درگذشت مادر فرزدان پورعابد از اعضای گرفتار در کمپ آلبانی مجاهدین حضور مسئول انجمن نجات گیلان در مراسم چهلم مادر فرزان پورعابد
نامه به عضو اسیر اسارتگاه رجوی، سید جعفرسادات محسنیان
اگر از حال و احوال اینجانب برادر کوچکتر سید طالب و دیگر برادرها و دو خواهر را خواسته باشید به لطف خداوند بزرگ خوب هستیم و ملالی نیست جز دوری شما. باور کنید که کم زمانی نیست،31 سال است که همدیگر را ندیده ایم وحالا منظور از نوشتن نامه این است که بواسطه انجمن نجات گیلان از احوالات شما با خبر شدیم و باید بگویم که در این فاصله زمانی پدر و مادرمان به رحمت خدا رفتند و شما بی خبر ماندید
به اسماعیل میرزایی، اسیر در زندان رجوی ساخته لیبرتی
برادر عزیزم اسماعیل جان خوبی؟ چه کار میکنی؟ انگار قرنهاست که ندیدمت، آیا دلت می خواهد ما را ببینی؟ دلت می خواهد مادر پیرمان را ببینی؟ او که دیگر رمقی برای گریه کردن به خاطر دوری تو ندارد ولی امیدوار است که تو را ببیند…
نامه خانم سهیلا خورسندی به برادران اسیرش مجید و جلال
مجید جان و جلال جان بزرگترین آرزوی من در آن لحظات که او را با چنین انتظاری می دیدم این بود که شما هر جوری که شده برگردید تا مادر قبل از مرگش شما را ببیند. خیلی دلم برایش می سوخت که او را به آن حال می دیدم لیکن در حسرت دیدار شما از دنیا رفت. هیچوقت چهره منتظرش از ذهنم پاک نمی شود. 29 سال از بهترین دوران زندگی خود را در پادگان اشرف بودید.
همایش انجمن نجات گیلان با حضور خانواده های چشم انتظار- قسمت پنجم
آقای داریوش بال افکنده شروع به صحبت کردند و ضمن سلام و خوش آمد گویی به خانواده های اعضای گرفتار درکمپین اشرف و لیبرتی گفتند: داستان ربودن خودم و دوستانم صادق خاوری و حسین فرح بخش بتوسط عوامل رجوی مشترک است و حرف جدیدی ندارم ضمن اینکه میخواهم به سوال یکی ازشمایان حول درگیریهای سال 88 و فروردین 90 و کم و کیف آن در اشرف که خودم از نزدیک شاهدش بودم اندکی توضیح بدهم و رفع زحمت بکنیم.
همایش انجمن نجات گیلان با حضور خانواده های چشم انتظار – قسمت چهارم
آقای صادق خاوری ضمن سلام وخوش آمدگویی به خانواده های دردمند پیرامون ربوده شدن و به اسارت درآمدنش در باتلاق اشرف گفتند که اینجانب مطلقا یک فردسیاسی نبودم و اطلاع چندانی هم ازسازمان مجاهدین که فرقه مخربی بیش نیستند، نداشتم. مثل سایر شهروندان به زندگی عادی مشغول بودم وچندماهی هم بود که تصمیم به ازداوج گرفته بودم ونامزد کرده بودم. البته تمایل داشتم برای کسب درآمد بهتر و اشتغال مناسبتر به ترکیه بروم که ازقضا یکی ازآشنایان من که نسبت فامیلی هم با من داشت بی آنکه بدانم دامی برایم پهن کرد ومرا با اندک مبلغ دریافتی ازفرقه رجوی، فروخت
رنجنامه خانواده عظیم راد محمدعلیزاده پس از بازگشت از اسارتگاه اشرف
رنجنامه خانواده عظیم راد محمدعلیزاده پس از بازگشت از اسارتگاه اشرف
نامه به ابراهیم موسی پور از اسیران فرقه رجوی
دایی جان به خدا دل ما واسه شما یه ذره شده وهمه جا حرف شما را میزنیم. من زن گرفتم و یک بچه دارم که قهرمان ژیمناستیک هست. دایی جان جای شما آنجا نیست. ارزش شما بیشتر است شما خانواده دارید وهمه منتظرشما هستند. همه دلشان برای شما تنگ شده. همه بعضی اوقات با هم هستن و برای شما گریه میکنند. آیا دلت میاد ما را نبینی؟ دایی جان بهترین موقع هست که خودت را از بدخواهان جدا کنید وخودت را به عراقی ها در پادگان لیبرتی معرفی کنید
نامه به ملک جمشید ده مرده از اسیران فرقه رجوی
ملک جمشید دهمرده بالغ بربیست سال است که دردستگاه مغزشویی رجوی به اسارت درآمده است. دو خواهر ایشان بنامهای طاهره و سهیلا دهمرده ازشهرستان زابل از استان سیستان و بلوچستان چشم انتظار برادرشان هستند و به مجرد بازگشت جداشده ها به ایران با تحمل رنج فراوان به امید آنکه خبری از ملک جمشید داشته باشند به سراغ آنان میروند کما اینکه از زابل به گیلان آمدند و با جداشده ها از جمله آقایان اکبرمحبی، حمید حاجی پور و محمدباقرکشاورز دیدارکرده و به گفتگو نشستند و آرزو کردند که برادرشان به چشم انتظاری خانواده اش پایان داده و به کانون گرم و پرمهر خانواده بازگردد.
تقدیر و تشکر از خانواده های چشم انتظار گیلک
همزمان با سال تحویل و نوروز1391 شماری ازخانواده های چشم انتظار گیلک با ارسال کارت پستال و تماس تلفنی و بعضا با پیامک اعضای انجمن نجات گیلان را مورد لطف و محبت خود قرار دادند و سال جدید را تبریک گفتند و با عزم جزم خاطر نشان کردند که تا رهایی عزیزان خود از چنگال رجوی گامی واپس نخواهند نهاد و با اعلام آمادگی خواستار آن شدند که بتوانند این بار در مقابل کمپ موقت ترانزیت (لیبرتی) به تحصن بنشینند تا موجبات رهایی اسرای دربند تشکیلات مضمحل شده رجوی را فراهم نموده وبه کوری رجوی به جشن و پایکوبی بپردازند.
اجتماع خانواده های گیلک در دفتر انجمن نجات
دو اجتماع در تاریخ 28 آذرماه و اول دیماه 1390 درسالن اجتماعات هلال احمر استان با حضور چشمگیر خانواده های چشم انتظار گیلک و اعضای نجات یافته از فرقه رجوی آقایان اکبرمحبی، حمید حاجی پور وغفار بال افکنده برگزار شد و خانواده ها در ابتدا پای صحبت و درد دل جداشدگان و النهایه راهنماییهای آنان حول نجات سایر اعضای در بند تشکیلات رجوی نشستند وجالب این بود که نتیجه واحد و مشترک حاضرین دراجتماع چیزی نبود الا اینکه قبل از پایان ضرب الاجل تعیین شده از جانب عراق میباست حضورخانواده ها در مقابل کمپ اشرف بیش از پیش فعال شود.
اجتماع شمار کثیری از خانواده های چشم انتظار گیلک در دفتر انجمن نجات
با نزدیک ترشدن به ضرب الاجل دولت عراق مبنی بر بستن و انحلال پادگان اشرف و متعاقبا مواضع خصمانه سران تشکیلات فرقه رجوی درخصوص سماجت وعدم تن دادن به خواست مشروع دولت ومردم عراق، نگرانیهای افزون تری را برای خانواده های چشم انتظار اسرای دربند را در پی داشت طوری که در یکماه گذشته نگرانیهای خانواده ها به اوج خود رسیده و مستمر و لاینقطع تلفنی و اغلب حضوری به دفترانجمن مراجعه نموده
تبریک به مناسبت رهایی خانم زهرا میرباقری از چنگال رجوی
انجمن نجات گیلان و خانواده های مرتبط با آن با شنیدن خبر فرار و رهایی خانم زهرا میرباقری بی نهایت به وجد آمدند وضمن تبریک به ایشان و خانواده زجرکشیده اش از بابت فرار از جهنم رجوی و بازگشت به دنیای آزاد، گسستن و رهایی تمام اعضای ناراضی پادگان مخوف و بدنام اشرف را ازخداوند منان آرزو کردند.

