تبریک انجمن نجات خوزستان به خانواده های بیرانوند، حاتمیان و میراسی اسکویی
خوشبختانه با خبرشدیم که در روزهای 22 لغایت 24 مهرماه 94 تعدادی دیگری ازاسیران دربند فرقه تروریستی و اسیرکش رجوی ساکن در کمپ لیبرتی به کشور آلبانی منتقل شدند که دربین آنها اسامی خانم ها ایران بیرانوند،فرح حاتمیان وشمسی میراسی ازاستان خوزستان که هرکدام سالیان درازی ازعمرخود را در اردوگاههای مرگ وتباهی فرقه رجوی گذراندند به چشم می خورد.
نقل مکان فرزاد مددزاده از زندان گوهردشت به زندان اورسوی رجوی!
او که درنوشته اش، نحوه ی پیوستن خود به فرقه ی رجوی را توضیح داده واذعان نموده است که با دیدن عکس مریم هواخواه این جریان شده و سپس با تماشای سیمای آزادی؟! رجوی، یک دل که نه، هزار دل عاشق این جریان شده، درسال 1387دستگیر شده وباتهام محاربه و… حدود پنج سال زندانی شده وبعد ازآزادی درفرصت ممکن به خارج رفته ودرکنفرانس حقوق بشری؟! خانم مریم رجوی درپارس شرکت نموده وباند رجوی خزعبلات او را به حد یک واقعه ی مهم تاریخی تبدیل نموده واظهاراتش را درتمامی رسانه های خود منتشر کرده که این خود بی بضاعتی این فرقه ودچار شدن آن به قحط الرجالی ونداشتن خبر مهیچ را نشان میدهد!
اسامی ۲۰ نفر دیگر که به آلبانی انتقال یافته اند
در عرض ۸ روز گذشته مجموع عزیزانی که در چهار سری از کمپ لیبرتی در بغداد به شهر تیرانا پایتخت کشور آلبانی منتقل شده اند به ۷۶ نفر بالغ گردید. ما طی اطلاعیه های گذشته اسامی سه سری انتقال یافته ها را به اطلاع هموطنان عزیز و خانواده های نگران و دردمند رساندیم اینک اسامی چهارمین سری شامل ۲۰ نفر دیگر از آنان را که روز گذشته (چهارشنبه ۲۲ مهر – ۱۴ اکتبر) از عراق به آلبانی انتقال یافته اند منتشر می کنیم.
آیا مریم رجوی مخالف اعدام است؟
در کنفرانس مزبور خانم رجوی طوری با اعدام مخالفت می کند و طوری از حقوق بشر دم می زند که اگر کسی مجاهدین و تاریخچه حداقل سه دهه آنها را نشناسد و نداند گمان می کند که در این دنیای نا امن امروزی فلان جای آسمان پاره شده و کسی افتاده که ناجی مردم سراسر دنیاست، اما خوشبختانه هم مردم شریف ایران چه در داخل و چه در خارج از کشور و هم دولتمردان و سیاسیون غربی(البته با قلم گرفتن جیره و مواجب بگیران شرفی و غربی) همه و همه با این عناصر ضد بشری که کاری به غیر از دروغگوئی وفریب و شیره مالی بر سر مردم در خارج از کشور ندارند بطور کامل آشنا هستند و داد و فریادهای بی جای خانم رجوی کار به جائی نمی برد.
تصورات رجویها؛ ما فرشتگان روی زمین هستیم
در این سالیان مسعود و مریم چی کاشتند و چی درو کردند به جز چند هزار نفر را بی خانمان و به کشته دادن و خانواده هائی را دچار مشکل نمودند و چه ارزوهائی را برای خانواده ها تبدیل به سراب کردند و هر انچه به دروغ وعده دادند را وارونه از آن نتیجه گرفتند و وهمه قفل های وا شده را تبدیل به گره کور برای خود کردند. واقعیت جهان با اما و اگر و خواسته های فردی ما نه درست در می آید و نه با اگر واگر اما تا امروز رجوی خیانت کار و همسرش مریم قجر دست از این بلاهت بر نداشتند و دروغ یکی از کارکردهای رو تین و روز مره آنها تبدیل شده است.برای دستگاه دروغ و عوام فریبی رجوی حناق نیست
تلاش فرقه رجوی برای جلوگیری از فروپاشی به اصطلاح ارتش آزادی بخش
این که دروغ هر چه بزرگتر باشد شاید باورش بهتر این نوشته های ستار خیری و در حقیقت باند رجوی به هم ربط می دهد ما در سازمان وقتی بودیم تلاش می شد جامعه بیرون و بطور اخص جامعه ایران را بسیار تیره و تار وانمود کنند تا از این طریق افراد را ترسانده و به خود وابسته کنند و این یکی از مهم ترین شیوه های فرقه ها است تا بدین وسیله مدینه فاضله خودشان را در رویا! در ذهن افراد فرقه بسازند که هرگز در مناسبات آن ها عینیت و موجودیت نداشته و ندارد. آن ها وقتی از آزادی صحبت می کنند که کمترین آزادی در درون مناسبات نیست و افراد باید خودسپاری مطلق داشته باشند.
مرضیه هم قربانی دیگری بود!
زمانی که در عراق بودم٬روزی و بمناسبتی٬خانم مرضیه را دیدم.او شخصا انسانی بسیار مهربان و دوست داشتنی بود.بعد از سلام و احوالپرسی٬از من پرسید که چه مدت است که اینجایی؟ پاسخش را دادم!کمی مکث کرد و چیزی نگفت.البته شاید ترسید که بخواهد حرفه دلش را بزند!بعد من به ایشان گفتم خانم مرضیه انگاری که در عراق ماندنی شدی؟سری تکان داد و گفت: ای بابا چکار میشه کرد!؟و با لحنی که حالت طعنه زدن یا شوخی کردن یا شاید هم تمسخر داشت گفت: مگر ندیدی که سلاح بردست داشتم و بالای تانکها رفتم؟!خلاصه صحبت به خنده گذشت ولی بخوبی پیدا بود که مرضیه هم شاید که جبرا درکنار مجاهدین مانده بود!
حضوراجتماعی مجاهدین رجویست،تنها درمغزهای علیل قابل درک است!
آیا این حکومت مردمی مورد نظر شما شبیه همانست که درمناسبات درون گروهی خود برپا ساخته اید؟! واگر آری، ازشما سئوال میشود که اگر قراربود که این سیستم مسلط درگروه شما مردمی نباشد، عملکردتان به چه شکلی بود؟! به عرض تان برسانم که تعریف حکومت مردمی ازنظر افراد وجریان ها یکسان نیست.مثلا نئوکان های معبود شما- ازجمله سرهنگ مک کین ها- ابدا به سیستم های غیر مردمی شیوخ مرتجع منطقه، حکومت های غیر مردمی نمیگویند!
عرض تبریک به دوستم آقای میر محسن مرتضوی وخانواده اش درشهر هریس
دیروز با خبر شدم که ایشان از لیبرتی به آلبانی منتقل شده و از این بابت خیلی خوشحال شدم وامیدوارم از طریق انجمن و یا دیگر خانواده های درگیر، این خبر مسرت بخش به خانواده ایشان اطلاع داده شود. درهرصورت جای هزاران شکر است والان دیگر تصمیم با خود آقای میر محسن است که درآن کشور دوباره زیر دست سران فرقه قرار گیرد یا اینکه از طریق un دنبال پناهندگی وتعیین سرنوشت خود باشد.
یادمانده هایی از مناسبات فرقه رجوی – قسمت چهارم
اما مسئله اینجاست که بعداز بیل کلینتون دو دوره 8 ساله رئیس جمهور درآمریکا روی کار آمده اما آینده خوب که مسعود خان با آمدن بیل کلینتون برای نفرات پیش بینی کرده بود محقق نشد والان خود فراری ویک سری نفرات اسیر هم درعراق گرفتارشدند که نمی دانند تکلیف آینده چیست وفقط دنبال اعزام به یک کشور ثالث هستند!! بلی ما به رقص آمدیم، ما درحمله آمریکا به افغانستان از خود بی خود شدیم رقص شادی کردیم که چند روز دیگر ما از عراق به افغانستان خواهیم رفت تا از آنجا بهمراه ارتش آمریکا به ایران حمله کنیم! ما ساده لوحانه رقصیدیم ومسعود خان ومریم خانم به ریش وسادگی ما خندیدند!
اسامی ۱۷ نفر دیگر که روز گذشته از کمپ لیبرتی به آلبانی انتقال یافته اند
سازمان مجاهدین خلق ایران (منشعبین از فرقۀ رجوی) ضمن تبریک این پیروزی و موفقیت مرحله ای به خانواده های این عزیزان و منتقل شدگان با سریهای قبلی به کشور آلبانی به آنان توصیه می کند که با ارسال نامه و تماس از سازمانهای بین المللی بویژه کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد و مقامات کشورهای عراق و آلبانی و فرانسه خواستار اعمال فشار روی سردمداران فرقۀ رجوی مقیم این کشورها و در رأس آنها رهبر علنی این فرقه مریم رجوی برای برداشتن حصارهای تشکیلاتی مخوف فرقه ای از روی این عزیزان گردند تا آنها اجازه یابند با دسترسی به وسایل ارتباطی از جمله تلفن و انترنت با دنیای بیرون تشکیلات بویژه با خانواده هایشان در ایران و کشورهای مختلف جهان ارتباط برقرار کرده
“مرده های خاموش و پلید تاریخ” چه کسانی هستند؟
مجاهدین خلقی که در گذشته در پادگان اشرف بودند و الان در اردوگاه لیبرتی مستقر هستند به طور متوسط بیش از سی سال است که دارند با”دشمن اصلی” مبارزه میکنند و تصور نمیشود چند دقیقه دیدار یا صحبت تلفنی با بستگان درجه یکشان، که در تمامی زندان ها حق مسلم هر زندانی است، خللی در مبارزه شان بوجود بیاورد. چه بسا شاید اعضای مجاهدین خلق به عنوان عناصر پیچیده تر توانستند در این گفتگوها بستگان خود را نیز جذب نمایند.