تواب سازی و بریده مزدور نادم در روزمبادا
در واقع اول سازمان باید جداشده ای پیدا میکرد که حاضر به همکاری باشد، بعد براش آخور میبست و چون پیدا نکرد مجبور شد که آخور را به گردن نفر خودش بیندازد و به اسم جداشده از سازمان غالبش کند و حاصل کار در کمال ناشی گری تا کنون شده آقای علی اکبر آرمیده و سایتش و چند پیام در بخش نظرات وبلاگ حسن زبل و چند ایمیل و همین.
نقد مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت ۱۱
در اشرف افراد به جای اینکه دو رنگ باشند هزار رنگ هستند یعنی اینجوری تربیتشون می کنند. به قول معروف آدم وقتی افراد مستقر در اشرف را می بینه و مناسبات آنجا را از نزدیک لمس می کند، معمولا دو تا حالت و شخصیت بالاجبار پیدا میکنه یا اصلا رنگ خودش را هم فراموش میکند. در قرارگاه اشرف شرایطی به وجود آمده بود که ما هویت و فردیتمان را دیگر حس نمی کردیم در واقع رهبران سازمان به جای ما حرف می زدند و در درون ما نفوذ کرده بودند و تصمیم می گرفتند و یا فکر می کردند.
نامه سرگشاده علی قشقاوی به آقای ژان لویی بروگر
در این روز ها مطلع شدم سازمان مجاهدین قصد دارد بار دیگر دست به عوام فریبی در خاک فرانسه بزند و با جعل اخبار و شانتاژ تبلیغاتی برای خود و هواداران بغایت سرخورده و به بن بست رسیده خود در جامعه خارج کشور موقعیت سیاسی خود را عادی جلوه دهد. از این رو سازمان مجاهدین در تلاش است لیستی 5 میلیونی از امضائ باصطلاح حمایت مردم فرانسه را نسبت به خود تهیه کند تا بتوانند مردم این کشور را عملا در مقابل دولت و قوانین آن کشور قرار دهند تا تحت عنوان حمایت مردم این کشور به فعالیتهای تبلیغ فرقه گرایی خود ادامه دهد.
چرا در مقابل شیادی های فرقه رجوی سکوت کردم
شنیدن این مطلب از زبان فردی که بطور شبانه روز و زیر نظر مستقیم شخص مسعود رجوی بر علیه من و دهها عضو رها شده، توطئه چینی کرده و دست به شانتاژ می زدند و برنامه مقابله با ما در راس امورشان قرار داشت، بسیار مسرت بخش بود. بخصوص که ذاکری در ادامه صحبت هاش به موضوع دیگری هم اشاره کرد که قلبآ شادمان شدم و شاید هم به جرات بگویم که از خبر قبلی مسرت بخش تر بود
اول اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی
روز بزرگداشت سعدی است، از سعدی گفتن و نوشتن و بزرگداشت وی، کار دشواری است، چرا که خود بزرگ است و همگان بسیار از سعدی میدانند. هرکس حداقل چند بیتی، ضرب المثلی و یا داستانی از سعدی را درخاطر دارد، اگر کسی تنها فقط همین یک بیت را بیاد داشته باشد
نقش جدا شدگان سازمان مجاهدین چیست
در حال حاضر سایت های فراوانی درست شده اند که از دید انتقادی به سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت می پردازند. این سایت ها البته طیف گسترده ای را تشکیل داده و یک دست نیستند. از هر دری هم می نویسند و از ابعاد کاملا متفاوتی به سازمان می پردازند. بعضی در قالب طنز و برخی بصورت تراژدی و درام و بهرحال به اشکال مختلف سازمان را به زیر علامت سؤال میبرند. من شخصا هیچگونه مخالفتی با آنها ندارم و بودنشان بهتر از نبودنشان است
پاسخ علی قشقاوی به نامه بهار ایرانی
نامه شما به اینجانب درارتباط با لزوم تئوریزه کردن انقلاب درونی مجاهدین موسوم به انقلاب ایدئولوژیک را خواندم و دیگر نامه های شما به دیگران را هم دنبال می کنم. قبل از هر چیز من خوشحالم که اگر مطالب و خاطرات ایدئولوژیک من از فرقه مجاهدین که در واقع بیان همان خاطرات و عینیات و یا هر آنچه که از نزدیک خودم آن را دیدم و لمس کردم است، موثر و مفید واقع است. باید اعتراف کنم بدلیل نداشتن تبحر در امر نگارش قادر به بیان آنچه جز گوشه ناچیزی از آن چه که بود و هست را می پردازم، نیستم.
نقد مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت ۱۰
من به قرارگاه اشرف نرفتم که تجربه ای از آنجا داشته باشم و بعد به خودم بگویم چیزهائی یاد گرفتم و یا یاد نگرفتم. مدتی در آنجا بودم خیلی هم برایم سخت گذشت خاطرات تلخی از قرارگاه اشرف دارم و سازمان چیز جالبی برای ما نداشت برای من نوعی به خصوص. وقتی به خودم و به زندگی خودم نگاه می کنم منظورم قبل از پیوستن به سازمان بود، قبل از رفتن به اشرف دید دیگه ای نسبت به سازمان داشتم، با حرص و ولع رادیوی سازمان را گوش می کردم معمولا به سازمان فکر می کردم و به خودم می گفتم که آنها واقعا انقلابیند
در توضیح جهانی شدن انقلاب ایدئولوژیک فرقه رجوی
جناب آقای علی قشقاوی، با سلام و آرزوی سلامتی برای شما. خاطرات شما در باب انقلاب ایدئولوژیک، شاید در زمره اولین مطالب نسبتا کیفی و جذابی است که در این خصوص توسط اعضای جداشده سازمان تحریر شده است. از این حیث شاید بخشهایی از کتاب خاطرات یک شورشی آقای مسعود بنی صدر به نوعی غیر مستقیم دربرگیرنده محتوایی شبیه سلسله مقالات شما باشد. اما تحت این عنوان مشخص، مطالب شما را می توان اولین اقدام جدی محسوب کرد.
درباره ضرورت بیرونی کردن محتوای انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین
جناب آقای ابراهیم خدابنده با سلام و آرزوی سلامتی و موفقیت برای شما. در نامه هیجدهم خود به آقای مسعود بنی صدر اشاره کرده بودید، مایلید در بحث و مکاتبات تازه ای که می توان آن را با عنوان چه باید کرد؟ مطرح کرد، دیگران نیز به نوعی مشارکت کنند. این موضوع دقیقا در راستای بحث های محوری قبل شما درباره فرقه ها و محتوا و کارکرد و مکانیزم های آن است، با این توضیح که حالا با درک خطر این ساختارها به ضرورت نجات اسرا و قربانیان آن به این نتیجه رسیده اید که چه باید کرد؟
هشتم آوریل روز یادبود قربانیان سرکوب درونی در سازمان مجاهدین
مراسم امسال که دومین یادبود قربانیان بود ؛ در فضایی صمیمی و پر از معنویت برگزار شد. حاضرین که همه از اعضای جدا شده از فرقه مجاهدین خلق بودند،همگی قربانی شدن در چنگال سازمان را سالیانی دراز با پوست و گوشت و خون خود حس کرده بودند. همه این عزیزان میدانستند که خواست سازمان به قربانگاه فرستادن آنان بوده درست مثل عزیزانی که امروز به یاد آنها گرد آمده بودند، اما خوشبختانه هر کدام بطریقی جان بدر برده وامروز برای نجات دیگر دوستانشان به ندای وجدانشان لبیک گفته و فعالیتی پیگیر و عمیق و انساندوستانه را درقالب تشکلهای مختلفی پی گرفته اند
نقض حقوق بشر در مناسبات فرقه تروریستی رجوی – قسمت ۱
شش تن از افراد جدا شده فرقه تروریستی رجوی به نام های آقایان مهران کریم دادی ساکن مشهد عضو سابق ارتش به اصطلاح آزادیبخش و مهمان میزگرد (مدت حضور در قرارگاه اشرف پانزده سال)، قادر رحمانی ساکن میاندوآب از کادرهای قدیمی و با سابقه تشکیلات رجوی (مدت استقرار در قرارگاه اشرف هیجده سال)، منصور تنهائی ساکن تکاب عضو با سابقه ارتش به اصطلاح آزادیبخش (مدت حضور در اشرف هیجده سال)، سعید باقری دربندی ساکن نقده از اعضای قدیمی فرقه رجوی (مدت اقامت در قرارگاه اشرف چهارده سال)، ناصر سید بابائی ساکن خوی با سابقه پنج سال اقامت در اشرف و خانم مرضیه قرصی ساکن میاندوآب (مدت اقامت درقرارگاه اشرف ده سال)، که مدتهای مدیدی در قرارگاههای فرقه رجوی در داخل خاک عراق حضور داشتند در میزگرد بررسی و کنکاشی بر نقض حقوق بشردر مناسبات درونی فرقه رجوی به تشریح و نقد برخوردهای قرون وسطایی مسئولان قرارگاه اشرف و عملکرد غیر انسانی رهبران فاشیست فرقه رجوی پرداختند.