خاطرات منصور تنهائی – قسمت هفدهم
در ماجرای طلاق های اجباری یا به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیک تعدادی از افراد و نیروها که با موضوع طلاق دادن همسران خود و متلاشی شدن کانون خانواده هایشان سخت مخالف بودند و خواهان خروج از تشکیلات و قرارگاههای عراق در سازمان شدند. آنها پاسپورت نداشتند و به این خاطر امکان خروج و یا فرار از قرارگاههای سازمان در عراق را نداشتند. مسئولین سازمان نه تنها به خواسته منطقی این افراد تن ندادند، بر خلاف انتظارشان آنها را به مکانی که به قلعه معروف بود، بردند.
خاطرات قلعه اشرف – قسمت شانزدهم
در واکنش و اعتراض به نشست طلاق و دستور مسعود به طلاق اجباری اعضای سازمان، تعداد زیادی از افراد مستقر در قرارگاههای سازمان در عراق که پاسپورت داشتند با زن و فرزندانشان قرارگاههای سازمان را در عراق ترک کردند و به کشورهای اروپایی رفتند و تعداد دیگری نیز بدون همسرانشان رهسپار کشورهای غربی شدند. و عده ای نیز که بحث طلاق را نپذیرفتند و اما مایل نبودند از سازمان جدا بشوند در عراق ماندند و تا سال های 72 – 73 در هر هفته یک روز به پیش زن و فرزندان خود می رفتند اما بعدا تحت فشار رهبران سازمان همسرانشان را برای همیشه طلاق دادند و حتی فرزندانشان را نیز هیچگاه ندیدند زیرا سازمان مسئولیت سرپرستی آنها را بر عهده گرفت و آنها را به کشورهای اروپایی یا امریکا و کانادا فرستاد.
خاطرات قلعه اشرف – قسمت پانزدهم
کسی اجازه نداشت به تنهائی قدم بزند یا در فکر فرو رود که بدترین نوع شکنجه روانی بشمار می رفت. افراد می بایست هر سه ماه یکبار و یا 6 ماه یکبار برگه ها و تعهد نامه هایی که مسئولان قرارگاه اشرف به آنها می دادند را بی چون و چرا امضاء کنند. برگه ها به شکل های مختلف و با متن های مختلف بود. برای مثال باید برگه ای را امضاء می کردی که در آن نوشته شده بود:” وقتی شکست خوردیم، خیانت نکنی، وقتی دستگیر شدی، عملیات انتحاری انجام دهی یا متعهد بشوی همه روزه در صبحگاه و شامگاه شرکت کنی، مطیع کامل دستورات تشکیلات و فرماندهان خود باشی و هر چه را آنها گفتند”
خاطرات قلعه اشرف – قسمت چهاردهم
ترس ناخودآگاه و غیر ارادی و عدم اعتماد به نفس جزئی از خصوصیات همیشگی افراد مستقر در قرارگاه اشرف بود. در واقع در یک پروسه درازمدت علائق و احساسات انسانی افراد را به تدریج کمرنگ و در درازمدت از بین می بردند. به عبارتی فضایی بوجود آمده بود که نیروها به مثابه یک ابزار مکانیکی در آمده بودند
خاطرات قلعه اشرف – قسمت سیزدهم
اکثر آنان برای رسیدن به کشورهای اروپائی و غربی و استفاده از امکانات اقتصادی آن کشورها از ایران راهی کشورهای خارجی شدند در حالیکه به لحاظ مالی در مضیقه بودند و از تحصیلات عالی نیز برخوردار نبودند، در نتیجه طعمه و شکار مناسبی برای سازمان بودند و سران سازمان نیز با استفاده از مشکلات خاص این افراد به شکلی زیرکانه و غیر انسانی و ناصادقانه سعی داشتند آنان را صید کرده و با دروغ و فریب و وعده زندگی بهتر در کشورهای غربی به دام و تله سازمان بیاندازند
خاطرات قلعه اشرف – قسمت ۱۲
تاثیرات منفی و ویرانگر نشست طلاق و سرکوب نیازهای طبیعی و انسانی هنگامیکه نشست طلاق شروع شد و در ادامه آن افراد مجبور شدند بنا به دستور رهبری سازمان همسران خود را طلاق دهند پیامدهای منفی آن بر افراد حاضر در قرارگاه خود را به رخ کشید زیرا رجوی و دیگر سران سازمان با سرکوب […]
خاطرات قلعه اشرف – قسمت دوازدهم
در حالیکه آن مرد خلع رده تشکیلاتی شده بود و یک نفر معمولی به حساب می آمد و هیچ رده ای نداشت. بعد از مدتی دوباره فردی* به علت روابط نامشروع با زنی* که در همان گردان بود، هر دو به زندان قرارگاه اشرف منتقل می شوند و تا مدتهای مدیدی در زندان بسر می برند و بعد از دادن تعهد از زندان آزاد می شوند.