سه شنبه, ۹ دی , ۱۴۰۴
برشی از زندگی و سرنوشت من 29 تیر 1404

برشی از زندگی و سرنوشت من

از دوران جوانی در سنین حدودا 20 سالگی با شعر زیر آشنا شدم و برایم بسیار جذاب بود. طوری که از همان سال در همه سرفصلها و همه فراز و نشیب های زندگی آنرا بعنوان الگوی رفتاری و سرمشق زندگی در برخورد با شرایط سخت و حوادث و ناملایمات برگزیده ام . خسته ای می […]

یک کوهپیمایی دل انگیز در کنار دوستان 25 تیر 1404

یک کوهپیمایی دل انگیز در کنار دوستان

هفته قبل با تعدادی از بچه محله هایم روز جمعه به دل کوه زدیم و خاطره ای فراموش نشدنی برایمان ثبت شد. اغلب دوستان از هم سن و سالهای خودم بودند که در این راهپیمایی شرکت کردند. راهپیمائی در جنگل هیرکانی که بهترین و بزرگترین و متنوع ترین جنگل دنیاست و زیبائی وصف ناپذیری دارد […]

زندگی با اعتبار آزادی، سخت اما دل انگیز است 24 تیر 1404

زندگی با اعتبار آزادی، سخت اما دل انگیز است

زندگی آزاد، مفهومی است که به انتخاب و براساس اراده و خواسته‌های افراد بستگی دارد، بدون درک این مفهوم نمی توان به زندگی آزاد دست یافت. به عبارت دیگر، زندگی آزاد به معنای داشتن حق انتخاب در زندگی، بیان عقاید، آزادی عمل بر اساس باورها و ارزش‌های شخصی و زندگی در جامعه ‌ای عاری از […]

تجدید پیمان با آرمان های عاشورایی 16 تیر 1404

تجدید پیمان با آرمان های عاشورایی

دسته حسینیه اعظم زنجان یکی از رویداد های تاریخی است که در شب هشتم محرم هر سال مردم پر شور استان زنجان را برای تجدید عهد با حضرت ابوالفضل العباس پرچمدار عهد و پیمان گرد هم می آورد. اما مراسم امسال بی تردید به دلیل تجاوز اسرائیل جنایتکار به خاک ایران یکی از بزرگ ترین […]

دخترم افتخار ما و میهنی 20 خرداد 1404

دخترم افتخار ما و میهنی

در یک مسافرت کوتاهی که به استان گیلان داشتم به دوستم آقا رضا رجب زاده نیز سر زدم چون متوجه شده بودم که عمل قلب باز کرده و مدت چند ماهی از کار و مسئولیت خود به دور بود. اگر که بدانید آقا رضا از جداشدگانی است که بعد از برگشت به ایران در جهت […]

در آستانه شصت سالگی خوشحال و مسرورم از زندگی 10 خرداد 1404

در آستانه شصت سالگی خوشحال و مسرورم از زندگی

از صدای گذر آب چنان میفهمم تندتر از آب روان عمرگران میگذرد زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست آرزویم اینست آنقدر سیر بخندی که ندانی غم چیست روزها و خاطرات خوب وخوش و دلنشین زندگی یکی پس از دیگری از راه می رسد و آگاهانه انتخاب کردم که با لحظه هایش بمانم و خوش […]

زندگی آزاد در کنار خانواده در مقابل زندگی اسارت بار در کمپ رجوی 10 خرداد 1404

زندگی آزاد در کنار خانواده در مقابل زندگی اسارت بار در کمپ رجوی

من فواد بصری، سالهای زیادی از عمر و جوانی ام را در تشکیلات مجاهدین خلق سپری کردم. در مناسبات سازمان، تفریح معنایی نداشت. سران فرقه می گفتند تفریح شما را به سمت زندگی طلبی سوق می دهد. پادگان اشرف پارکی داشت به نام مریم. پارک که نه بیشتر شبیه به زباله دان بود. گاهی اوقات […]

خاطره ای از ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۹۰- قسمت اول 15 اردیبهشت 1404

خاطره ای از ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۹۰- قسمت اول

اردیبهشت ماه سال 90 سال آزادی و رهایی، سال فارغ شدن از قید و بندهای تشکیلاتی  سال به خود آمدن و خود آگاهی، سالی به دور از استرس و فشارهای تشکیلاتی ناشی از عملیات جاری و غسل هفتگی، سالی به دور از امر و نهی های تشکیلاتی و تحمیلی اعم از گوش کردن به سخنرانی […]

از آشنایی و عقدمان ۲۰ سال گذشت؛ چه شیرین و پر برکت 19 فروردین 1404

از آشنایی و عقدمان ۲۰ سال گذشت؛ چه شیرین و پر برکت

توضیح خواهم داد که چگونه ۲۸ بهمن ۱۳۸۴ با همسرم خانم دقتکار بطور اتفاقی آشنا شدم و در یک روند خلق الساعه در ۱۱ فروردین ۱۳۸۵ مراسم عقدمان رقم خورد و خیلی زود تند سریع هم در ۵ خرداد همان سال مراسم جشن عروسی برپا گردید. بله! بنده ۳۰ مهر ۱۳۸۴ پس از رهایی از […]

حالا یک انسان آزاد بودم 17 فروردین 1404

حالا یک انسان آزاد بودم

امروز، یادآور یک تحول بزرگ در زندگی من است؛ تحولی که در عین تلخی، شیرینی خاص خودش را داشت. تلخی‌اش در از دست دادن پدرم بود؛ پدری که از دور آرزوی دیدارش را داشتم، اما در شرایطی که حتی برای یک لحظه آرزو داشتم صدای او را بشنوم و در کنار او باشم، تشکیلات رجوی […]

۱۵ بهاری که در آزادی و در کنار خانواده گذراندم 28 اسفند 1403

۱۵ بهاری که در آزادی و در کنار خانواده گذراندم

فرا رسیدن بهاری دیگر و شروعی دیگر بر همه دوستان و همسنگرانم در خانواده بزرگ انجمن نجات خجسته و میمون باد. امیدوارم سال جدید سال سلامتی و موفقیت های روزافزون باشد و برای خانواده های دردمند و چشم انتظار آرزوی سلامتی و بهروزی دارم و امیدوارم که با آمدن بهار نو چشم انتظاری ها پایان […]

نوروز بازیافته ام بعد از رهایی از جهنم رجوی 27 اسفند 1403

نوروز بازیافته ام بعد از رهایی از جهنم رجوی

سال نو که فرا می رسد انسانها، بهار را با عطر شکوفه ها و با شادی و نشاطی مضاعف آغاز می کنند. فرا رسیدن سالی جدید را به هم تبریک می گویند و روزهای خوش و خاطرات ماندگاری در کنار هم ثبت می کنند. در درون مناسبات مجاهدین خلق اما، سال جور دیگری نو می […]

blank
blank
blank