کنترل فکر يا ذهن – قسمت ششم

روش ‏های نفوذ یا تأثیرگذاری: بعد از آن که جذب کننده با استفاده از روش ‏های استدلالی و سایر شیوه ‏ها توانست فردی را به فرقه جذب نموده و اعتقاد جدیدی را در او به وجود آورد، حرکت بعدی او متوجه این موضوع است که فرد جذب شده را به یک پیرو مبدل سازد، به عبارت دیگر او را از یک شنونده و پذیرنده، به فردی فاعل تبدیل نماید که به نوعی و به نسبتی عقاید جدید خود را در عمل هم نشان دهد.

پا گذاشتن لای درب (Foot in the door)

وقتی شما نوک پای خود را میان دری گذاشته و مانع بسته شدن آن به روی خود شدید، کم کم می‏ توانید تمام بدن خود را وارد اطاق یا خانه کرده و احتمالاً حتی آن اطاق يا خانه را نیز تصاحب کنید … شیوه “پا در میان درب” یک شیوه استراتژیک است، منفعت آنی که ندارد هیچ، گاه در مرحله اول ضرر هم می‌ تواند داشته باشد، (کما این که گذاشتن پا در میان درب ممکن است باعث درد آمدن پای شما هم بشود.)

منفعت این شیوه به تدریج و در بلند مدت حاصل می ‏گردد و از این شیوه هر چند بار که بخواهید می ‏توانید برای حصول مطالبات مختلف استفاده نموده بدون آن که شک مخاطب را برانگیزید. سیالدینی می ‏گوید: “نگاهی به برنامه‏ اردوگاه‏ های زندانیان چینی نشان می‏ دهد که مأموران در آنجا برای به دست آوردن آنچه از زندانیان می ‏خواستند، می‏ بایست تا حد بسیار زیادی به شیوه “تعهد و ثبات رأی” تکیه نمایند. اما مشکل آن ها این بود که در ابتدا چگونه آن ها را به تعهد نسبت به چیزی وادار کنند؟ چگونه زندانیان آمریکایی (در جنگ کُره) را به همکاری وادار سازند؟ پاسخ چینی‏ ها خیلی ساده بود: “از کم شروع کن و روی آن بساز”

برای مثال از زندانیان می ‏خواستند که موضعگیری ‏هایی خیلی ملایم علیه آمریکا و به نفع چین بکنند، مثلاً بگویند که “آمریکا کامل نیست” یا “در کشورهای کمونیستی، بیکاری وجود ندارد.” اما بعد از این که افراد به اولین درخواست کوچک پاسخ مثبت می ‏دادند، متوجه می ‏شدند که درخواست ‏ها به تدریج بزرگ و بزرگ‏ تر می ‏شوند. … به این ترتیب افراد اندکی توانستند از همکاری با مقامات چینی به طور کامل احتراز کنند…

فرقه‏ ها هم شیوه‏ مشابهی را هم در مرحله عضوگیری و هم در مراحل بعدی به کار می بندند. بعد از کار توضیحی اولیه و جذب فرد، به هنگام درخواست انجام کاری توسط فرد جذب شده، آن ها از یک درخواست بزرگ شروع نمی ‌کنند، بلکه ممکن است از او بخواهند که در جلسه ‏ای شرکت کند، به پایگاه آن ها برای دیدن فیلمی یا گوش دادن به یک سخنرانی برود، … آن ها حتی می ‏گویند ما حاضریم هزینه آمدن شما به تظاهرات را بدهیم و شما کاملاً مهمان ما خواهید بود، وقتی آن ها از فردی چنین درخواست‏ های نازلی می ‌کنند که نشانگر حتی سخاوت دعوت کننده است، خیلی مشکل است که فرد تازه جذب شده بتواند جواب رد بدهد. حتی در خیابان، افراد مأمور جذب فرقه ‏ها (برخلاف آن هایی که قصدشان گرفتن کمک مالی هر چه بیشتر از طعمه‏ های یک بار مصرف است) از رهگذران، مثلاً می ‏خواهند یک طومار را امضا کنند، یک روزنامه یا یک بسته بادام زمینی بخرند، اما به محض این که پاسخ مثبت به هر یک از این تقاضا‏های نازل بدهید، به طور خودکار خود را فردی مسئول، خیّر و سمپاتیک نسبت به آن فرقه دیده و راه را برای درخواست‏ های بیشتر و بیشتر از خود هموار کرده‏ اید. نوبت بعد آن ها ممکن است از شما بخواهند که در تظاهراتی شرکت کنید، یا یک تعطیل آخر هفته خود را به آن ها اختصاص دهید، یا یک روز در جمع کردن کمک مالی آن ها شرکت نمایید. افراد زیادی به خاطر مجاهدین کشته شدند و در جنگ‏ های مجاهدین برای کشتن دیگران شرکت کردند، در حالی که شاید حرکت و حتی قصد اولیه ‏شان تنها خرید یک روزنامه یا یک کتاب بود….

کتاب فرقه های تروریستی و مخرب نوعی برده داری نوین
دکتر مسعود بنی صدر
صفحه های 331 الی 333
تنظیم از عاطفه نادعلیان

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا