سلام بر جداشدگان از تشکیلات جهنمی شورای باصطلاح مقاومت ملی

به نام خدا
سخنی با دوستان نادیده
سلام بر جداشدگان از تشکیلات جهنمی شورای باصطلاح مقاومت ملی
سلام بر شما که با سلاحتان (قلم) راه خود را در مبارزات مردمی با جبهه خشونت و بی رحمی یافته و حرکت را درمسیری منطقی با گامهایی استوار ادامه میدهید تا صدای مظلومیت قربانیان خشونت را فریاد زنان بگوش جهانیان برسانید.
تلاشتان در آشکار ساختن چهره واقعی قاتلین بی رحم در هر لباسی قابل ستایش است.
تلاشتان در رسوا نمودن این جاعلین انقلابی ستودنی است.
درود بر شما.
سلام بر شما افشاگران قاتلین مدرنیته – آنهایی که با ظاهری فریبنده و شعارهای انقلابی فرزندان این سرزمین را به اصطلاح خود محاکمه انقلابی ( خنده دار است) نموده! و به خاک و خون نشانده اند.
سلام بر شما که نخواهید گذاشت تا خون به ناحق ریخته شده سعید عزیزمان بدست این خشونت طلبان تشکیلات اهریمنی – غاصبان رهبری تشکیلات مجاهدین پایمال شود.
روزی مادر از حمید پرسید ای دلبندم شماها یی که با اندیشه رهایی خلق سلاح برداشته تا با اهریمن جهل ونادانی بجنگید و برای رهایی هموطنان استثمار شده خود توسط امپریالیسم خونخوار مبارزه کنید! اگر روزی متوجه شوید که مسعود (رجوی) خیانت میکند چه خواهید کرد؟ حمید بی درنگ پاسخ داد مطمئن باش آنروز اسلحه من و دیگر همرزمان قلب او را هدف خواهد گرفت.
متاسفانه حمید خیلی زود در راستای اهداف پنهانی این خائنین و دیگر اعضای رهبریت غاصب سازمان در خون غلتید و حمید های دیگر نیز.
پس از حمید فرزند دیگرخانواده مجید نیز در همین مسیراز مادر گرفته شد!
سعید که دو برادر خود را در تحقق آرمانهای سازمان از دست داده بود به امید پیمودن راه دو برادرخونی و هزاران برادر همفکر از شرایط مساعد خود در هلند چشم پوشید و در پاریس به رجویستهای خائن و وطن فروش پیوست تا پس از چندی در پس اعتراض به خیانتهای آنان او نیزبدست این خائنین در خون خود بغلتد.
او نا دانسته به خائنین پیوست تا حلقه ای از سلسله زنجیر های مقاومت مردمی گردد و در راه رهایی خلق با اهریمنان مبارزه نماید!
دریغا! او که به امید پیروزی روز برشب به آنان پیوسته بود پس از چندی دریافت که به سراب رسیده است 4 سال کوشید تا از مرداب لجنزار دیو سیرتان رهایی یابد ولی مگر این کوردلان بی رحم تاب تحمل آزادگی دیگران را دارند؟ آنها که پیوسته میدیدند بدنه تشکیلات دچار ریزش شده و هر روز بر جدایی طلبان از تشکیلات جهنمی اشان افزوده میشود دیگر طاقت نداشتند تا شاهد آزادی نیروهای خود باشند آنان بجای بازگشت به خویشتن و نقد و بررسی اعمالشان – دادگاه خلقی تشکیل داده و جوانان ما را به زنجیر کشیده و شکنجه دادند.
بیشرمی تا جایی که دستور قتل برخی از آنان را صادر کردند. بخدا دیگر تاب خواندن سرنوشت این مظلومان بر ما نیست.
آنان که داعیه انقلابی بودن را دارند حتی اجازه نمیدهند افراد از آنها جدا شده و مسیری دیگر را براي مبارزه برگزینند آنها خود را قیم این ملت دانسته و به هر طریق ممکنه فرزندان آنها را به زنجیر میکشند تا تسلیم تفکرات شیطانی اشان باشند. آیا این بود تشکیلات دمکراتیکی که وعده آنرا داده و انتظار پشتیبانی از این خانواده ها را دارند؟ آیا توانستند دمکراسی را در گروه تشکیلاتی خود پیاده نمایند؟ تا قادر باشند آنرا به ملت بزرگ ایران هدیه نموده و حکومت دمکراتیک در کشور برقرار نمایند؟ چه خیال باطلی داشتیم ما؟!
شما خود بهتر از ما میدانید که آن دژخیمان کثیف چگونه با جوانان ما رفتار کرده و چگونه آنان را می کشند.
آن دژخیمان رذل برای خاموشی سعید عزیزمان که از ناراضیان تشکیلات بوده با نوشتن سناریویی وحشتناک و استفاده از اسیری دیگر (بهتر است گفته شود جوانی که او نیز با آرزوی آینده ای بهتر به کشور ترکیه پناه برده را دزدیده تا از اوبه نفع خود بهره برداری نمایند ) برای اجرای نقشه شوم خود استفاده نمودند تا سعید را ساکت نمایند.
طبعا سعید حرفهای گفتنی بسیاری از جنایات آنان داشته و خروجش ازتشکیلات برای آنان بسیار سنگین تمام می شده است.
آنان با کشتن سعید 2 هدف را مد نظر داشتند 1- در تبلیغات برآمارشهدای خود افزوده 2- از شر مخالفی دیگر خلاص شوند.
آنها با دستور قتل سعید عزیز برای همیشه خانواده ای را از دیدن جوان دلبند خود محروم نمودند.
لعنت خدا بر این مزدوران کثیف.
وقتی سرنوشت شما عزیزان و چگونگی نجاتتان از دست این دژخیمان را خواندم بر شما درود فرستادم وقتی می بینم شما عزیزان چگونه در غربت با شجاعت در برابر این فرقه پست و دون مایه ایستاده و رسوایشان ساخته اید بدرستی آنچه که حمید به مادر پاسخ داده بود را با اندوهی جانسوز از غم از دست دادن سعید عزیزمان و با تمامی وجود دریافتم :
امروز سلاح (قلم) رزمندگانی چون شما این خائنین وطن فروش را نشانه گرفته و رسوایشان میسازد.
این وظیفه خطیر را شما از جانب تمامی خانواده های صادقی که در راه اهداف پنهانی رهبران خائن تشکیلات عزیزانی را از دست داده و یا اسیر این وحشیان شکنجه گراند بگردن گرفته اید.
درود برشما که دلاورانه با نامردیها و نامرادیهای این گروه به مبارزه برخاسته و از این باند مخوف ترسی بدل راه نداده اید و رسوایشان می نمائید.
اینک پس ازگذشت 4 سال ازقتل سعید عزیزمان بدست این جانیان پلید ( رجویستهای خائن) که بدلیل درگذشت پدر دلسوخته امان که دو پسر نازنین خود را درسالهای 60 و 64 در راستای حرکتهای مسلحانه این گروه خبیث و جانی از دست داده و داغی عمیق بر دل داشت ( خواهرمان بدلیل رعایت حال پدر ما را نیز در جریان ترور سعید عزیزمان قرار نداده تا پدر بیش از این رنج نبرد. پدر نمیدانست این ددمنشان خبیث دستور قتل سومین فرزند دلبندش را نیز صادر کرده اند ) درنهایت ناباوری در جریان قتل ناجوانمردانه سعید عزیزتر از جان قرارگرفته ایم و دانستیم آنان چه وحشیانه او را به گلوله بسته اند در حقیقت ترور کرده اند. ا ندوه در گذشت پدر برایمان دو چندان شد.
حتما میتوانید تصور کنید که شنیدن این خبر بر ما خواهران چه سخت و ناگوار بوده است اقوام و دوستان ناباورانه خبر جنایتی که برسعید نازنیمان آمده را شنیدند و بر رنجشان افزوده شد.
چگونه میتوانیم باور کنیم که سعید عزیز بدستور تشکیلاتی که با امید رهایی هموطنانش به آن پیوسته بود به رگبار بسته شده و چنین جنایتی را در حقش نموده اند. بسیار سخت است شنیدنش بخصوص در حق عزیزی اسیر در دست جنایتکارانش!
ما در کمال اندوه و تاسف به حقانیت خون سعید عزیز و سعید های دیگر که زیر چمکه آهنین این دد منشان هستند ایمان داریم.
ما میدانیم شما رها شدگان بمانند سعید عزیزمان و دیگر عزیزان اسیر با باوری جز آنچه بهنگام پیوستن به این تشکیلات داشته روبرو شده و تصمیم به جدائی گرفته اید و بدانید برچسب ها و انگهایی که این خائنین به شما میزنند ذره ای از احترامتان نزد ما و هموطنان کم نمی شود زیرا شما این شهامت را دارید که بگویید حرکتتان و مسیرتان اشتباه بوده و حرکت را در مسیری آرام و بدور ازخیانتها و جنایتها ادامه خواهید داد بنابراین سعی کیند خم به ابرو نیآورده و از این نامرادیها و نامردیها به خداوند پناه ببرید.
باید رهبریت غاصب تشکیلات در دادگاه منصفانه محاکمه شوند.
ما نیز چون شما خواهان مجازات این خائنین دون مایه در محاکم صالحه می باشیم.
لعنت خدا براین تشکیلات جهنمی و این قاتلین بالفطره و غلامان حلقه بگوش جهانخواران! اینانی که با دغل و ریا – ملت بزرگی چون ایرانی را فریب داده و داعیه انقلابی و مسلمانی و مبارز بودن سر میدادند.
وقتی به روزهایی که انتظار کمک مالی و جانی از خانواده بزرگ ایران داشته اند می اندیشم خدا را شهادت گرفته که چه صادقانه آنها را باور داشته و همراهی نمودیم و هیچ کوتاهی بر آنان روا نداشتیم تا حد دستگیری و زندان و آنان چه بیرحمانه به ما پاسخ داده و تنها یادگار عزیزمان را چگونه به خاک و خون نشاندند. لعنت خدا بر آنان.
با تمامی وجود از شما بزرگواران که خواهرمان را در دیار غربت یاری نموده سپاسگزاریم.
از شما دوستان خواهشمندیم به نمایندگی از طرف دیگر اعضاء خانواده در پی خونخواهی سعید عزیزمان و دیگر قربانیان تشکیلات منحوس و سخیف رجویستهای خائن متحد و یکدل به تلاشهای بین المللی ادامه داده و دیگرعزیزانمان که سالها این غم را با سختی و درد بسیار در غربت تحمل کرده اند ( تا پدر با خیال سلامتی سعید عزیز خشنود باشد ) را یاری نموده تا علیه این مزدوران اقامه دعوی نمایند.
امیدوارم تمامی سازمانها و افراد با وجدان جامعه بشری شما را در این وظیفه خطیری که بردوشتان گذاشته ایم یاری نمایند.
اگر آنها با سلاح گرمشان هر صدای معترضی را در گلو خفه کرده و در خون میغلتانند شما با قلمهایتان با آن ناپاکان مبارزه کرده و رسوایشان میسازید. درود برشما.
من بعنوان یک ایرانی از شما بزرگوارانی که برای رهایی دیگراسرای سازمان مستقر در قرارگاههای خاک عراق تلاش می نمائید قدردانی نموده و آرزوی پیروزیتان و نجات هموطنان عزیزم را دارم.
بلاشک سلاح شما برنده تر ازسلاح آنهاست زیرا سلاح شما منطق ‘ برهان و آزادگی است و سلاح آنها زور و وطن فروشی و خیانت، سلاح شما رسوا کننده شخصیت پلید و پوشالی رجویستها ست.
یاد آور میشوم که ما نیز در وطن عزیز در تلاشیم تا هرجه بیشتر آنان را رسوا نمائیم و بدانند که در ایران جائی نخواهند داشت.
به امید آنکه خر چه زودتر آزادگان و سازمانهای تلاشگر حقوق بشر شما را یاری نمایند، به امید پیروزیتان.
امید داریم در آینده ای نزدیک رجویستهای کثیف در دادگاهی منصفانه و علنی محاکمه شوند تا پرده های بیشتری از اسرار این دژخیمان برداشته و جنایتهای دیگر آنها افشا و بگوش جهانیان برسد. هر چند که شما عزیزان بسیار تلاش نموده اید.
به امید محاکمه رجویستهای خائن درآینده ای نزدیک – لعنت خدا زایندگان و پروردش دهندگان این آدم فروشان خائن.

سوسن نوروزی
تهران 17/03/1386

سوسن نوروزی، هفدهم ژوئن 2007

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا