سانـســـور
روزنامه Die Welt در هشتم آپریل 2007 مصاحبه ای با خانم مریم رجوی (سومین همسر آقای مسعود رجوی) را به چاپ رسانده که متن ترجمه شده آن در سایت رسمی مجاهدین (همبستگی) قابل مشاهده است ؛ سئوالات حساب شده است ولی پاسخها کاملا کلیشه ای و تکراری است، تنها نکته ای که توجه مخاطب را جلب می نماید به سانسور قسمت اول این مصاحبه که توسط روزنامه نوشته شده است ؛ معطوف میگردد!
بهانه سران مجاهدین برای فرار از همبستگی
سران مجاهدین از این ضربالمثل بعنوان شعاری کلیدی بطور فراوان در نوشته ها و سخنرانیشان استفاده کرده، و بآن استناد میکنند. مثال روشن، بیانیّه های ۵فروردین ۱۳۸۶و ۳دیماه ۱۳۸۵آقای مسعود رجوی هستند. زمان استفاده از این ضربالمثل در بخشی از نوشته ها و گفتار ها است که کمیّت تعین کننده است، مانند تظاهرات. مسئولین مثلاً در اینجا مصرّانه از دوستداران میخواهند که از آشنایانشان یاری بگیرند، مثلاً هر کس باید ۵نفر را به یک تظاهرات بیاورد. معمولاً در این فاز بعضی از بچه ها صحبت از تلاشهای ناکام قبلی میکنند و قولی مساعدی در این مورد نمیدهند. اینجاست که این مثل وارد کار میشود و تلویحاً بآنها دلداری میدهد، که بلی ما هم اینرا کم و بیش میدانیم،”کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من”.
خیمه شب بازی مجاهدین و فاز انحلال
شاید تفاوت پیام اخیر رجوی با دیگر پیام های قبلی وی پیشگویی های وی باشد، جایی که اشاره می کند:” مقاومت ایران از ربع قرن پیش گفته بود که دیکتاتوری مذهبی و تروریستی کانون تنش و صدور تروریسم و ارتجاع در این منطقه از جهان است، حقیقتی که امروز آن را همگان به چشم می بینند” و” آخوندها بر لبه تیغ تحریم تسلیحاتی و مالی قرار گرفتند که از ربع قرن پیش خواستار آن بودیم”.
پیام کشورهای اروپایی به بقایای رجوی
توجه دوباره به پیام اخیر رجوی نیز این واقعیت را روشن میسازد که قرار داشتن نام مجاهدین در لیست گروههای تروریستی، شدیداً به آنها فشار آورده و بدجوری آنها را در منگنه قرار داده است. عمده تلاش مجاهدین برای خارج شدن از لیست به این دلیل است که گمان میکنند خارج شدن از این لیست، مانعی در برابر تصمیم دولت عراق برای اخراج آنها ایجاد خواهد کرد! اما قبل از این، انگیزه و علتالعلل تلاشهای سیاسی، حقوقی و دیپلماتیک (از همه نوع آن) مجاهدین برای خروج از لیست گروههای تروریستی، بحران بیاعتباری و عدم مقبولیت این دار و دسته است که همچون صخرهای سترگ در مقابل آرزوها، توهمات و ادعاهای واهی و بیاساس آنها خودنمایی میکند.
خشونت تروریستی زاییدهی استکبار سیاسی است
رجوی در پیام نوروزیاش چند واژهی دیرینه که از زیرساختهای تفکر مجاهدین در قبال روحانیت و بهتبع آن در قبال انقلاب ایران و نظام جمهوری اسلامی میباشد را با غلظت بیشتری تکرار کرده است. واژههایی منبعث از ایدئولوژی رجوی که ذات و جوهرهی آن چیزی جز خودبرتربینی و استکبار نیست. گویی رجوی راه نجات خود را در فرو رفتن هرچه بیشتر در ایدئولوژیای میبیند که بهسبب اعتقاد به آن، گرفتار منجلاب کنونی شده و غرق در بحرانهای کنونی است. در این نیز عبرتی است که بر اساس سنن الهی، طغیانگران را کور و کر میسازد که از فهم نفع و ضرر خود نیز ناتوان هستند و تشنگی آنها در پی هر سراب بیش از پیش میشود.
داییجان ناپلئون و ضرب سکه
بله این انگلیسا هستند که حکومت ایران را سرپا نگه داشتهاند و نمیگذارند عالیجناب دن کیشوت و سیمرغاش آن را سرنگون کنند! قبول ندارید! میتوانید با مراجعه به سومین پیام بشارتآور! رجوی به مریم از کم و کیف بیشتر این کار انگلیسا اطلاع حاصل کنید. لابد هر کس که ذرهای بینش سیاسی و اطلاعات عمومی داشته و یا لااقل از اخبار مطلع باشد، در این کار انگلیسا درمیماند که چرا باید حکومتی را سرپا نگه دارند که خود بزرگترین مدعی و دشمن آن در سطح جهان هستند و علیه هر حرکتاش یک قطعنامه صادر میکنند، و حتی از اینکه سربازانشان راحت نمیتوانند به سرزمیناش تجاوز کنند اینگونه برآشفته میشوند و اتحادیهی اروپا را جلو میاندازند که آن را به شکلهای مختلف تهدید کند. و لابد این سؤال منطقی خواهد بود که چرا انگلیسا که این همه با این حکومت مشکل دارند و در سرتاسر عالم داد و فغانشان از دست آن به هوا بلند شده است، جایش را با یک گروه مؤدب که طبق خواست آنها عمل میکند، عوض نمیکنند؟
سازمان مجاهدین خلق نگران چیست
در اخبار سایت سازمان مجاهدین خلق ایران خبری تحت عنوان”تصمیم به تکرار قتل عام زندانیان سیاسی در صورت تهاجم نظامی آمریکا” منتشر شده بود که در نوع خود بی سابقه و در خور توجه و تعمق است. در این خبر کوتاه ادعا شده است که در یک جلسه درونی در سطح بالاترین مقام های نظام تصمیم گرفته شده تا”در صورت تهاجم نظامی آمریکا به مراکز هسته ای و نظامی برای جلوگیری از بهم ریختگی اوضاع داخلی و کنترل آن، بایستی مانند سال 1367 به قتل عام زندانیان سیاسی اقدام کرد”.
چهارشنبه ای که باند رجوی بور شد
دستگاه منگول تبلیغاتی مجاهدین که از یکماه پیش با بهراه انداختن جار و جنجال بر سر چهارشنبهسوری، قصد موجسواری و بهرهبرداری بهنفع خود را داشت، پس از پایان این شب، مانند همیشه بور و خفیف شد. صرف نظر از اینکه تا چه اندازه آویختن بقایای رجوی به چنین مراسمی ابلهانه و مضحک است، این موضوع میتواند بهعنوان معیاری برای میزان کارآیی و توانایی مجاهدین باشد. همان چیزی که در ادعاهای واهی خود برای”تحول از درون جامعه” (البته به شرط حمایت امریکا) مطرح مینمایند. نگاه مجاهدین به چهارشنبهسوری و مناسبتهایی نظیر آن میتواند دو حالت داشته باشد که آن را قابل بهرهبرداری سازد:
گزارش مناظره به شیوه مجاهدی
در سایت همبستگی ملی مجاهدین، در مطلبی تحت عنوان”مناظره تلویزیونی – عدم مشروعیت برچسب تروریستی”، اقدام به گزارش! یک مناظره تلویزیونی که در تلویزیون فرانسه 24 انجام شده، کرده است. طوری که من میدانم وقتی گفته میشود”مناظره” منظور 2 یا چند نفری هستند که با هم موافق نبوده و به بحث و جدل با هم میپردازند و حرفهای هم را نقد میکنند و قضاوت را به عهده بینندگان میگذارند تا خود انتخاب کنند که چه کسی درست میگوید و چه کسی نه! ولی در این گزارش به تنها چیزی که نمیشود برخورد کرد حرف مخالف است و برداشتی که از این متن میشود این است که آقای افشین علوی در یک مصاحبه تلویزیونی شرکت کرده و به سئوالات مجری پاسخ گفته است.
حذف داس و چکش از پرچم هیچ کمکی به تغییر ماهیت فرقه نمی کند
نظریه ای در فلسفه مطرح است که می گوید:” ماهیت شیء از شیء جدا نیست”. یعنی آن چه که جزء ماهیت چیزی شد از آن جدا نمی شود،مثلاً خاصیت کشندگی سم چون جزئی از ماهیت و ذات آن است، هرگز از آن جدا نمی شود. در مورد فرقه ی رجوی هم باید گفت ماهیت تروریستی آن ها تغییر ناپذیر است، حتی اگر به ظاهر تغییراتی در آن ایجاد کنند. می دانیم که مجاهدین از ابتدای تأسیس گروه، بر مشی مسلحانه اصرار داشتند اما در سال 1360 به طور رسمی و علنی مشی مسلحانه را اعلام کرده و به اجرا گذاشتند، از آن سال به بعد صفحات نشریه ها و سایت های خبری وابسته به فرقه پر بود از بیانیه های نظامی و تأیید عملیات های تروریستی که در داخل کشور علیه خلق انجام می گرفت
چشم ها را باید شست
وقتی مصاحبه ی اخیر رابین کوربت را که در 23 فوریه 2007 با بی بی سی انجام داده چند بار خواندم،تعجب کردم که بعضی وقت ها آدم ها چه قدر راحت چشم و گوششان را بر حقایقی بدیهی و آشکار می بندند و حرف هایی می زنند که خودشان هم آن را باور ندارند. لرد کوربت در جواب سئوال بی بی سی که می پرسد فکر نمی کنید قرار دادن نام مجاهدین در لیست های تروریستی، عملیات های نظامی تروریستی ای است که در ایران انجام داده اند؟ می گوید: آن ها این کار را کردند ولی تاریخ این کارها به قبل از سال 2001 بر می گردد!
دروغ، راه حل مجاهدین برای پنهان کردن انزوای سیاسی
سازمان مجاهدین بعد از بیانیه شورای وزیران اقتصاد و دارایی اروپا در 31 ژانویه 2007 که مجدداً بر باقی ماندن نام این سازمان در لیست گروه های تروریستی و همچنین مسدود بودن حساب های بانکی آنها این سازمان تایید کرده است، بیش از پیش بن بست های سیاسی و استراتژیکی خود را احساس می کند. شورای وزیران اتحادیه اروپا همچنین اعلام کرده بودند که با در نظر گرفتن رأی دادگاه بدوی اروپا که مدعی گردیده به مجاهدین امکان دفاع و ارایهی مدارک داده نشده است، یک ماه فرصت میدهد تا چنانچه سازمان مجاهدین مدارکی دارند که تا کنون آن را ارایه ننمودهاند، به این شورا ارجاع کنند تا در بازبینی نهایی که پس از این تاریخ صورت میگیرد مورد بررسی گردد.