال 1357 ایران است. مجاهدین کماکان اصرار دارند در این خصوص موضع داشته باشند. اما مشگل اینجاست که این موضع گیری به حقیقت نقش واقعی سازمان مجاهدین خلق در این انقلاب نمی پردازد. از منظر مجاهدین حقیقت همان چیزی است که آنها می گویند و بر اساس یک قاعده فرصت طلبانه مدام هم مشمول زمان و مکان می شود. آنها مدعی هستند وقتی از زندان آزاد شده اند در مقابل یک عمل انجام شده که همان پیروزی انقلاب بوده قرار گرفته اند و در عین حال مدعی هستند رهبری انقلاب سال 57 که از اساس آنها مالک آن بوده اند توسط روحانیت سرقت شده است