دخترم می ترسید با من صحبت کند دلتنگی های مادر پروانه ربیعی عباسی
این تنها یک تصویر نیست عکسی بر دیوار و عکسی در آغوش پدر
در حاشیه جلسه اخیر انجمن نجات گیلان پیام تصویری جلیل اکبری به برادر اسیرش ولیرضا اکبری
گردهمایی جمعی از خانواده ها در دفتر انجمن نجات مازندران – قسمت چهارم
یکی از دوستان تعریف می کرد زنی در سازمان پس از اعلام جدایی مورد ضرب و شتم قرار گرفت و مسئولین فرقه نمی گذاشتند او خارج شود به همین دلیل با مصرف تعداد زیادی قرص دست به خودکشی زد و در اتاق کار خود در حال جان دادن بود و وقتی که یکی از بچه ها متوجه موضوع می شود به مسئولین ستادش خبر می دهد با او برخورد کردند که او مریض است و چه حقی داشتید وارد اتاق او شوید و درب اتاق آن زن را بستند تا کسی وارد نشود تا شاید کسی متوجه خودکشی او نشود و او را نجات دهد آنقدر در بسته بود تا جان داده است.
خاطرات حضور در درب اشرف به همراه خانواده ها – قسمت دوم
تعدادی از خانواده های گیلانی نیز که همان روز آمده بودند بطرف سیم توری بهداری رفته و با مهر و محبت از عزیزان خود سوال میکردند و نفرات رفت و آمد کننده به امداد پزشکی سازمان را مورد خطاب قرار داده و ضمن سلام از انها درمورد عزیزان خود سوال میکردند ولی به دستور سازمان آنها از ترس جرات نداشتند سرشان را برگردانند و ما نیز چندین بار دیدیم که نفرات اطلاعات سازمان پشت بوته ها و درختان به گوش ایستاده و ما را می پایند.
درد دل مادری در رنج دوری فرزند اسیرش در اشرف
به نظرم حتی نام زندان را هم نمی توان روی اشرف گذاشت چون باید گفت: صد رحمت به زندان! معمولا هر زندانی حق ملاقات را دارد و کسی نمی تواند این حق را از او سلب کند. اما ما چه کنیم که قانون پادگان اشرف با قوانین دنیا متغایر است و آن این است که: ملاقات ممنوع. قانونی که در فرقه حاکم است در کجای قانون دنیا جا دارد که یک مادر بعد از چندین سال حق ملاقات با فرزندش را ندارد.
گردهمایی جمعی از خانواده ها در دفتر انجمن نجات مازندران – قسمت سوم
از یک طرف در قرارگاه اعلام می کند که این ها خانواده شما نیستند و اینها مزدوران جمهوری اسلامی اند از یک طرف دیگر در اروپا اعلام می کند که دولت عراق نمی گذارد خانواده ها با بچه های خود ملاقات کنند واقعا آدم باید کدام موضع و حرفشان را باور کند راستی اگر دولت عراق نمی گذارد که خانواده ها با عزیزانشان ملاقات کنند پس شما بچه ها را بیاورید که در پشت سیاج خانواده ها بچه ها را ببیند مگر همین پیشنهاد را پدران و مادران پیر در پشت بلندگو و اطراف قرارگاه به شما ندادند
خانواده ها مراتب تشکر خود را از دکتر نافع عیسی، ابراز داشتند
خانواده های دردمند و رنج کشیده که نزدیک به یکسال است در برابر پادگان فرقه ای اشرف دست به تحصن زده و صرفا دیدار آزاد و مستقل با بستگانشان را میخواهند مراتب قدردانی و تشکر خود را از دکتر نافع و یارانش در کمیته حمایت از خانواده ها ابراز داشتند. زحمات دکتر نافع به هیچ عنوان قابل جبران نیست. او احترام و تحسین خانواده های ایرانی را بر انگیخته و تلاش های او هرگز فراموش نخواهد شد.
پیام تسلیت به خانواده محترم عباس ظهیری
مطلع شدیم آقای سیروس عباس ظهیری پدرمحترم خانم ثریا عباس ظهیری از اسرای در بند اردوگاه جدید عراق (کمپ اشرف) به رحمت ایزدی پیوسته است ضمن تسلیت به خانواده محترم ایشان که از اعضای فعال دفتر انجمن نجات استان آذربایجان شرقی بودند. برای آن مرحوم غفران واسعه الهی و برای باز مانده گان صبر جمیل آرزومندیم.
گردهمایی جمعی از خانواده ها در دفتر انجمن نجات مازندران – قسمت دوم
آقای حسن طوسی بخش نیز که پدرش در سال 68 اسیر جنگی صدام بود و از اردوگاه های عراق توسط مسئولین فریبکار فرقه به قرارگاه اشرف کشانده شد اظهار داشتند: اخیرا توانستم به همراه مادرم به قرارگاه بروم ولی آنچه که ما در ذهنمان تصور می کردیم و آنچه را که ما در این مدت می دیدیم کلا فرق داشت شاید برای شما هائیکه از نزدیک مجاهدین را دیده و یا در آنجا بودید مسائل همچون اختیار نداشتن افراد و ملاقات ندادن و… در سازمان روشن باشد ولی برای ما که از بیرون داریم قضیه را نگاه می کنم یک مقدار فهم قضیه سخت بود
گردهمایی جمعی از خانواده ها در دفتر انجمن نجات مازندران – قسمت اول
در این گردهمایی هر یک از خانواده ها به گوشه هایی از ستمگری و ظلم رجوی ها اشاره کرده و همگی بر این موضوع تاکید داشتند که عزم آنان برای رسیدن به ابتدایی ترین حق قانونی خود یعنی « ملاقات حضوری » جزم بوده و تا آزادی عزیزان اسیرشان از اسارت گاه اشرف از پای ننشسته و آنقدر به درب قرارگاه اشرف می روند تا این درب باز و اسیران درون آن آزاد گردند و از این خواسته ذرهای کوتاه نخواهند آمد.
دادخواهی خانواده های مازندرانی از مسئولین یونامی در عراق
تعداد زیادی از خانواده های استان مازندران به دنبال حضور در جلوی درب اشرف جهت انجام ملاقات با عزیزان شان که با توهین و فحاشی و مخالفت رجوی وطن فروش مواجه گشته اند و پس از تحمل سختی های فراوان موفق به دیدار نشدند، پس از بازگشت از این سفر و برای توجه بیشتر ارگان های ذیربط بین المللی و حقوق بشری و عراقی، منجمله مسئولین یونامی در عراق، به همراه برخی دیگر از خانواده های استان نامه ای خطاب به نماینده سازمان ملل در عراق صادر نمودند
تاملی بر نقطه نظرات خانواده ها پس از سفر به اشرف ـ قسمت ششم
چند روز در درب ورودی اشرف بودیم یکی از همراهانمان حدوداً پنجاه سال داشت از درد و ناراحتی و از فشاری که به ایشان به دلیل اجازه ندادن به ما برای ملاقات با بچه هایمان وارد آمد دچار سکته ی قلبی شد. من شخصاً ایشان را با ماشین ارتش عراق به بیمارستان رساندم با مشکلات بسیار زیاد و بعد از چند روز حالش خوب شد در هنگام بازگشت به ایران هم ناخوش بود. این صحنه ها واقعاً درد آور است، رقت انگیز است.
پیام خانواده قلیزاده به فرزند اسیرشان در اشرف
برادرم علی جان آمدنت چرا اینقدر طول کشیده؟ تا کی انتظار و دوری. چرا به دل خودت رجوع نمی کنی دل همه برادر و خواهرانت و فک و فامیلها برایت تنگ شده. آخه دلت را به چه کسانی خوش کرده ای. اینان همه مهره های سوخته اند که پشت شما خودشان را مخفی کرده اند. امید به آنها داشتن دراین سالها چه سودی برایت داشته جز دوری و غربت
حمایت خانواده های گیلانی از اجتماع خانواده های متحصن در ضلع جنوبی اشرف
خانواده های زحمتکش و چشم انتظار گیلک که موشکافانه و با احسا س مسولیت تحسین برانگیز اخبار مربوط به خانواده های هم درد خود در مقابل اسارتگاه اشرف را دنبال می کنند، با مشاهده اجتماع عظیم خانواده ها در ضلع جنوب اشرف برای دستیابی به خواسته مشروع و به حق خود مبنی بر برقراری ارتباط با عزیزان دربندشان، به آنان دست مریزاد گفته و برمقاومت شجاعانه آنان آفرین گفتند.

