ورود به قرارگاه فرار از اشرف، فرار از جهاد اکبر بود؟ – قسمت دوم
زندگی در کنار خانواده، موهبتی که دوباره نصیبم شد دیدار فاضل فرهادی با اعضای انجمن نجات اراک
دفتر بغداد و جاذبه های مبارزه فرار از اشرف، فرار از جهاد اکبر بود؟ – قسمت اول
مصاحبه با خانم نسرین ابراهیمی عضو سابق مجاهدین – قسمت ششم
در مصاحبه های قبلی خودم به شما گفتم که رجوی از زنان بر علیه مردان استفاده می کرد در حقیقت زنان که خود برده های رجوی بودند از آنها برعلیه مردان استفاده می کرد به همین دلیل خیلی از مردان از زنان دراشرف متنفر شده بودند، خب رجوی چهره خودش را پشت این زنان پنهان کرده بود رجوی بود که به زنان دستور می داد چگونه مردان را تحقیر کنند چگونه مثل برده از مردها کار بکشند
حسن شرقی: تولدی دوباره یافتم
آقای حسن شرقی عضو جداشده از فرقه رجوی در جشن بازگشتش به وطن و کانون گرم و پرمهر خانواده در انجمن نجات گیلان، آن هنگام که مادر چشم انتظار و سالمندش را درآغوش گرفت گفت:” تولدی دوباره یافتم”. حسن شرقی پس از تحمل 23 سال اسارت در مناسبات فرقه ای رجوی، رسما زندگی نوینی را بدور از کنترل تشکیلات مافیایی رجوی آغاز کرد و به معنای دقیق کلمه آزادی و آرامش را در خاک وطن و در کنار اعضای خانواده خود حس کرد.
همکاری رجوی با صدام برای انتقال اسرای جنگی به اشرف
عراقی ها ظاهرا جهت دار فشارها را به اسرا زیاد می کردند تا آنها را وادار به تسلیم کنند و افسران بعثی اردوگاه نیز ضمن پخش کردن برنامه های تلویزیون فرقه که اکثرا برنامه های عملیاتهای آنها بود فضایی را برای ما ایجاد کردند تا همه به این باور برسند که تنها راه نجات رفتن به نزد مجاهدین است و بالاخره در اوایل سال 68 یکبار عراقی ها همه را در وسط اردوگاه جمع کرده و گفتند اگر به اردوگاه اشرف بروید آزاد خواهید شد.
مصاحبه با خانم نسرین ابراهیمی عضو سابق مجاهدین ـ بخش پنجم
به هرحال ما به مقر زنان منتقل شدیم و اینجا دوست دارم اشاره ای کنم به آن تبلیغاتی که مسئولین می کردند و قرار بود وقتی به مقر زنان منتقل می شویم یکسری آزادیها و فضای باز داشته باشیم ولی مسئولین یک نشست گذاشتند و به قول معروف آب پاکی را روی دست ما ریختند و گفتند الان با جدا شدن خواهران این تهدید وجود دارد که شماها خودتان را ول کنید و ارزشهایی که سالیان سال است برایش زحمت کشیده ایم را بر باد فنا بدهید!! لذا باید سختگیریها درهمه موارد بیشتر از زمانی باشد که با مردها در یک مقر بودیم و بحت” ول دادگی و ول کردن” ارزشها را کردند و اینکه به لحاظ پوشش باید از قبل بیشتر سختگیری کنیم
تبریک انجمن نجات به مناسبت ازدواج آقای محمود دشتستانی
خوشحال و شادمانیم از اینکه با خبر شدیم آقای محمود دشتستانی از جداشدگان فرقه رجوی تصمیم به تشکیل زندگی مشترک گرفته اند. انجمن نجات فارس به اتفاق تمام خانواده های مرتبط بااین انجمن افتخار این را دارد که صمیمانه ترین تبریکات خود را به آقای محمود دشتستانی و خانواده محترمشان تقدیم نماید و برای ایشان آرزوی سلامتی و موفقیت روزافزون در کنار همسرشان را از خداوند متعال خواهانیم.
هراس رجوی ازافشاگری جداشدگان
امروز در یکی از سایت های فرقه رجوی خواندم که مرضیه قرصی میخواهد به اروپا برود و برعلیه رجوی شیطان سازی کند!!حقیقتا مدتی بود که خاطرات خانم قرصی را دنبال میکردم و میخواندم. خیلی تحسینش کردم که اراده کرده است که با روشنگری صادقانه و شفاف از حضور اجباری خودش در مناسبات فرقه ای تجاربش را به نسل جوان انتقال میدهد تا جوانان ما طعمه چنین فرقه های مخربی نشوند.دلم میخواهد به ایشان هم بخاطر فعالیتهای روشنگرانه شان تبریک بگویم وهم اینکه پس ازسالیان دوری توانستند به یگانه فرزندش برسند و با هم زندگی آرامی داشته باشند.
مصاحبه با خانم نسرین ابراهیمی عضو سابق مجاهدین ـ قسمت چهارم
حقیقت این بود که مجاهدین می دانستند گناهی ندارم و فقط می خواستند مدتی آزارم بدهند به قول خودشان حالم را بگیرند که یاد بگیرم رجوی هر چقدر هم بگوید ازانتقاد استقبال می کند ولی حق انتقاد را نخواهم داشت و چند تا اعتراف اجباری را باید که حالا توضیحش را خواهم داد، بگیرند و حسابی بترسم. بعد هم من را برگردانند به داخل قرارگاه. کتکم نمی زدند ولی شکنجه روحی را به خوبی اجرا می کردند. از داد و بیداد کردن گرفته تا تهدید کردنم به انتقال به زندان استخبارات عراق
مصاحبه با خانم نسرین ابراهیمی عضو سابق مجاهدین خلق – قسمت سوم
در یک سال اول که در اشرف بودم، خب وقتی که دیدم همه چیز سرابی بیش نیست و دروغ بزرگی بیش نیست و دیدم از چاله به چاه افتاده ام بدون اینکه فکر کنم به اینکه ممکن است که سربه نیست بشوم شروع کردم به انتقاد سراین مسائل و خیلی رک بهشون گفتم که من احساس می کنم در زندان هستم و شما تبلیغاتتون فرق دارد با ماهیت واقعی تان! خب من یک جوان ۱۴ ساله بودم همانطوری که گفتم درمورد اینها مطالعه ای هم نداشتم و نمی دانستم که اینها یک سازمان مافیایی هستند
تمام دنیا مزدورند جز باند رجوی
هر زمان قافیه بر سران فرقه رجوی و رهبر ظالم و تاریخ دررفته اش تنگ می آید از وحشت و فشار افشاگری های اعضای جدا شده دچار هراس می شود و باز هم تمامی آداب و رسوم و فرهنگ لغات فراموشش شده و دیوانه وار برای خلاص شدن و فرار از ظلم و خیانت هایی که در حق اعضایش نموده از صدر تا ذیل، از اعضای جداشده تا سازمان های حقوق بشری و آقای کوپلر و کمیساریا و دولت عراق و هر انسان روشنفکر از شرق تا غرب عالم را که لب به سخن می گشاید و انتقادی از این فرقه می کند همه را مزدور می خواند
یادداشتهایی از دوران اسارتم در اسارتگاه اشرف – قسمت چهارم
روزها و ماههای سخت تری را از بابت دوری از خانواده پشت سر گذاشتم. تا اینکه به طور اتفاقی!!! توانستم بستگانم را در مزار سازمان ببینم بی اختیار وبدون اطلاع مسئولم به طرف آنان دویدم و با آنها دیده بوسی کردم وکلی حال و احوال دوستان وآشنایان و خصوصا زن وهمسرم را ازآنها گرفتم. میدانستم اگر مسئولین متوجه شوند که من تنها وبدون حضور مسئول درحال دیدار هستم به من اجازه نمی دهند که درباره خانواده ام سئوال کنم.
مصاحبه با خانم نسرین ابراهیمی عضو سابق مجاهدین خلق ـ قسمت دوم
در اشرف همه می دانیم که یک بحثی وجود داشت که زنان همگی درحریم رجوی قرار دارند و به این دلیل کسی حق نگاه کردن و فکر کردن به این زنان را نداشت و یا همگی از مسعود گردنبندهایی را گرفتیم که معنی آن وصل به رهبری بود بعد هم پله به پله جلوتر که می رفتیم بحثهای جدیدتری می شنیدیم مثلا بعد از گرفتن این گردنبندها بحث چهار دیواری با ما شد و اینکه ما درحقیقت صاحبی داریم به نام مسعود رجوی
مصاحبه با خانم نسرین ابراهیمی عضو سابق مجاهدین خلق ـ قسمت اول
البته این شعار برابری زن و مرد هم واقعی نبود این بار همه مردها زیر دست زنان قرار گرفتند. توجیه سازمان این بود که تا حالا مردها همه کاره و مسئول بوده اند وحالا نمی شود زنها در کنار مردها قرار بگیرند و کار کنند چون مردان نمی توانند به زنان برابر با مردان نگاه کنند پس می بایست مردان مدتی زیر دست زنان کار کنند تا بتوانند برابری واقعی زن و مرد را بپذیرند!

