سه شنبه, ۹ دی , ۱۴۰۴
  • نامه ای به برادرم حمید رضا نوری در کمپ آلبانی 09 دی 1404

    خودت را از حصار بسته رجوی نجات بده
    نامه ای به برادرم حمید رضا نوری در کمپ آلبانی

    حمید رضا جان سلام کجایی برادر پاک ما را فراموش کردی. دوریت برای ما خیلی سخت است بخصوص برای پدر . خبر داری پدر چشم انتظار شماست؟ پدر می گوید تا در قید حیات هستم می خواهم حمیدرضا را ببینم. ما چندین نامه برای شما ارسال کردیم شاید جوابی به ما بدهی ولی از شما […]

دلتنگی های مادر پروانه ربیعی عباسی 08 دی 1404

دخترم می ترسید با من صحبت کند دلتنگی های مادر پروانه ربیعی عباسی

عکسی بر دیوار و عکسی در آغوش پدر 08 دی 1404

این تنها یک تصویر نیست عکسی بر دیوار و عکسی در آغوش پدر

پیام تصویری جلیل اکبری به برادر اسیرش ولیرضا اکبری 07 دی 1404

در حاشیه جلسه اخیر انجمن نجات گیلان پیام تصویری جلیل اکبری به برادر اسیرش ولیرضا اکبری

سران ظالم و ستیزه جوی مجاهدین، صدای دل مرا می شنوید 21 دی 1388

سران ظالم و ستیزه جوی مجاهدین، صدای دل مرا می شنوید

نگار عباسی! او می داند که پدر و مادرش در پادگانی بنام اشرف اسیر هستند. وی تا کنون داستان پدر و مادرش را برای کسی بیان نکرده است. پدر و مادر نگار یکی از 3400 عضو سازمان هستند و در پادگان اشرف به اسارت در آمده اند. نگار این امید را دارد که پدرش مظفر عباسی، و مادرش طیبه نوری، به زندگی خود برگردند و خلعی که در کنار او وجود دارد را پُرکنند

گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت هفتم 03 دی 1388

گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت هفتم

خوب مشخص است رهبران مجاهدین از خشونت و درگیری بین افراد اشرف و پلیس عراق نفع میبرند آنها می خواهند مظلوم نمایی کنند و همین که در سیمای آزادی مرتب تبلیغ می کنند چند نفر کشته دادند برای مظلوم نمایی است. بالاخره نیروهای عراق فکر می کنم قصد درگیری نداشتند ولی رهبران سازمان برخی از افراد اشرف را تحریک به درگیری می کردند و اوضاع را شلوغ کردند تا درگیری اتفاق بیافتد

پیام تسلیت به خانواده رضائی 02 دی 1388

پیام تسلیت به خانواده رضائی

درنهایت تاثر و تاسف، مطلع شدیم آقای مصطفی رضائی، پدر حسن رضائی، در منتهای آرزو دیدار فرزندش، چشم از جهان فرو بست ودار فانی را وداع گفت. این سوگ دردناک را به ویژه به آقای حسین رضائی و دیگر اعضای خانواده گرامی تسلیت گفته و طول عمر آن عزیزان را از خداوند منان خواستاریم.

پیام تسلیت به خانواده کاظم پور 22 آذر 1388

پیام تسلیت به خانواده کاظم پور

خانم نرگس شریفی نظام آباد، پس از سالها انتظار و تحمل غم و اندوه در فراق فرزندانش حسین و محمد رضا کاظم پور، که تحت سیطره ی رهبران بیرحم و بی احساس مجاهدین بسر میبرند، متاسفانه دار فانی را وداع گفت. بی تردید، این مادر فداکار و صبور در همه ی لحظات از فکر فرزندانش غافل نبود و بازگشت عزیزان دلبندش به کانون گرم خانواده آرزوی ایشان بود. خانم نرگس شریفی نظام آباد به همراه همسرش در دیدار با مقامات صلیب سرخ و در ارتباط تنگاتنگ با انجمن نجات خواهان رهایی فرزندانش از اسارت رهبران بی رحم فرقه ی مجاهدین بود.

استمداد خانواده های چشم انتظار گیلانی ازدولت مردمی عراق 17 آذر 1388

استمداد خانواده های چشم انتظار گیلانی ازدولت مردمی عراق

درجریان همایش انجمن نجات گیلان که با عنوان استمداد با حضور جمعی از خانواده های اعضای در بند تشکیلات فریبنده فرقه تروریستی مجاهدین برگزارشد، ازصلیب سرخ و مجامع حقوق بشری و خصوصا دولت مردمی عراق طالب استمداد شدند تا بتوانند با تسهیلات دولت ایران وعراق با عزیزانشان در پادگان سابق اشرف دیدار و گفتگو کنند و با به اشراف رساندن اعضای مغزشویی شده و دربندشان نسبت به واقعیات جامعه ایران و دنیای آزاد، آنها را ازاسارتگاه مخوف رجوی نجات داده

پیام تسلیت به خانواده نظیفی 03 آذر 1388

پیام تسلیت به خانواده نظیفی

انجمن نجات گیلان ضمن پای فشردن براهداف انساندوستانه وخیرخواهانه خود با خانواده های چشم انتظاردرراستای رهایی وبازگشت اعضای ناراضی ومغزشویی شده پادگان اشرف به دنیای آزاد که برمبنای منافع وحقوق استقلال طلبانه دولت عراق به پادگان جدید عراق تغییرنام یافته، این ضایعه اسفناک را به خانواده گرامی نظیفی تسلیت عرض نموده، رحمت واسعه برای آن مرحوم وصبر وشکیبایی وسلامتی بازماندگان معزز را از درگاه ایزد منان آرزومند است.

در خواست یاری خانواده های خوزستانی از مجامع بین المللی 25 آبان 1388

در خواست یاری خانواده های خوزستانی از مجامع بین المللی

احتراما ماجمعی ازخانواده های اعضای فریب خورده سازمان مجاهدین خلق که فرزندان مان طی سالیان درپادگان اشرف عراق بسرمی برند و اکثریت ما از دیدن و حتّی شنیدن صدای آنهامحروم بوده ایم مایلیم خواسته های به حق خودمان راکه جزء بدیهی ترین حقوق اولیّه و موازین حقوق بشری است، ما در اولّین گام خواهان برقراری تماس تلفنی با فرزندان اسیر خود هستیم تا بتوانیم به دور از شیوه های کنترلی و نظارت مستقیم رهبران سازمان، آزادانه بافرزندان مان صحبت کنیم.

گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت ششم 11 آبان 1388

گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت ششم

که خانواده ها سالهاست امکان ملاقات فرزندان و عزیزان خود را در اشرف نداشتند. زیرا مسئولین مجاهدین این اجازه را به ما خانواده ها نمی دهند. تاکنون تماس تلفنی و ملاقات حضوری با عزیزانمان در اشرف نداشتیم. بالاخره همه خانواده ها چند سالی است که فرزندانشان را ندیده اند. من اطمینان دارم اگر خانواده ها بتوانند با عزیزانشان ملاقات کنند و به آنها امید بدهند و از فضای ایران صحبت کنند و واقعیت را به آنها بگویند و اینکه دولت ایران با افراد بازگشتی در نهایت مهربانی و ملاطفت رفتار می کند.

لعن و نفرین از آن رجوی، عشق و امید نثار ما 11 آبان 1388

لعن و نفرین از آن رجوی، عشق و امید نثار ما

اکنون بعد از گذشت سالیان انجمن نجات علیرغم تبلیغات رسوای رجوی ها به نقطه امید وکانون اعتماد خانواده ها تبدیل شده است و بی دلیل نیست که این چنین رجوی وهمپالگی هایش از اعضای انجمن کینه بدل دارند چرا که بقول یکی از خانواده ها اعضای انجمن نجات آینه تمام نمای رجوی هستند که تمامی زوایای تاریکی او را در دیدگان خانواده ها آشکار می سازند.

درخواست خانواده های اعضاء مجاهدین در پی اظهارات سفیر انگلستان 27 مهر 1388

درخواست خانواده های اعضاء مجاهدین در پی اظهارات سفیر انگلستان

اقای سفیر انگلیس چگونه می شود شما در قبال خانواده ایی که می خواهد بعد از 25 سال فرزندش را ببیند هیچ گونه کمکی نمی کنید و یا از سازمانی حمایت می کنید که حتی در کشتار مردم عراق نیز بطور مستقیم دست داشتند و ما شاهدین زنده این موضوع را داریم که می توانیم به دادگاههای صالحه ارائه نمائیم.جناب سفیر امیدواریم که در آینده بتوانید زمینه لازم برای ملاقات خانواده ها با فرزندانشان را فراهم نمائید و آنها را نیز به این خواسته های به حق و انسانی خود برسانید تا بلکه باعث نجات جان انسانها شوید.

خانم رقیه جعفری در حسرت دیدار فرزندش در گذشت 26 مهر 1388

خانم رقیه جعفری در حسرت دیدار فرزندش در گذشت

با نهایت تاسف و تاثر مطلع شدیم که خانم رقیه جعفری کرفستانی مادر حمید علی اکبری از اعضای دربند تشکیلات مخوف فرقه رجوی در پادگان اشرف، چشم انتظار و با عشق و آرزوی دیدار و به آغوش کشیدن دلبندش دار فانی را وداع کرد و به ابدیت پیوست. مصیبت وارده برای دست اندرکاران انجمن نجات گیلان و خانواده های مرتبط با آن بسیار سخت و جانکاه بود چرا که عزیزی محترم وگرامی ازاعضای بسیارفعال انجمن را ازدست دادیم

گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت پنجم 26 مهر 1388

گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت پنجم

سازمان وقتی در ایران فعالیت آغاز کرد برادر من هیچگونه شناختی از سازمان نداشت و اطلاعی از هدف و راه سازمان نیز نداشت برادر من و امثال ایشان در واقع فریب افراد سازمان را در کشورهای خارجی خوردند چون تحت فشار بودند فشار مالی و عاطفی. برادرم برای کار و زندگی بهتر به خارج از ایران رفته بود اما چون او تحصیلات و تخصص مناسبی نداشت و نه امکانی برای پناهندگی در نتیجه دچار سرخوردگی شد و در این شرایط به تور رابطین فریبکار سازمان در ترکیه افتاد.

blank
blank
blank