هشتگ ها، تنها دستاورد شعارهای فرقه رجوی
جنگ صد برابر، آتش آتش شعله برکش، قیام تا سرنگونی و امثال این شعار های تو خالی و تبلیغاتی، سالیان طولانی ورد زبان رجوی و قماش متوهم او بوده است. دهان رجوی زده ها به مانند یک سیستم صوتی، دائماً در حال باز پخش این شعارها بوده و هست. اما دستاورد این شعارها چیزی بیش […]
فرهنگ رایج در فرقه مجاهدین خلق
هر عضوی که وارد تشکیلات فرقه رجوی می شود در یک پروسه نرم و تقریبا طولانی فرهنگ قدیمی و آن چیزی که قبلا داشته را با تمامی ارزش ها و قوائدش کنار گذاشته و زبان و فرهنگ جدیدی را یاد می گیرد که حامل ارزش ها و رفتارهای جدید فرقه است. رفتارهایی که دقیقا موجب […]
معنی ابجد شرف در ایدئولوژی رجوی – قسمت دوم
در قسمت قبل گفته شد مسعود رجوی در سال 1364 انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین را کلید زد و سالهاست که همچنان به بندهای پوشالی آن اضافه می کند.اما در همان مرحله اول شخص مسعود رجوی این حروف را روی تابلو نوشت و از جمع حاضر سئوال کرد که تا به حال حروف الفبا را به این […]
اشرف ۳، زندان مدرن
بعد از فرار شجاعانه و موفقیت آمیز آقای محمود دهقان، فرار دیگری هم اتفاق افتاد اما ناکام باقی ماند. از قرار معلوم آقای امیر پرویزی وقتی برای معالجه به بیمارستان مادر ترازا منتقل می شد با دو نفر همراه بود. البته این همراهان صرفا به عنوان مامور از جانب مسئولین فرقه توجیه شده اند که […]
جزییات تازه از ارتش سایبری سازمان مجاهدین خلق در آلبانی
سازمان مجاهدین خلق اکنون در آلبانی و هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای ایران، با اعضایی که سن شان بالا رفته، رسالت دیگری برای خود در نظر گرفته است. ارتش آزادیبخش ملی که زمانی سودای سرنگونی رژیم ایران را داشتند، اکنون تبدیل شده اند به ارتش سایبری خواهر مریم و تنها کاری که از دستشان بر […]
نشست طعمه – قسمت دوم و پایانی
در قسمت اول راههایی که در صورت مخالفت با سازمان پیش رو بود را توضیح دادم. همچنین داستان زندان ابوغریب هم برای هر کس روشن بود و شخص ناچار بود به خواسته های آنها تن بدهد و با این شیوه توانست تشکیلات را از یک نقطه تضعیف به یک نقطه ثبات بیاورد و بعد از […]
مقدمه ای بر مرور خاطرات برخی از اعضا رها شده از فرقه رجوی
در سه سالی که در کمپ آمریکایی ها موسوم به تیف بودم برای اولین بار با کسانی آشنا شدم که آنها را در اشرف ندیده بودم. اکثر آنها غیر سیاسی بودند و هیچ گونه آشنایی با سازمان مجاهدین خلق نداشتند. ضمن صحبت با آنها بود که برای اولین بار داستان قاچاق انسان و شیوه های […]
رنگ زندگی در مجاهدین خلق
کلیپ مستندی از آفریقا دیدم که به تازگی در یوتیوب منتشر شده مربوط به معبدی در یکی از کشورهای آفریقایی بود که هر کس خلافی انجام بدهد فرزند خود را باید هدیه معبد کند. در این معبد زنان و کودکان و مردانی زندگی می کردند که فقط اجازه داشتند تا صد متری معبد بروند و […]
کنترل فکر یا ذهن – قسمت دوم
زمانی که سازمان مجاهدین خلق هنوز تبدیل به یک فرقه مخرب تمام عیار نشده بود، روابط درونی آن به گونه ای بود که بسیاری از خانواده ها احساس می کردند که به تدریج از بچه های کم سن و سال خود به دلیل هواداری از مجاهدین خلق جدا می شوند و به نوعی آن ها […]
سازمان مجاهدین خلق، کامل ترین نمونه یک فرقه مخرب کنترل ذهن است
تاکنون دو کتاب با عناوین “فرقه ها در میان ما” (1) نوشته دکتر مارگارت تالر سینگر (2) و “گسستن بندها: قدرت بخشیدن به افراد برای این که خودشان فکر کنند” (3) نوشته دکتر استیون حسن (4) را به فارسی ترجمه و منتشر کرده ام. همچنین ده ها کتاب در این خصوص از جمله کتاب معروف […]
چرا و چگونه برده فکری شدم؟!
قبلا بارها نوشته ام که انتخابم از روی جهل و نادانی و شور و شوق بود نه آگاهانه و از روی شعور، میخواهم به یک نمونه آن اشاره کنم. شبی که میخواستم از مرز رد بشم در جایی استراحت می کردیم به قاچاقچی گفتم موقع رسیدن به مرز به من خبر بده سوار اسب شده […]
روایت علی اکرامی از ۴ سال زندگی مخفی تا ۲۳ سال اسارت
کتاب ” قصه ای ناتمام برای دخترم” ، قصه زندگی جوانی ایرانی است که با آرمان های بزرگ به جایی کوچک و حقیر کشانده می شود. علی اکرامی با صداقت تمام پای در راهی می گذارد تا شاید آزادی را برای مردم سرزمینش به ارمغان بیاورد. او 4 سال زندگی مخفی در اتاقی نمور و […]