پیام رجوی، گزاره ها و نشانه های لمپنیسم دهه های سی و چهل
پیام!! اخیر رجوی با آن فحاشی ها و لحن لمپنی و دست آخر هم صدور فرمان حمله به خانواده ها بیش از هر چیز دسته کشی لمپن های دهه سی و چهل محله های پائین شهر تهران را تداعی می کرد. یاد لات و لوت هایی می اندازد که با پول و پله و شیتیل میتیل و خودزنی و پاپوش برای رو کم کنی یک محله بالاتر یا پائین تر دست به هر کاری می زدند. اینها در جامعه آن روز نمادی از عقب مانده ترین اقشار بودند که منطق شان فقط زور و چاقو و زنجیر و چوب و تیزی و پنجه بوکس، و همچنین چند دستمال ابریشمی برای روز مبادا بود.
چرا رجوی اصرار دارد که قلعه اشرف باقی بماند؟
در چنین شرایطی که سران فرقه در اوج درماندگی و استیصال هستند و خود را در بن بست کامل می بینند ودر حالیکه از تحصن خانواده های محترم حسابی خشمگین هستند یک مرتبه با تظاهرات مردم استان دیالی در اطراف اسارتگاه مواجه شدند که به حمایت از خانواده ها و خواستار برچیده شدن اسارتگاه و محاکمه سران فرقه برپا شد موجودیت خود را در خطر دیدند و راه چاره را در سرکوب وخفقان و سانسور دیدندهرچه
خروش اشرف یا فروش اشرف
این خروش اشرف است یا فروش اشرف که با قیمت گذاری روی بنگال و جرثقیل و…. بنا گذاشته شده است؟ پس جایگاه انسانها در فرقه رجوی کجاست؟ برای رهبری فرقه مال و اموال بیشتر ارزش دارد یا جان انسانها؟ در گذشته رهبری فرقه در پیامی گفته بود اگر دولت عراق بخواهد ما اشرف را ترک کنیم بایستی 200 میلیون دلار به ما قرامت بدهد. اگر توجه کرده باشید بعد از هر درگیری با سربازان عراقی فرقه اطلاعیه می دهد و اولین موردی که روی آن انگشت می گذارد قیمت امکانات اشرف است.
مصاحبه سایت ایران قلم با خانم بتول سلطانی ـ قسمت پانزدهم
واقعیت این است که رجوی خوشحال و خوشنود از اعدام علی صارمی می باشد و او آخرین طعمه ای است که به دام مرگ فرستاد و تشکیلاتش هم این روزها و بعد از مرگ او بسیار تعریف و تمجید می کند و زندگی نامه اش را می گویند اما هیچ جا عمق اهداف رجوی بیان نمی شود یا هیچ گاه اسمی از احمد رازانی نمی برند و بگوید تشکیلات با احمد رازانی چه کرد که وی خود را در آشپزخانه ای در این تشکیلات به دار آویخت.
میزگرد بررسی نقض حقوق بشر در فرقه ی رجوی – قسمت سی
اشرف دختر مریم تو قسمت خواهران بود حتما رفتار و کردارش را خانم مرضیه قرصی بهتر می دانند و شناخت دارند محمد یا مصطفی پسر مسعود (که البته اسمش مصطفی بود اما به او می گفتند محمد) که حالا باید بحثش باز شود حتما در جریان هستید این مصطفی فرد بریده بود، حالا تناقضاتش که جای خود را دارد ایشان کاملا بریده بود ولی به هیچکس اعلام نکردند سعی کردند این موضوع را مخفی کنند به جهت اینکه بریده بود هیچ نشستی برای وی ترتیب ندادند فقط دو یا سه کادر مشخص سازمان (مورد اعتماد مسعود رجوی) با مصطفی به طور مستقیم سر و کار داشتند
خانواده فاطمه طهوری: تناقض در گفتار و عملکرد رجوی موج می زند
خانواده فاطمه طهوری پس از حضورشان به جلوی درب اشرف اظهار داشتند: مطالب زیادی را از سازمان خوانده و یا از شما بازگشتی ها شنیده بودیم ولی تا موقعی که ندیده بودیم برایمان مسجل نشده بود وقتی وضعیت افراد را در اشرف دیدیم که آنها حتی به دستور سازمان جرات بالا کردن سرشان را هم ندارند و مثلا خانم ها می خواستند سرشان را بالا کنند می ترسیدند , خوب فهمیدم جه بر سر آنها آوردند.
مجاهدین؛ فرقه ای که من در آن بزرگ شدم و از نزدیک با آن آشنایی دارم – قسمت دوم
اینبار می خواهم بدانید که چطور برای القای فکری انسانها قرنطینه می شوند. در سال 73 یکسری از افراد انقلاب درونی را قبول نمی کردند و می گفتند گفته های مسعود را به عنوان مبارزه سیاسی قبول داریم اما گفته های مریم درباره انقلاب درونی را قبول نداریم. اینها 6 ماه قرنطینه شدند و سرانجام بعد از سر به نیست شدن چند نفر و اعدام و شکنجه هزاران نفر القای افکار جدید فرقه گری را به لایه سوم سازمان قبولاندند. آنها بعد از بازگشت طوری عقده ای شده بودند که به کسی رحم نمی کردند و حتی به خواهر و برادر تنی اعتمادی نداشتند اگر چه درون این نفرات ضدیت موج می زد اما روح مرده و دل شکسته جسارت را از آنها گرفته بود و اینگونه دو چهره گی در تشکیلات رواج پیدا کرد…
سرکوب و سانسور روش های دمکراتیک! رجوی برای حفظ اشرف
رجوی دیکتاتور در آخرین مرحله حیات ننگین خود نیز نمی تواند دست از سرکوب برداشته و فقط با برپایی فضایی نظامی و ایجاد سانسور و اختناق مطلق می خواهد مانع از فرار نیروها گردد. هر چند رجوی ها با تمام توان و با استفاده از روش های سرکوبگرانه قصد ایجاد جو رعب و وحشت را در بین افراد اسیر در اشرف داشته اند اما علیرغم این تمهیدات، باز هم بعد از فرار آقای یگانه تاکنون 7 نفر از جهنم رجوی در اشرف فرار کرده اند
رجوی ها قیمت بقاء خود را از جان اسیران اشرف می دهند
می بینید چگونه رجوی شیاد اسیران در بند را با فریب آش و لاش می کند؟ فقط بدنبال این است که صحنه های خونین خلق کند و فتیله گرد و خاک را در خارجه بالا ببرد. در زمان حیات پدر خوانده اش (صدام) می گفت به هیچ وجه حاضر نیستم یک قطره خون از بینی شما ریخته شود چون شما جگر گوشه های من هستید! ولی امان از زمانی که استراتژی هایش به بن بست بخورد آنوقت برای حفظ بقای رهبری عقیدتی شیاد همه بایستی له و لورده شوند.
چگونه رجوی دعوی پیامبری می کند؟!
واقعیت این است که از زمان تحصن خانواده ها در ورودی اشرف که قریب یک سال می گذرد، رجوی هنوز نتوانسته راهکار تدافعی مناسبی در جهت خاتمه دادن به تحصن آنها اتخاذ کند. تلاش های مذبوحانه به اصطلاح سیاسی و رایزنی ها و لابی های گسترده در این مدت نه تنها مشکلی حل نکرده که با پیوستن گروهی خانواده های عراقی به متحصنین شرایط را برای رجوی سخت تر کرده است.
مسعود رجوی برای خشونت در عراق زمینه چینی می کند
مسعود رجوی در این پیام اعضا را به خشونت میخواند و میگوید: از این پس قاطعانه می گوییم که جواب تعرض و سنگ و مُشتِ وحوش مزدوران، سنگ و مشت و دفاع تمام عیار است. یکباردیگر نیز مسعود رجوی در سالهای دور در ایران اعلام کرد و گفت: وای به روزی که تصمیم بگیریم جواب مشت را با مشت و گلوله را با گلوله بدهیم و همین جمله روزها و سالهای پرخشونت و مرگ هزاران نفر را رقم زد و مجاهدین بعد از آن تا توانستند دست به ترورهای کور و انفجار و خشونت زدند
سرنگونی باصطلاح ۱۲ ماهه مریم قجر
وقتی می گوییم ابله ترین زن در دنیا مریم قجر است سئوال نکنید چرا؟ یک سال پیش در یک سخنرانی و ژست سیاسی گفت: اگر غرب چوب لای چرخ ما نگذارد ما 12 ماه حکومت ایران را سرنگون خواهیم کرد. دقیقا مثل شوهر دومش! در خارجه کارش شده قُمپز در کردن بی حد و مرز و خنده دار! بایستی به مریم قجر گفت شما که با غرب نسکافه می خورید. به جای چوب لای چرخ، شما را دارند حلوا، حلوا می کنند. 12 ماه جای خود، 30 سال است که گذشته و خانم قجر هیچ غلطی نکرده!