سه شنبه, ۹ دی , ۱۴۰۴
از چاله اردوگاه صدام تا چاه اسارتگاه رجوی 09 دی 1404
آن روزهای سیاه

از چاله اردوگاه صدام تا چاه اسارتگاه رجوی

به دنبال تجاوز نظامی رژیم صدام به ایران همانند هزاران جوان ایرانی برای دفع تجاوز و حفاظت از خاک و ناموس وطن به خدمت مقدس سربازی رفته و بسوی جبهه های جنگ شتافتم. در تاریخ 24/4/67 در منطقه زبیدات توسط ارتش صدام اسیر و به اردوگاههای بعثی منتقل شدم. شرایط اردوگاه برای اسیران خیلی سخت […]

به مناسبت بیست و دومین سال رهایی ام از تشکیلات رجوی 08 دی 1404
حالا سرشار از زندگیم

به مناسبت بیست و دومین سال رهایی ام از تشکیلات رجوی

در نیمه دوم سال 83 بود که تصمیم به جدایی از تشکیلات رجوی را که مدتها بشدت با آن درگیر بودم قطعی کردم. البته من و یک نفر از دوستان دیگری که او هم مانند من ایدئولوژی مجاهدین را نپذیرفته بود و تنها بعنوان رزمنده ساده در تشکیلات به اصطلاح ارتش آزادیبخش بودیم از چندین […]

گذری بر بام سبز و استخر لاهیجان 06 دی 1404
به یاد دوستان اسیر لاهیجانی

گذری بر بام سبز و استخر لاهیجان

در گذر از هفته کاری فشرده زندگی شخصی و کار و مسئولیت در انجمن نجات گیلان در ارتباط با خانواده های دردمند و چشم براه، پنجشنبه های تعطیل هم فرصتی است تا برای تفریح و تفرج و کسب آرامش به گشت و گذار برویم. این هفته با اشتیاق فراوان بام سبز لاهیجان (شیطان کوه سابق) […]

پیام یلدایی علی پوراحمد به اسیران رجوی در کمپ مانز آلبانی 02 دی 1404
در میانه جشن به یادتان افتادم

پیام یلدایی علی پوراحمد به اسیران رجوی در کمپ مانز آلبانی

سلام بچه ها. سلام دوستان. آرزومندم بهترینها برای شما در تقدیر باشد و به زودی رقم بخورد. شب چله یا همان شب یلدا بلند ترین شب سال است که می‌توان با اندک تامل و بازنگری، تحول و انقلابی شگرف برای پرواز پدید آورد. راستی شب یلدای امسال برای من مقارن شده بود با روز بازگشتم […]

جشن یلدا در کنار خانواده 01 دی 1404
سالها در تشکیلات رجوی یلدا نداشتیم

جشن یلدا در کنار خانواده

مراسم شب یلدا یکی از کهن ترین و زیباترین آیین های ایرانی است که از گذشته های بسیار دور تا کنون در میان مردم ایران زنده مانده است. در شب یلدا خانواده ها در خانه بزرگ ترها جمع می شوند و لحظاتی صمیمی و خاطره انگیز را کنار یکدیگر می گذرانند. در تشکیلات رجوی عکس […]

به بهانه سالگرد بازگشت به کشور 30 آذر 1404
یادداشت از علی پوراحمد

به بهانه سالگرد بازگشت به کشور

پاییز ۱۳۸۴ بعد از ۲۱ سال دوری از وطن و خانواده به اتفاق ۱۴تن دیگر از رها یافتگان از تشکیلات سیاه رجوی با یک هواپیمای سفید رنگUN به جانب موطن خود به پرواز در آمدیم و بنا به پیشنهاد خودمان با دور گرفتن چندین باره بر فراز برج آزادی با شور و شوق و هیجانی […]

این کلمه فقط یک تعهد نبود 29 آذر 1404
حاضر حاضر حاضر

این کلمه فقط یک تعهد نبود

مدتی پیش برای انجام کاری از من سوال کردند که محمود حاضری کمک کنی تا کار را انجام دهیم نا خود آگاه گفتم حاضر حاضر حاضر! یادی کردم از نشستهای درون تشکیلات که مطمئن هستم هنوز هم با غلظت بیشتر ادامه دارد. در آخر هر نشستی هم باید تعهد میدادیم و هم کلمه حاضر را […]

پیام رستم آلبوغبیش به دوستان سابق خود در کمپ اشرف سه 22 آذر 1404
یازده سال است که آزاد زندگی می کنم

پیام رستم آلبوغبیش به دوستان سابق خود در کمپ اشرف سه

رستم آلبوغبیش از اعضای نجات یافته از سازمان مجاهدین خلق است که بعد از سالها حضور در مناسبات این سازمان، توانست فرار کند و به دنیای آزاد قدم بگذارد. او بعد از خروج از کمپ مجاهدین خلق به ایران و به آغوش خانواده بازگشت. یازده سال از لحظه فرار موفقیت آمیز او از چنگال تشکیلات […]

سورتمه سواری در تالش زیبا و در کنار همسرم 22 آذر 1404
به بهانه پاسداشت روز زن

سورتمه سواری در تالش زیبا و در کنار همسرم

فرا رسیدن سالروز ولادت با سعادت خانم حضرت فاطمه زهرا (س) الگوی کمال، فضیلت و کرامت انسانی را صمیمانه پاس میدارم. این روز مبارک که بنام روز مادر و روز زن مزین گردیده است، پاسداشت مقام رفیع بانوان و مادرانی است که خود سرچشمه مهر و ایمان و برکت در زندگی انسان‌ها هستند. این روز […]

رویای آزادی که به حقیقت پیوست 04 آذر 1404
به مناسبت سالگرد ازدواجم

رویای آزادی که به حقیقت پیوست

در مقطعی از زندگیم و لحظات و سنینی که می توانستند اوج شکوفایی و بهترین روزهای زندگی من باشند، در اسارت مجاهدین خلق بودم و آنها با القائات غیر انسانی و مغز شویی، جسم و روح من و سایر اعضا را تسخیر کرده بودند. این رویه شرایط زندگی در اسارت مرا از نظر فیزیکی و […]

دنیای بدون رجوی واقعا زیباست 26 آبان 1404

دنیای بدون رجوی واقعا زیباست

در روزگارانی که خنده سران گروه تروریستی مجاهدین خلق از زمین خوردن ماست پس با قدرت برمی خیزیم تا چنین طایفه ای بگریند. خدای بزرگ و متعال را هزاران بار شاکریم که این نعمت عظیم را دراختیار ما قرار داد تا خودمان را از قید و بند ظالمانه گروه ضد انسانی مجاهدین خلق نجات دهیم […]

خلق من هستم که صدای پدرم را نشنیده ام 25 آبان 1404
به بهانه یک دیدار خانواگی

خلق من هستم که صدای پدرم را نشنیده ام

بسیاری از جداشده ها و خانواده های دردمند و آسیب دیده از تشکیلات سیاه رجوی و دیگر مخاطبان سایت نجات جمله تکان دهنده تاریخی فوق را به یاد دارند. دختر آفتاب، لیلا کیوکان به عنوان نماینده یک خانواده قربانی در جلسه دادگاه شعبه ۵۵ تهران با قامتی استوار اما دردمند و چشم براه پشت میکروفون […]

blank
blank
blank