مرا فریب دادید چند کلامی با مسعود رجوی
رجوی نیرویی می خواست که بی شبهه ترور کند آنان که فریب فتوای رجوی را خوردند
پنج دلیل برای طلاق اجباری اعضای مجاهدین خلق چرا مسعود رجوی طلاق را برای مجاهدین خلق اجباری کرد؟
نقش رجوی در تبدیل سازمان به یک فرقه
جناب آقای مسعود بنی صدر نامه مفصل شما رویت شد. اهتمام شما بیش از هر چیز نشان از جدیت و احساس مسئولیت وافر در قبال معضل فرقه و رهایی از آن است. تلاش من بیش از هر چیز معطوف به این مهم است تا با این پدیده صرفنظر از هر واکنشی که مشخصا سازمان مجاهدین درباره آنها دارد به نتیجه گیری و در نهایت نجات افراد از این گونه انقیاد و و ابستگی فرقهای و شبه فرقهای شود. پیش از پرداختن به ادامه بحث لازم می دانم درباره نکته ظریفی که در ابتدای نامه تان اشاره کرده بودید به اختصار توضیح بدهم. شما نوشته بودید:
خانم پارسایی لطفاً موقع آزاد نفس کشیدن را اعلام کنید
اوایل آذرماه دادگاه لوگزامبورگ یک حکم صادر نمود پیرامون مسائل مالی فرقه ی رجوی و آن ها این حکم را چنان در بوق و کرنا نمودند که گویی از لیست تروریستی خارج شده اند، در حالی که کانادا و امریکا و انگلستان اعلام نمودند نام فرقه را همچنان در لیست تروریستی باقی خواهند گذاشت، اما به دنبال آن در سایت های وابسته به فرقه پیام مسعود رجوی و تبریک به خاطر آن حکم درج شد. خب طبیعی بود که عکس العمل افکار عمومی در قبال درج چنین خبری پرسش از این موضوع شود که جناب مسعود رجوی تا حالا کجا بودند که به یک باره پیدایشان شد؟!
آوازه عالم گیر رسوایی مجاهدین
رخنمایی دلبرانهی مسعود رجوی پس از سه سال غایب بودن از صحنهی سیاسی، باعث گردید تا مجدداً سیل انتقادات را به سمت خود هدایت کند. اگر چه شاید مجاهدین از همین هم احساس شادمانی کنند که رهبرشان مورد انتقاد قرار میگیرد و این را نشانهی اهمیت وی بدانند! اما یکبار دیگر اثبات شد که مسعود رجوی نه تنها جایگاهی در میان اپوزیسیون ندارد، بلکه مجاهدین برای حفظ پرستیژ وی در میان اعضا و هواداران خود نیز با مشکل اساسی مواجه هستند.
پرت وپلاگویی،گاف هاو تاکتیک های سوخته
طبق سیاق سابت و روش جاری باند تبهکار مجاهدین برای فرار از واقعیت ها وویراژ دادن ها در در رفع ورجوع هر نوع شکستی همه چیز را با ربط دادن به رژیم ووزارت اطلاعات ماست مالی می کرده است،از آنجایی که خود بقایت ابلهه هستند نمی توانند بفهمند که خارج از سیستم ومغز پکیده آنها دنیای واقعی ومبتنی بر شعور وتشخیص واقیعت ها هم موجود است وبه ریش آنها می خندند لذا فکر می کنند همگان مثل مریدان تهی شده خودشان بوده ومی شود براحتی سر آنها را شیره مالید.
مسعود رجوی از عراق به اردن اخراج شد
اسراییل در ماه های گذشته بشدت بدنبال نجات فرقه و استفاده تبلیغاتی از آن بوده است ستاد عملیاتی حزب بعث عراق در اردن این هفته پذیرای عضو دیگری بود که پس از سه سال و اندی بازداشت توسط آمریکایی ها آزاد و به اردن منتقل شد. مدت های بود که دولت عراق ارتش امریکا را برای اخراج مسعود رجوی از این کشور تحت فشار قرار داده بود. امروز با خبر شدیم که مسعود رجوی با دوازده تن دیگر از بازداشتی های همراهش وارد اردن شده و مستقیما در اختیار ستاد عملیاتی باقی مانده حزب بعث عراق (باقی مانده های نظام صدم حسین تحت الحمایه دولت اردن) قرار گرفت.
نامه سرگشاده به مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق ۲
پیام دیگری به” ملت ایران، به رئیس جمهور برگزیده مقاومت و اشرف قهرمان” به تاریخ 3 دی 1385 داده بودید که در پایگاه اینترنتی” همبستگی ملی” به تاریخ دوشنبه 4 دی 1385 درج گردیده بود. این پیام را با دقت تمام خوانده و در خصوص آن فکر کردم. بهر حال پیام شما بعد از سه سال و نیم که هیچ پیامی نداده بودید و از صحنه سیاسی سازمان غایب بودید، علی الخصوص در موقعیت بحرانی فعلی، قطعا خواندنی است. پیام نسبتا طولانی شما در ذهن من سؤالات و ابهاماتی را برانگیخت که میخواهم در این نامه جسارتا به آنها پرداخته و همچنین نظرات خود را بیان نمایم و تقاضا کنم تا در پیام های بعدی خود این مسائل را نیز لحاظ نموده و حداقل بخشی از ابهامات مطرح شده در این نامه را پاسخ دهید.
وقتی جلادان سیاهچال های ابوغریب”ضد اعدام” می شوند
شنیدیم که همپالگی های رجوی بعد از سه سال و نیم بالاخره تخم دو زرده کرده و مجبور شده اند وجود صدام، حضور دو دهه گذشته شان در زیر قبای وی و بالاخره اعدام اخیر ولینعمتشان بخاطر جرایم ضد بشری را بصورت اطلاعیه ای نیم بند و از سر ناچاری و با ترس و لرز عنوان کنند. عجب جرئت و جسارتی! واقعا که تخم دو زده کرده اند. جا دارد مسعود رجوی دلقک اطلاعیه دیگری در مورد این”پیروزی بزرگ مقاومت” به پوست و استخوانهای باقی مانده و علیلان و از دست درفتگان قهرمان شهر اشرف بفرستد!!.
نامه سرگشاده محمد حسین سبحانی به آقای مسعود رجوی
دو نامه اخیر شما را که در دو هفته گذشته بعد از گذشت سه سال و نیم لب گشوده اید، چندین بار مطالعه کردم. نمیدانم از کجا آغاز کنم؟ با مطالعه آنها،بویژه پیام دوم شما، یکبار دیگر از تلف شدن سال ها عمر و جوانی خود، خانواده ام و همه عزیزانی که تحت تاثیر من به این سازمان پیوستند، اظهار تاسف کردم. اما از سوی دیگر دچار شعف و غرور هستم که به”خشونت” با صدای بلند” نه” گفتم و بهای آن را نیز با بیش از هشت سال زندان انفرادی در محلی که شما آن را باصطلاح”شهر شرف” می خوانید، و همچنین بیش از یک سال ونیم در زندان های مخابرات و ابوغریب متعلق به همرزم و شریک سابقتان صدام حسین پرداختم.
پیام مسعود رجوی، ناکامی ذهن تیره بخت
محتوای پیام مسعود رجوی بیشتر به یک شوخی بی مزه شباهت دارد تا تحلیل منطقی عالم واقع. در شوخی نامه مسعود رجوی از کلماتی همچون دموکراسی، عدالت طلبی، آزادی و شرافت انسانی استفاده می گردد که هیچ سنخیتی با تفکر فاشیستی و رفتار ضد میهنی وی ندارد. کسی که داعیه دموکراسی و دفاع از دین را در سر دارد به خاطر به دست آوردن قدرت و بقاء تشکیلات خود با رژیمی چون صدام متحد می گردد
نامه ی سرگشاده به مسعود رجوی
نمی دانم من را بجا می آورید یا نه. معمولا اربابان قدرت حافظه ی درستی در بیاد آوردن قربانیان خود ندارند. اصولا برای همین بود که به ما قرص و نارنجک می دادید تا بیاد آورده نشویم. پیام دوم شما را خواندم و احساس کردم لازم است این نکات را بدانید و با خود مرور کنید. بلکه در این نقطه شما تکانی بخورید و بچه های مردم از شر این شجره ی خبیثه و زندانی که که برایشان ساخته اید خلاصی یابند. گرچه با شخص شما سر هیچگونه سازشی ندارم.

